تاریخ سند: 26 تیر 1342
موضوع: درباره شیخ طبسی
متن سند:
تاریخ: 26 /4 /1342
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: درباره شیخ طبسی
از ساعت 8 بعدازظهر روز 26 /4 /42 مجلس روضهای در منزل آقای علی اکبر نوغانی واقع در بالاخیابان کوچه مقابل باغ نادری جنب دبیرستان مهستی کاشی 55 منعقد بود و در ساعت 15 /9 آقای طبسی منبر رفته و درباره مسائل زیر سخن گفت.
1. درباره علمای طبیعی و دانشمندان روان شناس که چه فرقی با هم دارند. 2. درباره منع مشروبات الکلی و پپسی کولا که استفاده آن به نفع صندوق بهائیان1 میرود. 3. درباره ایمان داشتن به علماء و روحانیون صحبت کرد و گفت روحانیون هیچ وقت ذلیل و خار[خوار] نخواهند شد، زیرا آنها ایمان به خدا دارند. 4. درباره خواهر هارون و جریان ازدواجش با جعفر برمکی سخن گفت و سپس اظهار داشت ای آزادزنان ایران، خوب توجه کنید، حالا دیگر شما آزاد هستید و میتوانید هر کاری را که بخواهید بکنید. 5. درباره رجال مادی مملکت سخن گفت و اظهار داشت این آقایان رجال که به مقامهای عالی میرسند، نباید این قدر به روحانیون بدبین باشند و بعد درباره وصیت حضرت رسول(ص) که به حضرت امیر فرموده بودند، وصیت اول و دوم که عبارت از آق[عاق]والدین و فرار مردم از علماء و روحانیون سخن گفت و اضافه نمود که وصیت سوم را اجازه ندارم، اگر بگویم خواهند گفت داخل سیاست شده و سوءتفاهم میشود. سپس چند فرد شعر از ابوعلی سینا درباره دستگاههای دیکتاتور و زورگو و ستمگر خواند و اظهار داشت در مملکتی که بساط شرابخواری و قماربازی باشد، آن مملکت زود از بین میرود و سرانش نیز از هم پاشیده میشود. در پایان جهت سلامتی علماء و روحانیون و منکوب کردن دشمنان آنها و همچنین برای استقلال و امنیت کشور دعا نمود و مجلس در ساعت 45 /10 شب خاتمه یافت و جمعیت شرکت کننده در حدود 1500 نفر بودند.
توضیحات سند:
1. بهائیان: در عصر پهلوی جایگاه مهمی در دولت و عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهویژه اقتصادی داشتند. ارتباط خاندان پهلوی با بهاییها به اواخر دوران سلطنت احمدشاه قاجار میرسد. زمانی که انگلیسها کودتای سوم اسفند 1299ش را طراحی میکردند از عامل خود اردشیر جی در تهران درخواست شناسایی صاحب منصبی را نمودند که در کودتای پیش رو از او بهعنوان فرمانده نظامی عملیات بهره ببرند. اردشیر جی برای اجرای فرمان مستقیم به سراغ حبیبالله عینالملک ـ پدر امیرعباس هویدا ـ از بهاییهای مشهور و خادم عباس افندی رفت و این پیشنهاد اربابان خود را با او در میان گذاشت. عینالملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریزر گشت و ژنرال فریزر او را به دیگر انگلیسیهای دستاندرکار، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی نمود. بهره عینالملک از این واسطهگری، عنوان و منصب ژنرال کنسولی ایران در دمشق بود که پس از موفقیت کودتای سوم اسفند 1299 به دست آمد. رضاخان با صعود به وزارت، صدارت و پادشاهی، همچنان حامی بهاییان بود. شیفتگی و تعلق فکری به این تشکیلات در نزد او به میزانی بود که اسدالله صنیعی، یکی از سران بهایی در ایران را به آجودانی ولیعهد ـ محمدرضا ـ انتخاب کرد. اسدالله صنیعی در دوران محمدرضا، چندین بار به مقام وزارت در وزارتخانههای دفاع و کشاورزی رسید و ضمن دزدیهای زیاد از بودجه وزارت، کمکهای شایانی به تشکیلات و عناصر بهایی نمود و مستقیم از بیتالعدل بهائیان فرمان میگرفت. محمدرضا پهلوی نیز مثل رضاخان طرفدار و حامی بهائیت بود و مناصب کلیدی را به آنان واگذار نمود.
پیشرفت بیشازپیش بهائیت مرهون حمایت تمامقد مثلث دولتهای انگلستان، آمریکا و اسرائیل بود و دولت پهلوی نیز در این مسیر بهعنوان مجری اربابان خارجی عمل میکرد. روند رو به رشد بهائیت با حمایت مستمر حکومت پهلوی به چنان جایگاهی رسید که مقام نخستوزیری ایران به یکی از بهاییهای شناخته شده به نام امیرعباس هویدا رسید که در بالا به سوابق پدرش در معرفی رضاخان به انگلیسیها اشاره شد. محمدرضا نیز برای جبران خدمت عینالملک به رضاخان، پسر او به نام امیرعباس هویدا را به نخستوزیری ایران برگزید که او به مدت سیزده سال در منصب صدارت به بهاییان و بیتالعدل اعظم و اسرائیل خدمت کرد. در دوران نخستوزیری هویدا، بهائیت گسترشی اعجابآور داشت. آنها بهویژه در زمینه اقتصادی و پولی در تمام ارکان نفوذ کرده و شریانهای اقتصادی کشور را در دست گرفته بودند. در زمینه سیاسی نیز در کابینه هویدا هشت وزیر بهایی حضور داشت و این وزرا تمام هم و غم وزارتخانه متبوعه خود را خدمت به تشکیلات بهائیت قرار داده بودند و همزمان فرمانبردار رهبری این تشکیلات در اسرائیل و اروپا بودند. وزارت دربار در دوران پهلوی مهمترین، یا یکی از مهمترین وزارتخانهها محسوب میشد، چون شاه در آنجا بر جریان امور کشور نظارهگر بود، اما در دربار نیز بهاییها نفوذ کرده و از طریق دکتر عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه و بهایی مشهور و قدرتمند ـ تمام امور جاری کشور را به نفع تشکیلات بهائیت هدایت میکردند. انتصاب فردی بهایی به نام پرویز ثابتی به مدیریت اداره کل سوم ساواک ـ امنیت داخلی ـ برای برخورد خشن با نیروهای اسلامی و انقلابی و سرکوب کوچکترین مخالفتها نیز ازجمله دیگر مأموریت این تشکیلات بهحساب میآمد تا هرچه بیشتر جریان اسلامی را تضعیف نمایند. سازمان تلویزیون ایران نیز از مراکز حساس دیگری بود که که در تصاحب تشکیلات بهائیت قرار داشت و حبیب ثابت مدیریت آن را به دست گرفته بود. در این مؤسسه، جهتگیری فعالیتها در دست این تشکیلات ضد دین قرار گرفت تا ضمن پیگیری فعالیتهای تبلیغی و تشکیلاتی خود از پخش برنامهها علیه بهائیت جلوگیری شود و تا حد امکان در تلویزیون ملی کشور اسلامی، فعالیت دینی و اسلامی صورت نگیرد و تمرکز برنامههای تلویزیون، اشاعه فساد و بیبندوباری و سوق دادن جوانان به لاابالیگری و غرق کردن جامعه در تباهی باشد. قدرت بهاییان در دوره پهلوی بسیار بیشتر از این بود و مجال وسیعتری میطلبد. این مطالب بخش کوچکی بود ازآنچه در جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی روی میداد.
2. ابوعلی سینا، از بزرگترین دانشمندان ایرانی است که در پارهای از علوم من جمله: طب . زیست شناسی . منطق و فلسفه از سرآمدان تاریخ علم محسوب میشود. نامِ کامل او «حسین بن عبدالله بن علی بن سینا» و ملقب به «شیخالرئیس» است. وی در سال 370 ﻫ . ق در یکی از روستاهای اطراف شهر بخارا به دنیا آمد. تا ده سالگی قرآن و علوم ادبیات را آموخت و پس از آن به آموزش منطق در نزد «ابوعبدالله ناتلی» اقدام کرد و پس از آن به علت نبوغ خارقالعادهای که داشت، به گونهای به تحصیل علوم پرداخت که بنا بر قول خودش: درهای دانش به رویش گشوده شد و « سپس به علم طب راغب شدم و کتابهای تصنیف شده در آن فن را خواندم و ... در کمترین مدت آن را فراگرفتم به نحوی که فاضلان این فن پیش من طب میخواندند.» ابوعلیسینا، مدتی را در دربار «نوح بن منصور» گذراند و پس از مرگ او، مسافرتهای خود را آغاز نمود و در شرایط متفاوتی به تألیف و تعلیم و تربیت شاگردان اقدام کرد. ابن سینا در سال ۴۲۸ ﻫ ق درحالی که ملازم « علاءالدوله » بود و به سمت اصفهان بازمیگشت در شهر همدان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 80