موضوع: سخنرانی شیخ محمد صدوقی
متن سند:
از: ۲۶/ ه
به: ۳۱۲
موضوع: سخنرانی شیخ محمد صدوقی
نامبرده بالا از ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۵:۳۰ روز ۲۹/۵/۳۷ در مسجد حظیره به منبر رفته و در حضور قریب ۲ هزار نفر چنین اظهار داشت: شکرانه این که مأمور دولت نشدی، آدم کش نشدی، دشمن بشر نشدی، دارای رحم و عاطفه و انسانیت هستی، امروز بسیار مجلس خوبی بود. در اردکان برای خاطره جوانی که شهید شده میدانید مادرش سر قبر فرزندش چه گفت؟ مادرش گفت: اگر تصادف کرده بودی و بدنت قطعه قطعه شده بود کسی سر قبرت نمیآمد. ببین شهید راه خدا شدی که این همه سر قبرت آمدند. میگویند در اردکان چنین تشریفاتی برای یک نفر سابقه نداشته، عده زیادی هم از یزد آمده بودند. خلاصه بی نتیجه نبود. چیزهای بیشتری فهمیدم مردم روز پنجشنبه ۲۶/۵/۳۷ بعد از ختم مجلس، متفرق شدند. جلو شهربانی یکی از پلیسها فحش به آیتالله خمینی میدهد علناً فحش میدهد. پیداست مأمور بوده که درگیر شود. شانزده گلوله بیشتر نداشتند ۱۶ یا ۱۸ نفر مجروح شدند که یک نفر شهید شده، جمعیت که میرود تو، پاسبان این قدر عقل نداری که درگیری پیدا میشود؟ اینها یک مشت وحشی هستند. عمل انسان و مسلمان این طور نیست سینما۱ سوزاندن کار خودشان است. علمایی که برای اعتراض به روزنامه اطلاعات رفته بودند، چند نفر در مرحله اول در قم کشته شدند، خودشان و مرئوسین آنها سنگ بر شیشه بانکها زدند و یک عده را کشتند. منظور این است که در اردکان درگیری پیدا میکنند. رئیس شهربانی خبیث و کثیف اردکان دستور به پلیس بی عقیده و بیایمان داده، من همه پلیس [را] نمیگویم. پلیس یا فرمانده یا رئیس پلیس که بد است لعنتش میکنم خدا به طور بدی او را بکشد و در خاتمه مجلس، ضمن سال دعا گفته: خدایا اینها که در ظاهر بر ما غلبه کردند همین راه رفتن و زنده بودن مرموزشان را از ایشان بگیر. و پس از خاتمه مجلس حاضرین در جلسه، چندین مرتبه شعار زنده باد خمینی، زنده باد آزادی حکومت اسلامی مرده باد مملکت سپس متفرق شدند.
نظریه شنبه: اظهار مطالب فوق توسط نامبرده بالا صحت دارد.
نظریه یکشنبه: در مورد حوادث مورخ ۲۶/۵/۳۷، اردکان مرتب مشروح به استحضار رسیده است.
نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید میباشد.
نظریه ۲۶/ ه: نظرات فوق مورد تأیید است.
۲/۶ / پدارم فر
افخمی ۲/۶/۳۷
در پرونده صدوقی بایگانی شود.
توضیحات سند:
۱- منظور آتش سوزی سینما رکس آبادان است که در آن ۳۷۷ زن و مرد و کودک با وضع فجیعی در آتش سوختند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 310