تاریخ سند: 10 مرداد 1357
چهار فقره پاکت محتوی نامه سرگشاده1 آیتالله صدوقی به آقای جمشید آموزگار
متن سند:
از: مشهد تاریخ: 10 /5 /2537[1357]
به: 312 شماره: 7160/ﻫ 1
تلگرافات وارده
چهار فقره پاکت محتوی نامه سرگشاده1 آیتالله صدوقی به آقای جمشید آموزگار2 در شش برگ که در برگ آخر آن صورت اسامی روحانیون تبعیدی قید گردیده، از یزد جهت چهار نفر از روحانیون سبزوار ارسال و از طریق منبع 9111 به دست آمده که از توزیع آن خودداری گردید.
شیخان
محترماً به عرض میرساند. 12 /5 /37
دایره عملیات . بهرهبرداری شود. 12 /5 /37
توضیحات سند:
1. در بخشی از این نامه که با «بسمالله العزیر المنتقم الجبار» آغاز شده، آمده است: «جناب آقای نخست وزیر . با احترام طبق گزارش مندرج در روزنامۀ اطلاعات مورخ 30/ خرداد ماه پنجاه و هفت، جنابعالی طی مصاحبهای با یک خبرنگار خارجی گفتهاید (مایلم بدانم در چه مواردی شخص بیگناهی مجروح و تبعید یا زندانی شده است؟) ما نمیدانیم که شما این گفتار را فقط به خاطر مصاحبهگر خارجی و محافل مربوطه گفتهاید، یا آنکه قصد داشتهاید که با پخش آن به وسیلۀ (رادیو لندن) و سپس روزنامۀ (اطلاعات) به مردم ایران هم بقبولانید که واقعاً در دورۀ زمامداری شما هیچ بیگناهی نه مجروح شده و نه به زندان رفته و نه تبعید گشته است؟!!... آقای نخستوزیر! شما گویا برای حفظ مقام چند روزۀ خود نخواستهاید در مقابل خبرنگار خارجی اعتراف کنید که مأمورین مسلسل به دست شما به دستور مرکز به قم آمده و پس از قتلعام طلاب و مردم شهرستان قم حتی حریم منازل مراجع عظام تقلید را هم رعایت نکرده و در داخل خانۀ آنها به کشتار روحانیون جوان بیسلاح و بیگناه دست زدهاند ... » انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 3. سند شماره: 7160/ﻫ 1- 10 /5 /37
2. جمشید آموزگار فرزند حبیبالله در سال 1302 ش در تهران متولد شد. پدرش، اهل اصطهبانات فارس و از شخصیتهای فرهنگی و مدافع سیاست امریکا در ایران بود.
جمشید آموزگار دوران متوسطه را به همراه حسنعلی منصور و عطاءاله خسروانی و ... در دبیرستان ایرانشهر طی کرد و سپس در رشتههای مهندسی و حقوق ادامه تحصیل داد؛ ولی در بحبوحه جنگ جهانی دوم، به کمک کلنل کروفورد، مستشار خواروبار، با یک کشتی باری از بندرعباس به امریکا رفت و از دانشگاه کرنل واشنگتن، فوق لیسانس مهندسی بهداشت و در رشته هیدرولیک، دکترا گرفت و پس ازمدتی تدریس در آنجا، در سال 1330ش، به ایران بازگشت و به عنوان رئیس اداره مهندسی آژانس عمران بینالمللی وابسته به اداره اصل چهارم ترومن، شروع به کار کرد و در سال 1334 به معاونت وزارت بهداری رسید. او در سال 1337 که فشار امریکا برای واگذاری مسئولیتهای کشور به تحصیلکردگان اروپایی، فزونی یافته بود، در کابینه اقبال، ابتدا وزیرکار و سپس وزیر کشاورزی شد و به دستور شاه، اولین قانون اصلاحات ارضی ایران را تهیه و به تصویب مجلس رساند.
آموزگار که مردی خشن، گستاخ، بددهن، عبوس و بیعاطفه، دارای حافظهای قوی، و هوش و سرعت انتقالش از سایر همکارانش بیشتر بود، به دلیل این خصوصیات اخلاقی، دوست صمیمی نزدیک نداشت و از همه پرهیز میکرد.
وی در کابینه حسنعلی منصور و اولین کابینه هویدا، وزارت بهداری را به عهده داشت و در نخستین ترمیم کابینه هویدا به وزارت دارایی، نقل مکان کرد و تا اوایل 1353، قریب 9 سال وزیر دارایی بود. در گزارشی که در صفحه 267 کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج 2 درج شده، دررابطه انتصاب با او، مینویسد: «در وزارت دارایی یک بچه امریکایی که هنوز دارای گذرنامه امریکایی است به نام آموزگار، مشغول جاسوسی برای آمریکاییها است، ولی از قدیم معروف به انگلیسی بود.»
جمشید آموزگار که دارای شرکت مقاطعه کاری بود و قراردادهای سنگین دولتی به وی محول میشد و ریاست هیئت نمایندگی ایران در سازمان اوپک را نیز به عهده داشت، به علت بعضی محدودیت هایی که در ابتدای دولت هویدا برایشرکت وی ایجاد شد، اختلافاتی با هویدا پیدا کرد. البته عدهای او را رقیب جدی هویدا قلمداد میکردند و میگفتند هویدا نسبت به موفقیت او حسادت میکند.
در سال 1353 ، هویدا او را به عنوان وزیر کشور معرفی کرد، اما محمدرضا پهلوی در جلسه معارفه، مسئولیت هیئت نمایندگی در اوپک را همچنان به عهده وی گذاشت.
جمشید آموزگار از سال 1342 که به عضویت کابینه منصور درآمد، سودای نخستوزیری در سر داشت و هویدا را محللی بیش نمیدانست و از همان روزهای نخستین صدارت او، در فکر تشکیل کابینه خود بود و از عنوان کردن این موضوع نیز ابا نداشت. در چند سال اول نخستوزیری هویدا، با او سر سازش پیش نگرفته بود و غالباً برخوردهایی بین این دو به وجود میآمد که شاه ناچار به رفع آن اقدام میکرد. توفیق زیاد او در کار اوپک، از او یک شخصیت بین المللی ساخت و شاه نیز به پاداش فعالیتهای او، بزرگترین نشان درباری ایران، درجه اول تاج را به او ارزانی داشت.
وی از سال 1353 که به وزارت کشور معرفی شد، تمام امور وزارتخانه را با شاه حل و فصل میکرد و با دولت و دولتیان کاری نداشت و با تشکیل حزب واحد رستاخیز در سال 53 که با وزارت کشوری او همراه بود، وظیفه انتخابات رستاخیز به عهده او بود. از سال 1354 که به اتفاق سایر اعضای اوپک در وین، توسط کارلوس به گروگان گرفته شد، رفتار عصبی تندی پیدا کرد و قدرت تحملش بسیار کم شده بود، مخصوصاً از رفتار شاه نسبت به آزادی اش از دست گروگانگیرها سخت ناراضی بود، زیرا شاه حاضر به پرداخت پولی برای آزادی وی نشد و دولت عربستان سعودی این پول را پرداخت. آموزگاراز این تاریخ به شاه بدبین شد و در محافل خصوصی و مطمئن از نثار فحشهای رکیک به او خودداری نمی کرد ولی ظاهر را حفظ مینمود.
در سال 355 ، شاه برای ایجاد تحرک در حزب رستاخیز از آموزگار خواست دبیرکلی آنرا به عهده بگیرد، آموزگار به محض ورود به حزب، به شدت به فعالیت پرداخت و به عنوان رئیس جناح مترقی حزب، مشهور شد ودر سال 1356 با برکناری هویدا، جانشین او شد و فضای بازسیاسی را در اجرای خواسته دولت امریکا اعمال کرد. در دوران یک ساله نخستوزیری او، هزاران نفر از مردم بیگناه در تهران و شهرستانها، از دم تیغ جلادان گذشتند و دهها هزار نفر مجروح شدند.
با اوجگیری انقلاب اسلامی و حوادث ناشی از آن، آموزگار در چهارم شهریور 1357 استعفا داد و در دی ماه به آمریکا گریخت. دولت امریکا مقدم او را گرامی داشت و در بانک بینالمللی، کاری شایسته با حقوقی گزاف به او واگذار کرد. آموزگار که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در واشنگتن دفتر مشاوره انرژی تأسیس کرده بود، در نقل قولی از جعفر شریفامامی، چنین معرفی شده است: «آموزگار در زمان عضویت در کابینه اقبال، مطالبی را که در هیئت دولت مطرح میگردید. بلافاصله به سفارت امریکا اطلاع میداد.»
اسناد ساواک . پرونده انفرادی
جمشید آموزگار، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 13 صفحه 258