صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

عمّال سیاسى!!؟

عمّال سیاسى!!؟


متن سند:

عمّال سیاسى!!؟
مهمترین و یا تنها عاملى که کشور ایران را در سال‌هاى متمادى، مطمح‌نظر قدرت‌هاى بیگانه قرار داد، استعداد اقتصادى این کشور بود. چرا که ایران کشورى بود که ارزشمندترین ذخایر زیرزمینى و روزمینى را در اختیار داشت. یکى از اصلى‌ترین اهداف حضور استعمارگران در ایران و به کارگیرى عناصر وابسته بسیار آنان، در گوشه و کنار این مملکت، بهره‌ورى اقتصادى بود و در همین راستاست که در صد ساله اخیر، بخش اعظمى از منابع زیر زمینى و ثروت‌هاى ملى ایران، به چپاول و یغماى قدرت‌هاى استعمارى و استکبارى رفته است و به موازات این چپاولگرى، مجوز بهره‌بردارى بى‌حساب و کتاب از این خوان نعمت را به عوامل مزدور خود نیز عطا کرده‌اند.
همان‌گونه که در کتب تاریخى کما بیش به شرح آن پرداخته شده است، از روزى که پاى استعمارگران به ایران باز شد، خاندان‌هاى متعددى به خدمت آنان در آمدند و طوق بندگى آنان را به گردن آویختند. از آن جمله است: خاندان علم، فروغى، زاهدى، و... یکى از خانواده‌هایى که در راه خدمت به استعمار پیر انگلستان، از هیچ خدمتى فروگذار نمى‌کرد. خاندان رشیدیان بود.
پدر این خاندان ـ حبیب‌اللّه‌ رشیدیان از مأمورین سفارت انگلیس بود و هر سه پسر خود (سیف‌اللّه‌ 1294 ـ قدرت‌اللّه‌ 1295 ـ اسداللّه‌ 1296) را نیز مأمور انگلیسى‌ها کرد.1
او در سالهاى پیش از کودتاى حوت 1299 مستخدم سفارت انگلیس و به روایتى درشکه‌چى این سفارت بود،2 که این شغل در شرایط آن روزگار، موقعیت شامخى محسوب مى‌شد.
ویلیام راجر لویس، محقق امریکایى، سفارت انگلستان را در دهه 132 چنین توصیف مى‌کند :
«سفارت منطقه‌اى به مساحت 6 هکتار را در قلب شهر اشغال مى‌کرد. کارمندان آن شامل اعضاى سیاسى و رایزنان شرقى، کنسول‌ها و مأمورین اقتصادى و کنسولى و ادارى، کارمندان اداره اطلاعات و وابستگان نظامى و افسران امنیتى و مأموران رمز، و تندنویس‌ها و ماشین‌نویس‌ها بودند، محیط سفارت براى خودش دنیایى بود و دولتى در درون دولت به شمار مى‌رفت و مینیاتور «شرکت نفت انگلیس و ایران» در دل ایران بود. این منطقه مستقل دیپلماتیک، مظهر سلطه خارجى بود. اعضاى آن در 1952 هنوز مى‌توانستند این شوخى را تکرار کنند که ایرانیان بر این باورند که آب قنات سفارت داراى خواصى مقوى و معجزه آساست.3 »
این موقعیت شامخ بود که باعث شد سید ضیاءالدین طباطبایى، این چهره جوان مطبوعاتى جاه‌طلب و سوداگر، توسط حبیب‌اللّه‌ رشیدیان به نرمان ـ وزیر مختار بریتانیا در ایران ـ معرفى شود.4
انگلیس‌ها پس از به قدرت رساندن رضاخان، سید ضیاء را به مأموریتى تبعیدگونه به سرزمین فلسطین اعزام کردند و سهم حبیب‌اللّه‌ رشیدیان نیز ـ در دوران کهولت ـ سلولى انفرادى، در زندان جدیدالتأسیس قصر شد. علت واقعى دستگیرى حبیب‌اللّه‌ رشیدیان و زندانى شدن او، چندان روشن و مشخص نیست. بعضى از محققین، دلیل دستگیرى او را، در سینه داشتن اسرار زیاد از چگونگى سقوط سلطنت قاجار و تأسیس سلسله پهلوى دانسته‌اند. دکتر انور خامه‌اى، از زندانیان سیاسى دوران رضاخان، که در بند 2 زندان قصر در سلول مجاور حبیب‌اللّه‌ رشیدیان بود، در خاطرات خود، موقعیت او را در زندان، چنین توصیف مى‌کند:
«عجیب‌ترین چهره‌اى که در این بند وجود داشت، پیرمردى بود به نام حبیب‌اللّه‌ رشیدیان. وى در آخرین اتاق سمت چپ زندانى بود و روبروى او اتاق فرخى یزدى قرار داشت. در بند 2 فقط دو نفر هر کدام یک اتاق انفرادى در اختیار داشتند. در سایر اتاق‌ها معمولاً 3 نفر و گاهى 2 یا 4 نفر زندانى بودند... این دو نفر... هر کدام به نحوى در روى کار آمدن رضاشاه نقش داشتند... رشیدیان... هیچ وقت از اتاق خود بیرون نمى‌آمد ... حتى نظافتچى را به اتاق خود راه نمى‌داد و خود اتاق خود را تمیز مى‌کرد... بلندقامت بود، عبایى بر دوش و کلاهى پوستى، از نوعى که سیدضیاء بعدها مرسوم کرد، بر سر داشت. اتاق من دیوار به دیوار اتاق او بود. با وجود این در مدت 3 سال که ما مجاور هم مى‌زیستیم، حتى یک بار هم میان ما سلام ردوبدل نشد... براى اینکه کسى نتواند از حیاط به داخل اتاق او نگاه کند، پنجره خود را از داخل و خارج با پارچه پوشانده بود... چند سال رشیدیان بدین سان در این حبس مجرد نیمه تاریک اختیارى زندگى کرده بود؟ هیچ‌کس نمى‌دانست. چون مى‌گفتند از آغاز سلطنت رضاشاه زندانى بوده است... پلیس به او خیلى احترام مى‌گذاشت. هفته‌اى یک بار مدیر داخلى زندان یا یکى از افسران آن، به اتاق او مى‌آمدند و مدتى مى‌نشستند و گفتگو مى‌کردند. هر هفته پسرهایش اسداللّه‌ و سیف‌اللّه‌ و قدرت‌اللّه‌ و دختر و داماد و کس و کارش به ملاقات او مى‌آمدند. پس از شهریور 132 و سقوط رضاشاه او را با احترام از زندان آزاد کردند و هنگامى که سیدضیاءالدین با برنامه‌اى خاص به ایران بازگشت و حزب اراده ملى را تشکیل داد، حبیب‌اللّه‌ رشیدیان مشاور مخصوص او گردید و پسرانش از قِبَلِ سیدضیاء ثروت‌هاى کلان اندوختند و به مهره‌هاى مهم اقتصادى و سیاسى کشور مبدل گردیدند».5
شبکه رشیدیان‌ها که از اوایل جنگ جهانى دوم از مهمترین عوامل بومى بریتانیا در ایران محسوب مى‌شدند،6 در جریان کودتاى ننگین انگلیسى ـ امریکایى 28 مرداد 1332 نقشى اساسى داشتند.
ارتشبد حسین فردوست در نقل خاطرات خود، در این باره مى‌گوید:
«در دوران مصدق، اشرف 3 بار به تهران آمد. مرتبه دوم و سوم برایم تعریف کرد که در تهران تشکیلاتى را سازمان داده تا در روز مبادا به نفع شاه فعالیت کنند و نام اسداللّه‌ رشیدیان را برد. طبق اطلاعى که داشتم، مى‌دانستم که خانواده رشیدیان، مأمورین سفارت انگلیس بوده و هستند.»7
وى در جاى دیگرى، ضمن اشاره به نقش مهم برادران رشیدیان در کودتاى 28 مرداد، مى‌گوید:
«آنان ثروت زیادى داشتند و در تهران صاحب خانه‌هاى متعددى بودند. این سه برادر به وضوح براى انگلیسى‌ها کار مى‌کردند ولى از میان آنها کوچکترین برادر یعنى اسداللّه‌، بیشتر به کاخ مى‌رفت و با اشرف معاشرت داشت. اصناف تهران در اختیار اسداللّه‌ بود. او بعدها بانکى تأسیس کرد.»8
و ریچارد کاتم که در جریان کودتا براى CIA کار مى‌کرد، در خصوص نقش برادران رشیدیان در کودتا، چنین مى‌گوید:
«برادران رشیدیان، فرصت‌ها را غنیمت جستند و مردمى را که در قبضه اختیار ما (امریکایى‌ها) بودند به خیابان‌ها فرستادند تا چنان عمل کنند که گویى توده‌اى هستند. آنها نقشى بیش از تحریک و فتنه‌انگیزى داشتند. آنها نیروى ضربتى بودند که چنان عمل مى‌کردند که گویى توده‌اى‌هایى هستند که پیکره‌ها و مساجد را سنگباران مى‌کنند.»9
فعالیت علنى به نفع انگلستان و شهره بودن برادران رشیدیان در خدمت به انگلیس، با مطالعه اسناد زیر روشن‌تر مى‌گردد:

سند اول:
موضوع: فعالیت برادران رشیدیان
برادران رشیدیان که از دو سال قبل با تشکیل شرکتهاى تعاونى توزیع اختیار قسمت عمده‌اى از نان و گوشت و ارزاق عمومى را در تهران بدست گرفته‌اند براى پیشرفت کار خود مقالات مفصلى در مدح کارهاى انجام شده خود تهیه مى‌کنند که با پرداخت مبالغ گزافى به نام حق‌الدرج آن را در روزنامه‌هاى کشور منتشر مى‌سازند و اخیرا مقاله‌اى را که خود با پرداخت حق‌الدرج، در مجله اکونومیست لندن چاپ کرده‌اند، عینا آن را به نام ترجمه از روزنامه خارجى با پرداخت حق‌الدرج در روزنامه‌هاى تهران منعکس نموده‌اند.
چون برادران رشیدیان خود را وابسته به سیاست انگلستان معرفى مى‌کنند و از تظاهر به این موضوع هم ابایى ندارند، در محافل اقتصادى از سپردن کلیه امور مربوط به ارزاق عمومى مملکت به دست این افراد اظهار نگرانى مى‌شود. در بین مردم گفته مى‌شود تا چند سال قبل امور اقتصاد مملکت ما دربست در اختیار امریکاییها و عمال سیاسى آنها در ایران بود و اکنون به نام پیروى از یک سیاست مستقل ملى مى‌خواهند آن را از دست امریکایى‌ها خارج کرده، در اختیار عمال انگلیس‌ها قرار دهند و براى جلب رضایت طرفداران شوروى گروهى از کمونیستهاى مشهور مانند رحمت‌اللّه‌ جزنى و یاران او را در سازمان برنامه صاحب اختیار و صاحب قدرت نموده‌اند تا از طریق همکارى با مقاطعه‌کاران قسمت عمده‌اى از اعتبارات سازمان برنامه به صورتهاى مختلف در اختیار این گروه قرار گیرد.
طبقه روشنفکر چه بازارى و چه دانشگاهى و چه کارمند با کنجکاوى و حساسیت فوق‌العاده‌اى به جریانات سیاسى و اقتصادى مملکت توجه دارند و فعالیت طرفداران و یا متظاهرین به طرفدارى دیپلماسى انگلستان و شوروى جلب توجه کامل آنها را نموده. عقیده این گروه آن است تا چند سال قبل فعالیت دستگاه حاکمه مصروف کنار زدن عمال دو سیاست انگلستان و شوروى مى‌شد و کوشش به عمل مى‌آمد که هر چه بیشتر منافع عمال دیپلماسى امریکا در ایران تأمین گردد و اکنون صحنه برعکس شده، با کنار زدن دیپلماسى امریکا درصدد جلب رضایت عمال سیاسى شوروى و انگلستان برآمده‌اند و منافع توده مردم در درجه دوم اهمیت قرار دارد. قیمت نان و گوشت و برنج در دو سال اخیر نسبت به سابق بالا رفته در حالى که از زبان طرفداران سیاست انگلستان که قدرت مهم توزیع را در دست دارند در روزنامه‌ها نوشته مى‌شود که هزینه زندگى تنزل پیدا کرده و مردم در رفاه بیشترى قرار دارند. مردم از ناراحتى وسایل نقلیه در شهر در عذاب هستند. در روزنامه‌ها مسئولان امر چنین عنوان مى‌کنند که وضع ایاب و ذهاب مردم خوب است.
مردم از طبقات مختلف هنگام بحث و گفتگو پیرامون وضع سیاسى و اقتصادى مملکت مى‌گویند ما با بازیهاى دستگاه حاکمه که براى تثبیت موقعیت خود و حفظ استقلال مملکت هر روز روش مخصوصى در سیاست خارجى اتخاذ مى‌کند کارى نداریم ولى در اجراى این نقشه‌ها فقط جلب رضایت و تأمین منافع یک عده معدود طرفداران سیاست خارجى بخصوص نباید مورد نظر باشد و دیگر مردم را هم باید به حساب بیاورند؛ براى اینکه اگر روزى خطرى براى مملکت و رژیم حکومت در پیش باشد فقط مردم کوچه و خیابانها هستند که مى‌توانند از موجودیت مملکت دفاع کنند.

سند دوم:
از: 3 / الف تاریخ: 24 /9 /45
به: 321شماره: 97 ـ 3 / الف
موضوع : سیف‌اللّه‌ رشیدیان (اینترابانک لبنان)
به قرار اظهار چند نفر از نزدیکان و محارم سیف‌اللّه‌ رشیدیان، علت مسافرت نامبرده به لندن و نیویورک که چندى قبل صورت گرفت، خرید سهام اینترابانک لبنان است که چندى پیش ورشکست شد. در این مسافرت رشیدیان براى شرکت در سرمایه‌گذارى و به کار انداختن مجدد بانک مزبور با مقامات مربوطه مذاکراتى انجام خواهد داد. دوستان نزدیک رشیدیان در این مورد اظهار مى‌داشتند این کار با اجازه و استحضار اعلیحضرت همایونى انجام شده است.
آقاى مقدم‌فر 27 /9
در پرونده سیف‌اللّه‌ رشیدیان ر ـ ش ـ 158 بایگانى شود مقدم‌فر 29 /9

توضیحات سند:

پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 181
2. همان، ج 2، ص 339
3. همان، صص 40 ـ 339 به نقل از: «مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانى، ص 377»
4. همان، ص 340
5. همان، ص 341، به نقل از: خاطرات انور خامه‌اى، صص 5 ـ 214
6. همان، ص 179
7. همان، ج 1، ص 172
8. همان، ص 181
9. همان، ج 2، ص 184 به نقل از: لیپینگ، صص 2 ـ 61







منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 183


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.