تاریخ سند: 14 آبان 1357
شهربانى استان مازندران
متن سند:
سند شماره (225)
نگارش داخلى
مرکز ـ ساواک شهربانى استان مازندران
اطلاع واصله حاکیست ساعت 0950 روز 14 /8 /57(1) دانشآموزان دبیرستان پهلوى سارى با به صدا درآمدن زنگ راحت از کلاسها خارج و به سرپرستى دو نفر از دانشآموزان کلاس چهارم به اسامى مهربانیان و سرمست در سالن دبیرستان تجمع و تمثال مبارک همایونى و علیاحضرت شهبانو را از طبقه فوقانى به حیاط دبیرستان پرتاب و پاره نموده و مبادرت به دادن شعارهاى ضد ملى مرگ براین حکومت دیکتاتورى، ستمگر ستمگر کو هویداى2 تو که قرآن را به آتش کشید، آیه قرآن را مسجد کرمان را، سینما رکس را شاه به آتش کشید. اضافه گردیده دبیران مربوطه به محض خروج از کلاسها سریعاً به داخل دفتر دبیرستان رفته و هیچگونه عکسالعملى از خود نشان ندادهاند.3 صحت دارد.
توضیحات سند:
1. اطلاعات شهربانى مازندران امروز 14 /8 /57 طى گزارش شماره 911 درخصوص این واقعه به شهربانى مرکز نوشت: «صبح روز 14 /8 /57 دانشآموزان رشته اقصتاد دبیرستان دخترانه ایراندخت و دانشآموزان دبیرستان پهلوى سارى مبادرت به شکستن قاب تمثال مبارک اعلیحضرتین را که در کلاسها نصب بوده نمودهاند و آنها را پاره کردهاند.
صحت دارد»
2. امیرعباس هویدا فرزند حبیب اللّه عین الملک در سال 1298 ه ش متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوى بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسى و اقتصاد درس خواند. در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسى خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلى منصور آشنا شد. در سال 1329 عبداللّه انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریاى عالى پناهندگان سازمان ملل متحد به مدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبداللّه انتظام مدیر عامل شرکت ملى نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمره موسسان کانون مترقى به ریاست یار دیرین خود حسنعلى منصور، درآمد. هویدا در سال 1342 در کابینه حسنعلى منصور به سِمت وزارت دارائى برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا این که منصور به قتل رسید. شاه براى جلب رضایت آمریکائیان یکى از همکاران نزدیک منصور را به جانشینى او انتخاب کرد و او امیرعباس هویدا، کاملاً مطیع شاه بود و همان اعضاء کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینى (ره) از نجف نامه مفصلى به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه امریکا را گوشزد نمود. اما نامه امام بى جواب ماند ولى مسائلى را که امام بیان کرده بودند دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکتهائى که در سالهاى دهه 50 شکل گرفت را فراهم کرد. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجى، امور اقتصادى و مسائل نظامى مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلى و حضور در نمایشات انتخاباتى حضور داشت. هویدا رهبرى حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالى را به مقام دبیر کلى حزب تعیین کرد. دکتر کلالى حزب را به صورت احزاب چپ سازماندهى کرد و او را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلى تبدیل کرده کمکم خود شاه را به وحشت انداخت و خود هویدا دبیر کلى را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبى را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد. علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد. شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلى حزب معرفى کرده و کم کم ستاره بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه به هویدا تکلیف کرد استعفا دهد و او را وزیر دربار به جاى علم که در بستر بیمارى بود، انتخاب کرد. ازهارى نخست وزیر وقت هویدا را مقصر همه فجایع کشور معرفى کرد و به ظاهر او را بازداشت کرد تا این که در روز 22 بهمن به دست نیروهاى انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه در روز شنبه 18 فروردین 1358 هویدا اعدام شد. هویدا در یک خانواده بهائى به دنیا آمد و پدرش جزء مبلغان و داعیان فرقه ضاله بهائیت به شمار مىرفت. هرچند که هویدا مىخواست به ظاهر بهائى قلمداد نشود اما ارتباطات او با افراد فرقه بهایت قطعى بود. در مدتى که مأمور به کمیساریاى عالى پناهندگان بود با سازمانهاى فراماسونرى ارتباط برقرار کرد و یکى از اعضاء برجسته فراماسونرى در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملى فرانسه بود. «بازیگران عصر پهلوى، محمود طلوعى»
3. «دانشآموزان دبیرستانهاى ایراندخت، شریف و چند مدرسه راهنمایى سارى به خاطر همدردى با دانشگاهیان تهران در مورد حوادث اخیر دانشگاه تهران امروز 14 /8 /57 کلاسهاى درس را ترک کردند و در خیابانهاى شهر به راهپیمایى پرداختند.» (بولتن خبرگزارى پارس، ش 230، ص 26)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 155