تیمسار سرلشکر مبصر1 رئیس معظم شهربانی کل کشور
متن سند:
تیمسار سرلشکر مبصر1 رئیس معظم شهربانی کل کشور
از نظر احترامی که مردم و اعتقادی که شاهنشاه آریامهر به آن جناب دارند، استدعا دارد دستور فرمایید مطالب ذیل را به هر نحو که صلاح بدانند مورد رسیدگی قرار دهند و در صورتی که حقیقت آن بر آن جناب مسلم گردید، برای نجات شرکت سهامی بیمه ایران که به همت اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر2 بنیانگذاری شده و در بالا بردن بنیه اقتصادی و رفاه اجتماعی مملکت سهم مؤثری دارد، تدبیر عاجلی بیندیشند.
1. آقای حسنعلی راسخ که با استفاده از دوستی آقای دکتر اهری در سال پیش به بیمه ایران آمد و بر امور مالی این شرکت مسلط شده خود را مأمور و مرتبط با ساواک معرفی مینماید و چنین وانمود مینماید که با ارتباطی که خود و مهندس راسخ با دستگاه ساواک دارد، به وسیله این سازمان تقویت میشود و هر کار که بخواهد از پیش میبرد.
نامبرده با پشت هم اندازی، عقل آقای دکتر فرهنگ مهر را دزدیده و بیمه ایران را به سراشیب سقوط میکشاند.
31. نامبرده سیستم حسابداری این مؤسسه اقتصادی را با پشت هماندازی و به این علت که مدیرعامل از حسابداری اطلاعات جامعی ندارد، به نحوی تغییر داده که قطع نظر از به هم ریخته شدن حسابها، تمام ارقام بیلان که در این ماه داده شد، جعلی است و از طرفی ترتیب حسابداری به نحوی داده شده که به علت پیچیدگی کار، در صورتی که سوء استفادهای بشود نتوان کشف نمود. این موضوع را صریحاً رئیس اداره حسابداری کل، در گزارشی که در تاریخ نهم شهریور ماه جاری در پایان تنظیم بیلان شرکت بیمه تهیه نموده، اعلام کرده است؛ لیکن مرجعی برای رسیدگی به این معنی نیست.
2. شرکت سهامی بیمه ایران در سال گذشته غرفهای در راه شمیران ساخت که این غرفه در نمایشگاه وزارت اقتصاد ساخته شده بود و یک میلیون و دویست هزار ریال هزینه داشت. پس از پایان کار، بدون انجام تشریفات این غرفه به وسیله آقای راسخ به مبلغ ده هزار ریال فروخته شده و به مناسبت این شاهکار، پنجاه هزار ریال پاداش گرفته است و پرونده مزبور مورد رسیدگی بازرسان دولت در شرکت بیمه ایران میباشد.
3. موضوع خرید فرش به وسیله ایشان به این معنی که مبلغ یک میلیون و پانصد و نود هزار ریال فرش برای هتل اصفهان خریداری شده، لیکن فرشها قبل از رسیدن به اصفهان تعویض شد و به جنس نامرغوبی مبدل گردید و این موضوع اکنون در دست آقای منوچهریان بازرس دولت در بیمه ایران میباشد.
4. نامبرده مبالغ بسیار زیادی در تکمیل ساختمان هتل اصفهان و خرید اثاثیه سوءاستفاده نموده است.
قریب ده سال قبل یعنی در دوران ریاست آقای دکتر پورهمایون، پرونده کشتی نفتکش رزماری به سرقت رفت. از جهت اهمیتی که این پرونده در مناسبات بینالمللی داشت، جریان امر به عرض مبارک همایونی رسید و کشف موضوع را به مقامات مملکتی دستور فرمودند. پس از رسیدگیهای فراوان، مسلم گردید پرونده مزبور در اختیار آقای علی رضا صاحب که فعلاً مدیر بیمه آسیا است میباشد. (نامبرده فعلاً از بیمه آسیا به عنوان مدیر فنی، از وزارت دارایی به عنوان انتظار خدمت، از بیمه ایران به عنوان دبیر سندیکا حقوق دریافت میدارد) و در روزی که نامبرده میخواست در معیت آقای دکتر پورهمایون به مسکو عزیمت نماید، از حرکت نامبرده به وسیله ساواک جلوگیری به عمل آمد و به علت سرقت پرونده رزماری، از شرکت بیمه ایران اخراج گردید و پرونده کشتی رزماری در شعبه اول بازپرسی دادسرای دیوان کیفر موجود میباشد. نامبرده پس از گذشت زمان، به فکر انتقام جویی از بیمه ایران افتاده و به این علت که در لندن رفیق شبزندهداری فرهنگ مهر بوده است، تحت عنوان دبیر سندیکای بیمهگران، که انتخاب آن با بیمه ایران است، برای هدفی که بعداً به عرض خواهیم رسانید به بیمه ایران آورده شد.
آقای دکتر مشایخی به موجب فتوکپی پیوست،4 مدیر فنی و صاحب سهم بیمه امید میباشد که در حقیقت بیمه امید و تمام بیمههای خصوصی رقیب یکدیگرند. نامبرده به عنوان قائم مقام مدیرعامل در امور فنی و اتکایی خارجی و داخلی به بیمه ایران آورده شده، لیکن چون در بیمه امید صاحب سهم است، هر روز مقداری از وقت خود را در بیمه امید میگذراند و چون میداند که روزی ممکن است این تعارض شغلی مورد توجه مقامات مختلف قرار گیرد، تمام اسرار پورت فوی[پرتفوی]5 مشتریان و اسناد محرمانه رابطه بین ایران با خارجیان را به بیمه امید منتقل میکند. اما مطلب بسیار جالب توجهی که باید مورد توجه مقامات مختلف قرار گیرد این است که تاکنون سهمی که بابت کارمزد از طرف بیمه ایران به سایر بیمههای خصوصی بابت بیمههای اجباری (یعنی بیمه امید . دکتر مشایخی . بیمه آسیا دکتر صاحب) داده میشده، 25 درصد مبلغ دریافتی حق بیمه بوده، چون دکتر مشایخی و علیرضا صاحب به بیمه ایران منتقل شدهاند، ضمن خدمت در بیمههای خصوصی، مبلغ کارمزد را از 25 درصد به 35 درصد ترقی دادند. این ترقی کارمزد، برخلاف نص صریح قانون و موضوعی است که در گذشته، سالها برای حمایت بیمه دولتی مورد مخالفت دولتها قرار گرفته، لیکن اکنون به وسیله باند دکتر مشایخی مدیر فنی بیمه امید، علی رضا صاحب مدیر فنی بیمه آسیا، دکتر فرهنگ مهر که در بانک صادرات یعنی صاحب سهم بیمه امید سهام دارند، انجام میشود. بالا بردن این پورسانتاژ از 25% به 35% که در سال به ده میلیون تومان بالغ میگردد، در حقیقت پولی است که از جیب دولت و خزانه مملکت به جیب آقایان علی رضا صاحب تحت عنوان (بیمه آسیا) دکتر مشایخی (بیمه امید) دکتر فرهنگ مهر (بانک صادرات یعنی صاحب سهم بیمه امید)[ریخته میشود.]
این مطلب تمام مورد تصویب هیئت مدیره واقع شده و چون اعضای شورایعالی از ریزهکاریهای پشت پرده اطلاع ندارند، مورد تأیید آنان نیز قرار گرفته و در حقیقت اغفال شدهاند؛ لیکن چون راجع به این مطب مهم به دادسرای دیوان کیفری اعلام جرم شده، جریان را برای ماست مالی کردن نگاه داشتهاند.
5. آقای هوشنگ رادپور کارشناس رسمی بیمه اینگستراخ و بیمه یورکشایر میباشد6 که به موجب آییننامه استخدامی شرکت، هیچ کارمندی حق ندارد کارشناس بیمه رقیب باشد و انجام خدمت برای بیمه رقیب، اکیداً ممنوع است. نامبرده در 1 سال اخیر، کارشناس بیمه اینگستراخ بوده و ماهیانه سی هزار ریال از شرکت حقوق دریافت میداشته و چون بیمههای خارجی بایستی 25% از آنچه را که میگیرند به موجب قانون به بیمه ایران بسپارند و به علت این کارشناسی و اینکه در موقعی که بیمه ایران خسارتی را قبول کرد، سایر بیمهها نیز تبعیت مینمایند، آقای رادپور به علت کارشناسی برای رقیب بیمه ایران، میلیونها تومان به بیمه ایران ضرر زده است. با این وصف آقای دکتر فرهنگ مهر با عجله آقای هوشنگ رادپور را به ریاست بیمه گیلان، که بیمه اینگستراخ در آن قسمت فعالیت مهمی ندارد، منصوب میکند.
شعبه گیلان از لحاظ درآمد بزرگترین شعبه شرکت بیمه ایران بوده و بیمه اینگستراخ در آن منطقه فعالیت قابل توجه نداشته، لیکن پس از انتصاب آقای رادپور به ریاست بیمه ایران در گیلان، بیمه اینگستراخ نیز زنده خواهد شد. به عبارت ساده، رئیس بیمه ایران در گیلان یعنی کارشناس و نماینده بیمه اینگستراخ در آن منطقه.
در دوران ریاست آقای دکتر پورهمایون در بیمه ایران، تعداد زیادی از پروندههای مهم خسارت، به سرقت رفت. سرقت کنندگان، مراتب را به وزیر دارایی اعلام نمودند و چون کشف حقیقت به طریق عادی میسر نگردید، کشف و رسیدگی به این موضوع، به ساواک محول شد.
پس از رسیدگیهای لازم، توطئه مزبور کشف و پروندههای مسروقه از توطئه کنندگان اخذ و طی تشریفات خاص از طریق ساواک به شرکت بیمه ایران تحویل گردید. به موجب پروندهای که اکنون در ساواک موجود است، توطئه کنندگان آن روز عبارت بودند از آقایان پیرزاده . آهی . هرمزی . یگانه و زاهدی. به توصیه ساواک، این اشخاص خطرناک تشخیص داده شده و از شرکت بیمه ایران اخراج شدند.
آقای دکتر فرهنگ مهر . آقای پیرزاده، یعنی یکی از عوامل سرقت پروندهها را، به ریاست نیمی از شرکت یعنی سرپرستی بیمههای دولتی منصوب نموده و ضمناً این شخص، عضویت شورایعالی بانک بیمه را نیز که دارای سرمایه 4 میلیون تومان است، دارا است.
کمیسیونی برای رسیدگی به پنج میلیون تومان سوءاستفاده در طرح نوین بیمه عمر و اختلاسهای مربوطه از سه سال پیش مشغول به کار است و سرپرست بیمه عمر که خود دست اندر کار سوءاستفاده بوده، عضویت کمیسیون رسیدگی و تحقیق را دارا است و به این ترتیب، جریان امر هیچ موقع کشف نخواهد شد.
آقایان ناصر میرفندرسکی رئیس سابق شعبه کرمانشاه و تبریز، که لااقل در این دو شعبه پانصد هزار ریال اختلاس و دو میلیون تومان اختلاف حساب در طرح نوین کرمانشاه دارند، به ریاست شعبه مازندران در دوران ریاست آقای فرهنگ مهر منصوب و با اینکه در موقع وقوع هر خسارت بایستی کارشناسان مطلع و عالیمقام اعزام شود، با بند و بست با مرکز... شش میلیون ریال کارشناسی نموده و شخصاً با مدعیان توافق نموده و در صورتی که راجع به این موضوع به مقامات محلی دستور رسیدگی صادر فرمایید، معلوم خواهد شد که چه مقدار از اموال عمومی سوءاستفاده شده است.
مشاور تمام این اقدامات که به وسیله دکتر فرهنگ مهر . علی رضا صاحب . دکتر مشایخی انجام میگیرد، آقای دکتر تقی رضوی ساکن خیابان حشمت الدوله میباشد که دارای پروندههای متعدد خیانت به مصالح مملکتی است.
از این جهت که روزی افتخار خدمت در بیمه ایران را داشتهام، استدعا دارم با وسایل مقتضی که در اختیار دارند رسیدگی فرمایید و در صورتی که خیانت به دستگاه بیمه ایران را که از اولین شرکتهای به وجود آمده به همت اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر است، مسلم تشخیص دادید، برای نجات آن فکر عاجلی بیندیشید. دکتر موحد
توضیحات سند:
1. محسن مبصر، فرزند عبدالعلى در سال 1296 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد، در 1315 دبیرستان نظام را در تبریز به پایان رساند و پس از طى دانشکده افسرى در سال 1317 با درجه ستوان دومى رسته توپخانه وارد ارتش شد. او فعالیت اطلاعاتى خود را به عنوان افسر رکن 2 ستاد لشکر 2 آغاز کرد و سپس افسر دایره تجسس ستاد ارتش شد. مبصر به عنوان یک افسر فعال اطلاعاتى مورد توجه سرویس جاسوسى انگلستان و عوامل آن در ارتش قرار گرفت و راه تصدى مشاغل حساس به رویش گشوده شد. ابتدا رئیس رکن 3 ستاد لشکر 19 (اهواز) و سپس رئیس بازرسى صنایع نظامى شد و پس از آن در پست حساس ریاست تجسس و اطلاعات رکن 2 ستاد ارتش قرار گرفت. او در توطئه کودتاى 25 ـ 28 مرداد 1332 از مهرههاى مؤثر بود و طبق گزارش ساواک، از طریق شعبه تجسس رکن دوم ارتش به دستگیرى و شکنجه مبارزان مىپرداخت و دستورات را مستقیماً از مستشاران آمریکایى دریافت مىکرد. او در چند نقطه تهران، چندین مرکز شکنجه مخفى ایجاد کرد و جهت گرفتن اعتراف از زندانیان و ترفیع درجه و انعام، از هیچگونه شکنجهاى مضایقه نمىکرد. در سال 1347 بنا به دعوت محرمانه پلیس رژیم صهیونیستى از آن کشور بازدید و در زمان تصدى ریاست شهربانى، به ساخت زندان قزل حصار اقدام کرد. پس از کودتا به ریاست ستاد فرماندارى نظامى تهران و راهآهن رسید و در کنار تیمور بختیار در سرکوب نیروهاى ضد رژیم نقش فعال داشت. در تاریخ 8 /7 /1335 به ساواک مأمور شد و ریاست حفاظت ساواک را به عهدهدار گرفت. مبصر به عنوان رئیس هیأت وابستگىهاى نظامى ایران در کشورهاى عربى به بغداد رفت و تا بهمن 1337 در این پست بود. در بازگشت به تهران پس از مدتى رئیس پلیس تهران و سپس معاون شهربانى کل کشور شد و پس از نصیرى به ریاست شهربانى کل کشور رسید. مبصر حدود شش سال (1343 لغایت 1349) در این سمت بود. در پى بروز اختلاف بین او و نصیرى و درخواست اشرف پهلوى، مبصر از شهربانى کنار گذاشته شد. پس از برکنارى، در خرداد 1351 به معاونت نخستوزیر و سرپرستى سازمان دفاع غیر نظامى منصوب و در 29 /6 /1352 بازنشسته شد. مبصر به اخاذى، سوءاستفادههاى مالى، قاچاق مواد مخدر و فساد اشتهار داشت. وى در جریان انقلاب اسلامى به طور قاچاق به ترکیه رفت و از آنجا راهى انگلیس شد. مبصر در سال 1375 در سن 79 سالگی درگذشت. خاطرات وی با عنوان: خاطرات سپهبد محسن مبصر رئیس شهربانی کل کشور منتشر شده است.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات حسین فردوست، ج 2.
2. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی، مشهور به داداش بیک، در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد، در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان میجنگید. پس از واقعۀ به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دستههای قزاق بود که تحت فرماندهی عینالدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت. در مدتی که در قزاقخانه خدمت میکرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینهچینی دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت. دربارۀ چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت. هنوز چند ماهی از عمر کابینۀ سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینۀ سیدضیاء سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینههای قوامالسلطنه، مشیرالدوله و مستوفیالممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینهای را که روی کار میآمد، ساقط میکرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت میگرفت.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علیاکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداریاش از هیچ جنایتی فروگذاری نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروبخواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگیهای شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواستههای استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دورهای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام زدایی، غرب گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و ... به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانوادهاش ایران را به سوی جزیرۀ موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازهاش در همان سال به قاهره انتقال یافت. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.
3. ردیف 1 در اصل سند تکرار شده است.
4. فتوکپی مورد اشاره به پیوست نبود.
5. پرتفوی یا سبد سهام، ترکیبی مناسب از سهام یا سایر دارائیهایی است که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است.
6. در حدود سال 1280ش دو مؤسسه بیمه روسی به نام نادژدا و کافکازکوری در ایران شروع به کار کردند که پس از انقلاب بلشویکی، تعطیل شدند. بعد از آن، شرکت بیمه انگلیسی آلیانس، نمایندگی خود را در ایران تأسیس کرد و شرکتهای دیگر انگلیسی و آلمانی و سوئیسی در ایران شروع به فعالیت نمودند. بعدها، شرکت بیمه دولتی شوروی به نام اینگستراخ نیز در ایران شعبهای تأسیس کرد و تعداد این شرکتها به تدریج افزایش یافت.
فعالیت شرکتهای بیمه خارجی در ایران که در بدو امر مفید به نظر می رسید، به صورتی درآمده بود که برای اقتصاد ملی به جای نفع، زیان آور بود؛ از یک طرف این شرکتها با استفاده از عدم اطلاع بیمه گذاران در مقابل پوششهای محدود، حق بیمه کلانی مطالبه و دریافت میکردند و به بهانههای گوناگون، از پرداخت خسارت سرباز می زدند و از طرف دیگر سالانه مقدار قابل توجهی ارز به صورت حق بیمه از کشور خارج می نمودند.
قبل از سال 1314ش که شرکت سهامی بیمه ایران تأسیس گردید، نمایندگی های خارجی یکی پس از دیگری تعطیل شد و فقط دو شرکت که نمایندگی شرکتهای بیمه اینگستراخ روسیه و یورکشایر انگلیس را داشتند، باقی ماندند و این شرکتها حتی تا بعد از تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و قبل از تاریخ 4 /4 /58 که شورای انقلاب، شرکتهای بیمه را ملی و نمایندگیهای خارجی را منحل اعلام کرد، به فعالیت خود در ایران ادامه میدادند.
منبع:
کتاب
دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 118





