سازمانى در پشت پرده
متن سند:
سازمانى در پشت پرده
مبدأ پیدایش فراماسونرى مشخص نیست. در این خصوص آنقدر بحث کردهاند که گاهى اساس آن را به حضرت آدم (ع) رسانده و از خداوند بهعنوان اولین ماسون یاد نمودهاند که دنیا را بنا نهاد! و بعضا برحسب فرضیات و یا تحقیقات، افرادى چون نمرود و مانى و فیثاغورث و موسى (ع) و سلیمان (ع) و نظایر آنها را از بنیانگذاران فراماسونرى دانستهاند1. فراماسونرى نوین در سال (1717 م ـ 197 ش) توسط دکتر دزاگولیه و دکتر آندرسن در انگلستان بنا نهاده شد و دو سال پس از آن (1719 م ـ 199 ش) دزاگولیه بهعنوان استاد بزرگ انتخاب گردید و 55 نفر از نجبا و اصیلزادگان انگلیسى به عضویت آن درآمدند، قانون اساسى فراماسونرى را نوشتند و در نتیجه لژ بزرگ لندن تأسیس شد. این لژ مادر لژهایى است که در سایر کشورها تشکیل یافتهاند.2
فراماسونرى از طریق هند به ایران راه یافت و دستگاه عظیم فراماسونرى انگلیس شبکه گستردهاى در ایران پیدا کرد و اکثر رجال سیاسى و دولتمردان ایران در دو قرن گذشته پیوسته با این شبکه فراماسونرى مرتبط بودهاند.3
هنگامى که رضاخان به سلطنت رسید سه لژ فراماسونرى وابسته به تشکیلات فراماسونرى انگلیس در ایران فعالیت مىکردند. تعداد فراماسونهاى ایرانى در این تاریخ بنا به گفته یکى از بنیانگذاران4 تشکیلات جدید فراماسونرى در ایران 47 نفر بودند که 12 نفر آنها در اروپا و عمدتا در فرانسه، به فراماسونرى پیوسته بودند، و بقیه از اعضاى لژ بیدارى ایران بودند.5
یکى از 12 نفرى که در اروپا و عمدتا در فرانسه به فراماسونرى پیوسته بودند، احمد هومن بود. وى پسر یک سبزىفروش عادى تهرانى بود. او توانست در مدارس علمیه و دارالفنون تحصیل کند و سپس به دانشکده حقوق راه یابد و موفق به اخذ لیسانس قضایى گردد. وى پس از آن براى مدتى در وزارت فرهنگ به معلمى پرداخت و چندى نیز مدیر دارالمعلمین شهر شیراز شد. در زمان اعزام محصلین به اروپا در دوران سلطنت رضاخان، به فرانسه رفت و مدت 8 سال در آن کشور به سر برد و موفق به اخذ دکتراى حقوق از دانشکده حقوق پاریس و دیپلم مدرسه عالى سیاسى و دو دانشنامه در فلسفه و ادبیات شد. در خصوص مشارالیه که شهرت خود را از «بسیجى» به «هومن» تغییر داده و در تشکیلات فراماسونرى به بالاترین درجه ـ درجه 33 ـ رسیده است چنین نقل مىشود :
«در سال 1329 شمسى از سوى یک عرب به نام «محمدخلیل جواهرى» که با هدف تأسیس و راهاندازى مجدد لژهاى فراماسونرى از بیروت به ایران مهاجرت کرده بود، براى عضویت در «لژ پهلوى» برگزیده شد و پس از مدت کوتاهى توسط نماینده «لژ بزرگ ایدهآل جهانى» که مقر آن در شهر قاهره قرار داشت به سلک فراماسونها درآمد و با استفاده از اصل حذف تشریفات ماسونى در مواقع ضرورى و در مدتى کوتاه از لحظه ورود به فراماسونرى بدون طى مراحل و درجات مختلف یکسره به درجه استادى رسید و از همان اولین روز عضویت در لژ مأمور جذب و جلب عناصر و اعضاى جدید و کمک به سازماندهى و تشکیل لژهاى جدید در ایران گردید.6 »
این اظهارات در حالى است که اینگونه به نظر مىرسد که دکتر احمد هومن در زمان حضور 8 ساله در کشور فرانسه مورد شناسایى تشکیلات ماسونى واقع و در همان کشور به سلک فراماسونرها پیوسته باشد. برهمین اساس است که با حضور «محمدخلیل جواهرى» ظاهرا بدون طى مراحل، به درجه استادى ارتقا یافته است. محمود طلوعى که در سال 1372 طى چند جلسه با احمد هومن در رابطه با فراماسونرى به گفتگو نشسته است در این باره مىنویسد :
«در فاصله سالهاى 132 تا 133 فراماسونهاى قدیمى و بقایاى لژ بیدارى ایران که مقدار آنها از بیست نفر تجاوز نمىکرد، جلسات و دورههایى با هم داشتند و تماسهایى هم بین بعضى از آنها با لژهاى فرانسوى و انگلیسى برقرار بود. ولى اقدامى از طرف آنها براى تشکیل یک لژ منظم به عمل نیامد. در این مدت یک عرب ایرانىتبار به نام محمدخلیل جواهرى دست به فعالیتهایى براى تشکیل یک لژ فراماسونرى در ایران زد که ابتدا استقبال چندانى از او به عمل نیامد ولى در سال 1329 پس از سفرى به مصر و اردن و مذاکره با تشکیلات فراماسونرى وابسته به گرانداوریان فرانسه موسوم به «الشرق الاکبر المثالى العالمى» این سازمان را به اعزام نمایندهاى به ایران براى تشکیل یک لژ فراماسونرى ترغیب نمود...
نماینده فراماسونرى مصر «حناابو راشد» در اوایل اسفند ماه 1329 هنگامى وارد تهران شد که حکومت رزمآرا آخرین روزهاى حیات خود را مىگذراند... رزمآرا از طریق عوامل خود از ورود ابو راشد و برنامه کار او مطلع شد و چون این برنامه بدون اطلاع قبلى وى انجام شده بود آن را توطئهاى علیه خود پنداشت...دکتر احمد هومن از بنیانگذاران فراماسونرى در ایران که در این تاریخ معاون وزارت دربار بود در گفتگو با نویسنده مىگفت: حسین علاء (وزیر دربار وقت) از برنامه سفر حناابو راشد اطلاع داشت و به احتمال نزدیک به یقین شاه هم در جریان این مسافرت بود. زیرا قبلاً در این مورد با دربار تماس گرفته و وقت شرفیابى خواسته بودند. ترور رزمآرا و... برنامه تشکیل لژ فراماسونرى را به تعویق انداخت... در سال 133 (اوایل حکومت مصدق) لژ «الشرقالاکبر» نماینده دیگرى به نام «خلیل ابوالخدود» را به تهران فرستاد. مأموریت او تهیه مقدمات تشکیل لژ فراماسونرى و تعیین هفت نفر اعضاى اولیه لژ بود که مىبایست عضویت آنها در فراماسونرى محرز باشد. این هفت نفر جز محمدخلیل جواهرى عبارت بودند از: دکتر احمد هومن، دکتر محمود هومن، محمدعلى امامى، جعفر رائد، محمد قریشى، ارنست پرون، میراسلاو بادین.7 »
علاوه بر مطلب فوق، اظهار نظر احمد هومن در خصوص محمدخلیل جواهرى که در ذیل آمده است نیز نشانه دیگرى از با سابقه بودن او در تشکیلات فراماسونرى قبل از تشکیل لژ پهلوى (همایون) در ایران مىباشد. وى در خصوص «درجه مافوق 33» فراماسونرى جواهرى مىگوید:
معلومات او در حد دیپلم متوسطه بود و دیپلم درجه 33 ماسونى او هم اصالت نداشت و اصولاً درجهاى به نام مافوق 33 نداریم که جواهرى مدعى آن بوده است.8 »
شایان ذکر است که در سال 1356 تنها 16 نفر از فراماسونرىهاى ایرانى داراى «درجه 33» بودهاند که یکى از آنها احمد هومن مىباشد.9 سند زیر در رابطه با چگونگى تأمین هزینههاى مجله مسائل ایران است که ارگان «جمعیت سمینار مسائل ایران» به رهبرى ابراهیم خواجه نورى بوده و امتیاز آن در سال 1341 شمسى با روش علمى تحقیقى به نام طاهر رخشنده فرزند علىخان متولد 1292 شهرستان رشت که مدیرعامل شرکت عمرانى و ساختمانى منجیل بوده، صادر گردیده است.
کتاب معماران تباهى در خصوص این مجله چنین مىگوید:
«مجله مسائل ایران ظاهرا متعلق به بخش خصوصى بود ولى هزینههاى آن توسط محمود جعفریان قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز و تلویزیون ملى و تئورسین رژیم پهلوى از محل بودجه سیاسى تلویزیون پرداخت مىشد.1 »
متن این سند چنین است :
تاریخ : 4 /4 /47
موضوع : مجله مسائل ایران
مجله مسائل ایران زیر نظر دکتر احمد هومن (مستقیما) و ابراهیم خواجهنورى و جمعى دیگر اداره مىشود. به وجودآورندگان این مجله در نظر داشتند ابتدا به صورت کانون فرهنگى در آورند و حتى در سالهاى اول انتشار سلسله سخنرانىها و بحث و انتقادهایى در پالاس هتل ترتیب مىدادند که در آن از مدعوین پذیرایى هم مىکردند. با توجه به این که پرداخت کرایه محل در پالاس هتل نسبتا قابل توجه مىباشد و همچنین پرداخت هزینه دعوت نیز در هر جلسه حداکثر 5 ریال مىشود و جمعا 7 ریال براى هر جلسه سخنرانى پرداخت مىگردید. این شائبه را به وجود آورد که یک تشکیلات مخفى هزینه جلسه مذکور را مىپردازد.
چون کارگردان اصلى مجله مذکور دکتر احمد هومن بوده و هست و او غیر از استادى دانشگاه و وکالت [،]از رؤسا و کارگردانان سازمان فراماسونرى (مولوى) وابسته به (گراندلژ) فرانسه مىباشد و همچنین با توجه به این که دکتر منوچهر اقبال یکى دیگر از رؤساى فراماسونرى مذکور هر ماه یکهزار شماره مجله مذکور را به خرج اداره روابط عمومى شرکت ملى نفت ایران خریدارى و مجانا پخش مىکند، باید قبول کرد که سازمانى در پشت پرده به این مجله و انتشار آن کمک مىکند و چون دو استاد فراماسونرى در گردانیدن این مجله ذىنفع هستند، بنابراین مىتوان گفت که فراماسونها در اداره آن نفوذ دارند.
سازمانهاى مخفى فراماسونرى جهانى معمولاً ارگانهاى خیریه، اجتماعى، هنرى و فرهنگى دارند که از پشت پرده آنها را اداره مىکنند. از جمله در ایران :
لاینز، روتارى، برادرى جهانى، انجمن کمک به جذامیان، انجمن کمک به کورها، باشگاه هاتف، باشگاه جدیدالتأسیس خواجه نصیرالدین طوسى، باشگاه ابوریحان بیرونى، باشگاه رازى، باشگاه خورشید تابان. به وسیله فراماسونها اداره مىشود.
مجله مسائل ایران اولین اقدامى که کرد انتشار (خلقیات ما ایرانیان) بود که در آن هر چه ناسزا به وسیله نویسندگان خارجى علیه ایرانیان گفته شده بود عینا نقل و منتشر کردند. سپس بحثهایى:
1ـ تئوریک علیه سوسیالیزم و کمونیزم.
2ـ تاریخچه حزب کمونیست و اتحادیه کارگرى ایران.
3ـ مقالات گوناگون علیه ناصر و ناصریسم.
4ـ مقالات علیه رژیم شوروى
5ـ مسائل فرهنگى و اجتماعى و چند بحث جالب دیگر در این نشریه شده است.
نظریه رهبر [عملیات] : اخیرا پرتسف شکایت کرده بود که مجله مسائل ایران
حملات تند ضد شوروى انجام مىدهد. این گزارش براى شناسایى مجله مذکور و
بررسى علمى انتقادات بر ضد شوروى تهیه شده است.
توضیحات سند:
پینوشتها:
1. ر. ک: تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 1، ص 231
2. همان، ص 32
3. همان، ص 33
4. منظور دکتر احمد هومن است که در سال 1372 این اطلاعات را طى چند جلسه در اختیار محمود طلوعى قرار داده است.
5. راز بزرگ، محمود طلوعى، ج 2، ص 672
6. معماران تباهى، ج 2، صص 54 ـ 56
7. راز بزرگ، محمود طلوعى، ج 2، صص 676 ـ 679
8. همان، ص 680
9. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، ص 494
10. معماران تباهى، ج 2، ص 36
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 249