تعقل گرایی و دلسرد کردن مردم از نظام و مسئولین
متن سند:
تعقل گرایی و دلسرد کردن مردم از نظام و مسئولین
اعتقاد نداشتن به تعبد و مددگیری از تعقل در برخورد با مشکلات و کمبودها را میتوان از شاخصههای دیگراین جریان در دلسرد کردن مردم از نظام و مسئولین به شمار آورد. مهدی هاشمی در این خصوص میگوید:
« یک مورد عینی دیگر در مورد تعقل و تعبد، همین حالت که در مردم احساس میکردیم که فرض کن در نارساییها و کمبودهای اقتصادی و اجتماعی میگفتیم این صحیح نیست که انسان بگوید که تعبد داشته باشد به اینکه نارسایی همیشه هست و این کلیت را رد میکردیم میگفتیم باید ریز بشود این. با عقلمان میرسیدیم که آیا ریشههای این کمبودها مثلاً کجاست؟ و بعداً میرسیدیم به اینکه بعضی از مسئولین یک قصور دارند یک تقصیر دارند بعد هم نتیجه میگرفتیم که خُب پس نظام از آن جهت که یک سری از مسئولین آن ضعیفند یا کذا مثلاً دچار آفت شده و الی آخر؛ این هم یک محور. یا در بحث آفات انقلاب کلاً که به تعقل خودمان مراجعه میکردیم، یک سری آفتهای واقعی انقلاب را در پناه این مکتب، تعقلی مطلق میکردیم. بزرگ میکردیم. یک سری چیزهایی که آفت نبوده واقعا برای انقلاب. با توجه به اینکه مثلاً برای نیروی خودمان آفت بوده، این را باز تعق؟ مطلق میکردیم بزرگ میکردیم بعد روی مسئله ولایت و رهبری همچنین»1
توضیحات سند:
1. نوار شماره یک .ی
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 167