تاریخ سند: 24 مهر 1354
درباره: 1- شیخ قنبر درویشی فرزند جعفر
2- شیخ مهدی پیرسقا فرزند محمد
متن سند:
از: ساواک استان ساحلی تاریخ: 24 /7 /1354
به: مدیریت کل سوم 312 شماره: 5235/ ﻫ 1
درباره: 1- شیخ قنبر درویشی فرزند جعفر
2- شیخ مهدی پیرسقا فرزند محمد
پیرو: 5141/ ﻫ 1 – 12 /7 /54
نتیجه تحقیقات از نامبردگان بالابه شرح زیر به استحضار میرساند.
1- شیخ قنبر درویشی در تحقیقات معموله اظهار داشته در سال گذشته هنگام تحصیل در مدرسه حجتیه قم با یکی از طلبهها به نام محمد هادی غفوری در یک حجره بسر میبرده و به اتفاق شخص اخیرالذکر در جریان فاتحه خوانی شیخ غفاری1 شرکت و در جریان آشوب و بلوای قم غفوری دستگیر میگردد. مشارالیه همچنین افزوده اخیراً نامهای از زندان قصر غفوری جهت پدرش ارسال داشته و از چگونگی بازداشتش نیز وی آگاه میباشد. وی اضافه نموده در منابری که در ماه مبارک رمضان در شهرستان میناب و قراء اطراف میرفته مطالبی در زمینه منع مبارزه با گرانفروشی ایراد نموده و اضافه کرده دو برگ اعلامیه که یکی از آنها مربوط به مجاهدین و دیگری مربوط به خمینی بوده به داخل منزل وی انداخته شده که با توجه به اظهارات ضد و نقیضی که تا کنون در مراحل بازجویی عنوان نموده تصور میرود به خاطر ترس از مجازات اطلاعات خود را در اختیار قرار نداده است و تحقیقات به طور مستمر از وی ادامه دارد.
2-شیخ مهدی پیرسقا معروف به مجیدی در تحقیقات معموله اظهار داشته که در سال گذشته بنا به دعوت مردم میناب به این شهر وارد و در مسجد پاکوه به عنوان امام جماعت مشغول به کار میشود. مشارالیه در زمینه جمع آوری وجوهات سهم امام برای خمینی اظهار داشته که از مردمی که مقلد وی میباشند و تعداد آنها در میناب قابل توجه است وجوهی از این بابت دریافت و مقداری از آن را صرف هزینه زندگی شخصی و باقی مانده را جهت شخصی به نام حاجی پسندیده2 (برادر خمینی) در قم ارسال و از طرف او رسید اخذ نموده و رسید آنها را تحویل افرادی که سهم امام پرداخت کردهاند نموده است. علی هذا با توجه به این که تحقیقات از یاد شده ادامه دارد مقرر فرمایید با توجه به مفاد تلگراف شماره 2411 /312–18 /4 /54 مشخص نمایند که روش ساواک را در زمینه اخذ مالیات دولت از وجوه دریافتی روشن و در این مورد آموزش لازم ابلاغ فرمایند. ح
رئیس ساواک استان ساحلی. محمد بیگزاده
رونوشت برابر اصل است.
116 – 46 اصل در پرونده 192 بایگانی است 24 /7 /54
_______________________
1. شهید آیتالله حسین غفاری، فرزند عباس در سال 1296 ﻫ ش در روستای آذرشهر تبریز متولد شد. وی در 6 سالگی پدر را از دست داد و از همان اوائل جوانی مشغول به کار و تحصیل شد. مقدمات را در روستا نزد شیخ علی میرزا و محمد حسن منطقی فرا گرفت و پس از آن به تبریز رفت و در یک نجاری مشغول به کار شد و همزمان به تحصیل علوم دینی پرداخت. به علت تنگدستی به روستا مراجعت کرد و پس از مدتی تحصیل را کنار گذاشت و به کشاورزی مشغول شد. در سال 1322 به قم سفر کرد و تحصیلات خود را نزد آیات عظام: فیض قمی، خوانساری و بروجردی ادامه داد. مبارزات سیاسی وی از سالهای 1329 در دوران نهضت ملی با سفر به روستاها و سخنرانی در محافل مردمی علیه رژیم شاه آغاز شد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 اقدام به انتشار مجله الدین والحیات نمود که پس از مدتی توقیف شد. در سال 1340 در افشا دسیسه رژیم در طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی گامی موثر برداشت و طی سالهای 1342 - 1341 فعالیتهای سیاسی خود را همراه با امام(ره) به اوج خود رساند و در 15 خرداد 1342 دستگیر و زندانی شد، پس از آزادی در سال 1343 در مسجد الهادی فعالیتهای خود را ادامه داد. وی در طول سالهای 1345 تا 1350 دستگیر و زندانی شد. وی در تیرماه 1353 دستگیر و به کمیته مشترک منتقل شد و با شکنجههای فراوان مورد بازجوئی قرار گرفت، آیت الله غفاری سرانجام پس از 7 ماه تحمل شکنجههای وحشیانه و پس از سالها مبارزه در 7 دی ماه 1353 به شهادت میرسد.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله حاج شیخ حسین غفاری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
2. آیت الله سیدمرتضى پسندیده، فرزند سید مصطفى خمینى و برادر بزرگ امام خمینى(ره) در 17 شوال 1313 ق برابر با 1274 ش در شهرستان خمین متولد گردید. پس از طى مقدمات، در سال 1327 عازم اصفهان شد و نزد بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب، شیخ على یزدى، سید على نجف آبادى و آیتالله خاتون آبادى تلمذ نمود و پس از پایان دوره سطح و خارج فقه و اصول، به خمین مراجعت کرد و ضمن اقامه نماز جماعت، به تدریس فقه، اصول، منطق، کلام و ادبیات پرداخت که از جمله شاگردان وى حضرت امام خمینى(ره) بود. در دوران سلطنت رضاشاه به دلیل مخالفت با قانون لباس متحدالشکل مورد غضب حکومت و مأموران رژیم قرار گرفت. به هنگام اشغال ایران توسط نیروهاى متفقین در جنگ جهانى دوم، به اتهام جلوگیرى از تأمین نان و ارزاق براى نیروهاى اشغالگر، محکوم به تبعید شد. در جریان مبارزات ملى شدن نفت از این نهضت پشتیبانى کرد و با سران و رهبران نهضت ارتباط داشت. در روز قیام 15 خرداد 1342 با سخنرانى پرشورى در میدان مرکزى شهر خمین، حمایت خود را از حضرت امام و اهداف نهضت اسلامى ابراز داشت و در اعتراض به بازداشت حضرت امام، به همراه جمعى از روحانیون، به تهران سفر نمود. پس از تبعید حضرت امام، فعالیت هاى او همواره تحت کنترل مأموران ساواک قرار داشت. پس از مدتى به قم مهاجرت کرد و به عنوان وکیل تامالاختیار حضرت امام در اخذ سهم امام و پرداخت شهریه طلاب و حمایت از روحانیون مبارز مجاهدت کرد، تا سرانجام به خمین تبعید گردید، اما پس از چندى به قم بازگشت و سپس به جرم شرکت در مجالس سوگوارى در منزل امام بازداشت و مجدداً به خمین تبعید شد. با اوج گیرى انقلاب اسلامى در خرداد 1357 به سه سال تبعید در انارک یزد محکوم گردید و در پى بىاعتنایى به این حکم و بازگشت به قم، حکم تبعید وى به داران فریدن صادر شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رغم موقعیت ویژهاى که از جهت علمى و سابقه مبارزه داشت، همچون گذشته وکالت حضرت امام(ره) در امور شرعى را بر هر عنوان و سمتى ترجیح داد و سر انجام در آبان 1375 به دیار باقى شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت الله سید مرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 305