نمونه بارز تمدن بزرگ
متن سند:
نمونه بارز تمدن بزرگ
خاندان پهلوی نزدیک به 6 سال در ایران سلطنت کردند؛ رهآورد این دوران برای مردم ایران، کشوری عقب مانده از فرهنگ و تمدن بشری و عدم برخورداری از حداقلهای زندگی انسانی و رفاهی بود و این درحالی بود که هم مردم ایران، به لحاظ بهرمندی از هوش و حافظه، در ردهای بالاتر از رتبهی متوسط جهانی قرار دارند و هم کشور ایران از نظر طول و عرض جغرافیایی و سرزمینی و آب و هوایی و نزولات آسمانی و حاصلخیزی و برخورداری از منابع طبیعی و زیرزمینی در جایگاه و موقعیت ویژهای است.
ایران در ذخایر نفت بعد از عربستان و عراق، بیشترین منابع را در منطقه به خود اختصاص داده و از نظر گازی نیز بعد از روسیه، دومین کشور جهان است و در سایر منابع زیرزمینی و طبیعی از موقعیت متوسطی برخوردار میباشد. زمینهای آن، برای تولید و کشت انواع و اقسام گونههای مختلف کشاورزی استعداد بالقوهای دارد، مراتع طبیعی پراکنده و گسترده در اقصی نقاط کشور امکانات اولیه را برای پرورش دام مهیا کرده است و در یک کلام ایران از کشورهای بهرهمند از مواهب الهی میباشد.
اما با تمام این امکانات طبیعی و انسانی، کشور ایران در دوره پهلوی، جزء کشورهای عقبمانده محسوب میشد؛ هرچند غربیها، برای پررنگ و مفید نشاندادن حضور خود در کشورهای جهان سوم، از جمله ایران و دفاع از عملکرد مهره دستنشاندهی خود به صورت ظاهری، ایران را در گروه کشورهای در حال توسعه معرفی میکردند تا هر چه بیشتر و راحتتر از گذشته بتوانند سرمایه ملی ایران را غارت کنند و با تثبیت محمدرضا شاه در جایگاه سلطنت، به صورت مستمر با قراردادهای استعماری و بهرهکشی هر چه بیشتر از شیره جان ملت ایران و عقب نگه داشتن کشور این رویه را ادامه دهند.
تجربه جهانی نشان میدهد کشورهای سلطهگر تا زمانی از عامل وابسته و حاکم دست نشانده حمایت میکنند، که منافعشان تامین شود و هر وقت منافعشان ایجاب کند، فردی را به جای فرد دیگر مینشانند و با او همان خواهند کرد که با قبلی کردهاند و این دورِ باطل، ادامه خواهد یافت.
رابطه بین رژیم پهلوی و اربابان خارجی نیز از این قاعده کلی خارج نبود؛ لذا تا وقتی منافعشان ایجاب کرد از رضاخان حمایت کردند و زمانی که تاریخ مصرف او پایان یافت، او را عزل و به خارج از کشور تبعید کردند و پس او، پسرش را در نهایت ضعف و استیصال به جای او نشاندند و پس از آنکه او را در چنبرهی دستورات تحکمی خود گرفتار کردند، تا لحظهای که لازم بود، او را تجهیز کردند و دست وی را در سرکوب و کشتار مردم ظلمستیز ایران باز گذاشتند و از خوان گسترده و متنوع ایران به قیمت فقر و فلاکت مردم بهرهها بردند و به دروغ ایران را جزء محدود کشورهای متمدن جهان معرفی کردند که عنقریب دروازههای پیشرفت، توسعه و تمدن جهان را فتح خواهد کرد؛ ولی هنگامی که ملت غیور و انقلابی ایران به رهبری ابرمردی از سلالهی رسول اکرم (ص) و حضرت امیر(ع) بساط استعمار و زیادهخواهیهای آنها را برچید و محمدرضا پهلوی و رژیم سراسر جنایت و خیانت او را به سرنگون کرد، متفکرین و رجال سیاسی و اقتصادی غرب در روزهای پایانی عمر حکومت پهلوی، شروع به انتقاد از شیوه عمل دولت شاهنشاهی کردند و نوع رفتار و سیاستهای حکومت را مورد حمله قرار دادند؛ انتقاد از همان اقداماتی که خود به محمدرضا دیکته کرده بودند!!
سیاست اصلاحات ارضی و انقلاب به اصطلاح سفید، یکی از برنامههایی بود که آمریکاییها دستور اجرای آن را به شاه پهلوی صادر کردند. اقدامی که غیر از نابودی اقتصاد ملی ایران و وابسته کردن کشور به تولیدات خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای وارداتی از اروپا و آمریکا، ثمر دیگری برای کشور نداشت. پیشگیری این سیاست از طرف دولت، باعث بیکاری اکثر روستاییان و مهاجرت آنان به حاشیه شهرهای بزرگ و آغاز زندگی فلاکتبار زاغهنشینی و معضلات بیشمار آن بر جامعه ایران بود.
اما غربیها و به ویژه آمریکاییها و امپراطوری رسانهای آنها در زمان اجرای این طرح صهیونیستی، چنان تعریف و تمجیدی از آن میکردند که گوش جهانیان را کر کرده بود و برای اکثر متخصصان و اقتصاددانان به امری بدیهی و از مسلّمات مباحث اقتصادی و توسعه تلقی میشد.
امام خمینی (ره) برخلاف تمام تبلیغات و جنگ رسانهای آمریکا و غرب به خوبی از نتایج اسفبار این اقدام و تأثیر منفی آن بر تولید ملی و فقر و بیچارگی ملت شریف ایران آگاه بود و مخاطراتی را که دامنگیر ایرانیان خواهد شد گوشزد میکرد، ایشان در سخنرانی روشنگرانه خود در این خصوص به ابعاد گوناگون آن پرداختند و فرمودند:
« این آقای «دروازۀ تمدن بزرگ» ملاحظه نکرده خود تهران را، این محله تهران را؟ آن طوری که آقایان نوشتهاند چهل و چند منطقه هست که در این چهل و چند منطقه این زاغهنشینها، این چادرنشینها، اینهایی که خانه ندارند اصلاً، یا زیرزمین یک سوراخی پیدا کردهاند و بیچارهها مثل حیوانات زندگی میکنند، یا یک چادری درست کردهاند؛ مناطق زیادی، چهل و چند منطقه را اسم بردند، محالّشان را ذکر کردهاند، الآن پیش من است صورتش. این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که چهل و چند منطقه، بیچاره یعنی [محرومند] از همۀ چیزهایی که آثار تمدن است. آب ندارند، برق ندارند، آسفالت و اینها که دیگر هیچ ندارند، هیچ ندارند بیچارهها. اینها را از دهات بیرون کردهاند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان، و اینها آمدهاند در تهران. تهرانش اینطور است که چهل و چند منطقه، اینها از چادرنشینها و زاغهنشینهایی که با فلاکت، با زحمت دارند زندگی میکنند، با بیچارگی دارند زندگی میکنند، نوشته است که اینها وقتی آب برای خودشان میخواهند تهیه کنند، از یک محلی که [از] محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست، این زنهای بیچاره باید بیایند سر آن فشاری آب بردارند. کوزه را از این پلهها .... شما فکر کنید زمستان ایران را، از این پلهها باید پایین بروند، چقدر زمین میخورند، چقدر بیچارگی میکشند تا یک خردهای آب ببرند برای بچههایشان. این آقای تمدن کجاست که اینها را ببیند؟ اینها را نمیداند یا چشمهایش را هم میگذارد که نداند؟ همین دو ـ سه روز، همین سه ـ چهار روز پیش از این، در مشهد رفته در حرم مطهر، سالوسی هایش را کرده و بعد هم آمده برای این بیچارههایی که خودشان جمع کردند آنجا ـ یک عدهای بیچاره را ـ نطق کرده تمدن بزرگ، گفته ما بعد از چند سال دیگر به کجا خواهیم رسید؛ و در بین فرمایشاتشان فرمودهاند که بعد از چند سال دیگر جمعیت ایران 65 میلیون نفر میشود و نفت هم نیست.
آقا نفت را چه کسی دارد از بین میبرد؟ هی میگوید نفت نیست؛ نفت هست، تو داری نفت را از بین میبری، تو داری نفت را به حلقوم آمریکا و دیگران میکنی، نه اینکه نفت نیست. ما مخازن زیادی داریم؛ شما دارید این مخازن را از دست میدهید تا بعد از چند سال دیگر نفتش از بین برود و مردم بیچاره بشوند. بعد ایشان میخواهند از انرژی خورشید استفاده کنند! آقا چرا ... این حرفها چیست میزنی؟ آخر خجالت بکش! تو از انرژی خورشید میخواهی استفاده کنی؟! بعدها دیگر استفاده از نفت لازم نیست؟! اما از جاهای دیگر استفاده [میکنیم]؟! آخر این حرفها را برای کی میزنی؟ خوب پس بگو توی رادیو نگویند این را. برای همان رعیتها بگویند، دیگر توی رادیو نگویند که مردم بشنوند، حتی نجف هم بشنود این را، اروپا هم بشنود این را و بخندد! این زاغهنشینهای ما؛ که در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پیش ما آوردند؛ الآن موجود است پیش من مناطقش با اسم و رسم: تهران و از حضرت عبدالعظیم تا شمیران گرفته. این ـ حومۀ اینها ـ همهاش تهران است، جاهای دیگر هست [هم] که بعضی از آقایان که آمدند پیش من، بعضی از محترمین تجار که آمدند پیش من گفتند اجازه بدهید که ما این سهم امامی که بدهکار هستیم از خودمان هم رویش بگذاریم یک آبانبار درست کنیم برای این بیچارهها که زنهایشان باید از یک فرسخی ـ ظاهراً تعبیرش این بود ـ که از یک فرسخی باید آب بروند پیدا کنند بیاورند برای خانه خودشان و بچههایشان را سیراب کنند. ما هم اجازه دادیم، و حالا آبانبار را درست کردند یا نکردند من دیگر نمیدانم.»1
توصیف حضرت امام (ره) از ناهنجاریهای موجود در جامعه ایران، تماماً توسط حاکمان نادیده گرفته شد؛ زیرا خود مجری آن برنامه بودند که توسط ارباب خارجی به آنها دستور اجرای آن صادر شده بود و غربیها وقتی اعتراف به واقعیت کردند که رژیم فروپاشیده بود. آخرین سفیر آمریکا در تهران بعد از سقوط پهلوی دربارهی وضعیت بهداشت پایتخت ایران در دوره محمدرضا پهلوی چنین مینویسد:
«جنوبیترین قسمت شهر از خانههای کوچک و کلبههای حقیر و کوچههای کثیف پرجمعیتی تشکیل میشد که بیشتر تازه واردین به تهران و کارگران ساختمانی و کسانی که به دنبال کار از روستاها به شهر هجوم میآوردند در آن قسمت سکنی میگزیدند.» 2
ویلیام سولیوان در قسمت دیگری از اثرش در زمینه ناکارآمدی اصلاحات ارضی چنین ثبت کرده است:
«شاه با اجرای برنامههای اصلاحی معروف به انقلاب سفید خود میخواست فقر و بیعدالتی را از کشور خود ریشهکن سازد و آن را به سوی دروازههای تمدن بزرگ هدایت کند ولی اجرای برنامه اصلاحات هم به علت نارسائیها و عدم برنامهریزی صحیح نتیجهی مثبتی به بار نیاورد.» 3
اسدالله علم وزیر دربار پهلوی نیز در یادداشتهای روز شنبه هیجدهم خرداد 1353 درباره ناهنجاریهای جنوب شهر تهران و زندگی مردم در گودالها مینویسد:
«یک مسأله با مزه پیش آمده که از گودهای جنوب شهر که مسکن اشخاص هم هست آب میجوشد، اصولاً گودها هم فوقالعاده وضع بدی دارند.» 4
وی درباره سطح بیسوادی مردم ایران و میزان بهرهمندی از آب بهداشتی و مصرف برق در روستاها اظهار تاسف میکند و مینویسد:
«جای کمال تأسف است که حالا کشور ما 14 میلیون بیسواد دارد (تقریباً نیمی از جمعیت) 5
و در جایی دیگر میگوید:
« ظهر برای نیم ساعتی جلسه هیئت امناء خانههای فرهنگ روستایی را داشتم و جای بسی تأسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چه قدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند و چهار درصد دهات ایران برق دارند، خیلی عجیب است و جای تأسف.6
اسناد زیر، گوشهای از فقر و فلاکت مردم در دوران پهلوی را به تصویر کشیده است:
سند شماره ( 197 )
از: 2 هـ 1 312 تاریخ: 2 /6 /37
به:1 شماره: 1613 /1
موضوع: شعار در علیآباد
در یکی از خیابانهای علیآباد پیرمرد مریض و مفلوکی در داخل یک دکه چوبی زندگی مینماید که به علت کهولت و زمینگیر بودن قادر به رفع احتیاج اولیه خود نبوده و در کثافت و تعفن زندگی مینماید بطوریکه نظر هر بینندهای را جلب مینماید و تاکنون هم با وجودی که موضوع به شهرداری رسیده فکری به حال و وضع وی نکردهاند. به وسیله یک آگهی دستنویسی که روی دکه وی نصب شده چنین نوشته شده (نمونه بارز از تمدن بزرگ یا عصر طلائی) که نظر هر رهگذری را جلب و از این طریق مورد بهرهبرداری ضد ملی قرار میگیرد.
نظریه یکشنبه. خبر صحت دارد به طریق مقتضی نسبت به برداشتن آگهی مزبور اقدام و ضمناًٌ به مقامات محلی نیز اعلام شده که نسبت به برداشتن دکه مزبور اقدام نمایند. سرباز
نظریه 1. خبر صحت دارد.
سند شماره ( 198 )
تاریخ: 1 /8 /57
جناب آقای محمدحسین امیدی انجمن شهرستان تهران
اینجانب سپاهیان روستای حسینآباد تپه سیف واقع در 1 کیلومتری تهران (جاده ساوه) روبروی شرکت خاور به عرض میرساند جادۀ فرعی این روستا احتیاج به آسفالت دارد که برای هزینۀ آن مقداری پول لازم است خاکی این جاده حدود 15 متر است و هر متر 7 تومان برای زیرسازی و آسفالت تعیین شده و از لحاظ آب و برق این روستا تا 2 متری روستا آمده و هنوز متأسفانه در اینجا آب و برق ندارد و هم اهالی و هم سپاهیان از این لحاظ در مضیقه هستند و جمعیت این روستا در حدود 2 خانواده هستند که از لحاظ وضع مالی زیاد خوب نیستند ما سپاهیان این روستا از آن جانب تقاضا داریم نسبت به مشکلات این روستا اگر برایتان امکان دارد اقدامات لازم را مبذول دارید قبلاً از لطف و مرحمت جنابعالی تشکر داریم.
با تقدیم احترامات
سپاهیان روستای حسینآباد تپه سیف 1 /8 /57
سند شماره ( 199 )
شماره: 11 تاریخ: 27 /7 /57
پیوست: دو برگ
حضور محترم جناب آقای امیدی نماینده انجمن شهرستان تهران
محترماً معروض میدارم که روستای شهرستانک تابع بخش فشاپویه اقدامات زیر را جهت رفاه احتیاج دارد که به ترتیب اولویت عبارتند از: آب آشامیدنی و لولهکشی آن سطح روستا همچنین ایجاد حمام بهداشتی که در پیشگیری از شیوع بیماریها کاملاً ضروری است و ایجاد مدرسه نوبنیاد با استفاده از زمینی که خود اهالی در اختیار میگذارند زیرا مدرسه فعلی برای دانشآموزان کوچک و همچنین به زحمت تاکنون توانستهایم در این دبستان تدریس نماییم با توجه به اینکه این روستا حدود 17 نفر جمعیت دارد و تاکنون هیچگونه اقدام اصلاحی در این روستا صورت نگرفته و براثر بیآبی تمام باغات خشک و مردم در وضع بدی بسر میبرند لذا خواهشمند است که مبلغی که به نظر اهالی حدود 1 یک میلیون ریال برآورد شده است البته با خودیاری مردم بتوانند حداقل یکی از اقدامات فوقالذکر را در این روستا به انجام رسانند.
با تشکر فروان
سپاهی دانش روستای شهرستانک
محمد تجریشی
سند شماره ( 2 )
شماره: 64 تاریخ: 29 /7 /1357
حضور محترم نمایندۀ انجمن شهر تهران آقای امیدی
به استحضار میرساند که روستای ترشنبه واقع در جاده ساوه (1 کیلومتری شهرک گلدسته) دارای دبستانی است فاقد امکانات بهداشتی و رفاهی و کلاً از اطاقی قدیمی و فرسوده متشکل شده است در ضمن این روستا فاقد حمام نیز میباشد و از این نظر مردم این روستا در مضیقه میباشند یادآور میشوم که برق منطقهای از چند صد متری روستا گذشته است، حال اگر امکان دارد تقاضا دارم برادران و خواهران این روستا را لااقل از یکی، نعمتهای بینصیب مگذارید.
با تقدیم احترام
سپاهی روستای ترشنبه حسین ...
سند شماره ( 21 )
تاریخ: 1 /8 /57
جناب آقای محمدحسین امیدی نماینده محترم انجمن شهرستان تهران
محترماً به عرض میرساند. اینجانبان سپاهیان قریه سالور که در 23 کیلومتری جاده ساوه وابسته به قاسمآباد شاهی قرار دارد. از بدو ورود به این روستا با وضع اسفناکی روبرو هستیم، بطوریکه اهالی این قریه بعلًت نداشتن حمام بهداشتی اکثراً دچار بیماریهای واگیردار هستند.
لذا از آن نماینده، محترم تقاضا داریم هرچه زودتر در مورد حمام بهداشتی این قریه اقدام نمایید
با تقدیم احترام سپاهی دانش ـ فرامرز
سند شماره ( 22 )
تاریخ: 1 /8 /57
نمایندۀ محترم انجمن شهرستان تهران آقای امیدی
محترماً معروض میداریم که قریه مظفریه واقع در 18 کیلومتری جاده ساوه وابسته به قاسمآباد شاهی دارای 2 خانواده است و اهالی این قریه فاقد حمّام بهداشتی و برق میباشد.
لذا از آن نمایندۀ محترم تقاضا داریم که هرچه زودتر اقدام نمایید.
با تقدیم احترام 1 /8 /57
توضیحات سند:
1. صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، جلد 3 ، 1378 صص 408 و 409
2. خاطرات دو سفیر، اسراری از سقوط شاه و نقش پنهان آمریکا و انگلیس ، مترجم: محمود طلوعی ، تهران، انتشارات علم، 1375 ، صص 61 و 60
3. همان ص، 65
4. یادداشت علم به کوشش علینقی عالیخانی ، جلد 4 ، ص 139
5. همان ، ص 231
6. همان، ص 66
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 357