صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اعلامیه نویسندگان ایران

اعلامیه نویسندگان ایران


متن سند:

فریدون تنکابنی نویسنده معاصر ایران و دبیر ادبیات که تاکنون کتابهای «مردی در قفس» «اسیر خاک» «پیاده شطرنج» «ستاره های شب تیره» و «یادداشتهای شهر شلوغ» از او منتشر شده مدتی است که بر اثر انتشار کتاب آخرش در بازداشت بسر می برد.
بازداشت این نویسنده نقض اصول آزادی و حقوق اهل قلم است.
این بازداشت ناروا مایه سرافکندگی ملتی است که همیشه شاعران و نویسندگان خود را در سایه حمایت و حرمت و قدردانی و تفاهم خویش گرفته است.
ما امضاء کنندگان زیر به این بازداشت معترضیم و آزادی فریدون تنکابنی را در اسرع وقت خواستاریم.
علی اصغر حاج سید جوادی1 ـ اسماعیل نوری علا2 ـ فریدون معزی مقدم3 ـ شهرام شاهرختاش ـ پوران صارمی4 ـ محمدرضا فشاهی ـ جواد مجابی ـ احمد اللهیاری ـ علیرضا نوری زاده ـ عطاءاللّه نوریان5 ـ جعفر کول آبادی [کوش آبادی]ـ منوچهر آتشی ـ محسن یلفانی6 ـ محمود دولت آبادی7 ـ عبدالمحمد آیتی8 ـ محمد رضا اصلانی9 ـ محمود طیاری10 ـ هوشنگ گلشیری11 ـ محمد کلباسی12 ـ ابوالحسن نجفی13 ـ پرویز منصوری14 ـ کاوه دهگان15 ـ اسماعیل خوئی16 ـ اکبر رادی17 ـ رضا براهنی ـ هوشنگ وزیری ـ محمد رضا زمانی ـ م .
ا.
به آذین ـ سیاوش کسرائی ـ محمد علی سپانلو ـ علی اشرف درویشیان18 ـ حسن حسام19 ـ ناصر رحمانی نژاد20 ـ حسین رسائل ـ محمد حقوقی21 ـ غلامحسین ساعدی ـ منوچهر هزارخانی ـ سیمین دانشور ـ م.
آزاد ـ شمس آل احمد22 ـ فیروز شیروانلو23 ـ فریده فرجام24 ـ نادر نادرپور ـ نادر ابراهیمی25 ـ داریوش آشوری ـ بهرام بیضائی ـ محمد رضا شفیعی (م.
سرشک)26 ـ اسلام کاظمیه27 ـ ابراهیم رهبر28 ـ سعید سلطانپور29 ـ نعمت میرزازاده (م.
آزرم) ـ اسماعیل شاهرودی30 ـ عبداله انوار ـ محمد علی مهمید31 ـ باقر پرهام32 ـ منوچهر صفا (غ.
داود) ـ علی محمد افغانی33 ـ حمید مصدق ـ محمد زهری34 ـ شاهرخ مسکوب35 ـ محمد قاضی ـ مصطفی شعاعیان36 ـ نصرت اللّه نویدی37 ـ حسن هنرمندی.
38 رونوشت : ریاست محترم مجلس شورای ملی ـ ریاست محترم مجلس سنا ـ جناب آقای عباس هویدا39 نخست وزیر ـ جناب آقای منوچهر پرتو40 وزیر دادگستری ـ جناب آقای مهرداد پهلبد41 وزیر فرهنگ و هنر ـ جناب بانو فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش ـ جناب آقای مجید رهنما42 وزیر علوم و آموزش عالی ـ جناب آقای غلامحسین صدیقی43 ریاست مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی ـ جناب آقای دکتر علینقی عالیخانی44 ریاست دانشگاه تهران ـ جناب آقای دکتر سید حسن نصر45 ـ ریاست دانشکده ادبیات ـ جناب آقای فریدون هویدا ـ روزنامه اطلاعات ـ روزنامه کیهان ـ روزنامه آیندگان ـ مجله فردوسی ـ مجله سپید و سیاه ـ مجله نگین ـ مجله تلاش ـ مجله خواندنیها.
رونوشت برابر اصل است اصل در شماره 122017 می باشد در پرونده 44687 بایگانی شود

توضیحات سند:

1ـ علی اصغر حاج سید جوادی، از اعضای انشعابی حزب توده که همراه با ملکی و دیگر یاران وی به حزب زحمتکشان ملت ایران پیوست و پس از تشکیل نیروی سوم از اعضای فعال و عضو هیأت اجرائیه آن بود مدتی مدیریت و سردبیری نشریه نیروی سوم و زمانی مسئولیت اداری مجله اندیشه و هنر را به عهده داشت.
مدتی نیز سردبیر کتاب هفته بود.
حاج سید جوادی با جامعه سوسیالیستها همکاری نداشت و در مقاله ای با عنوان جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران و چند کلمه برای تاریخ، از روش سیاسی و شیوه کار این جامعه انتقاد کرد.
دکتر حاج سید جوادی تحصیلات خود را در ایران و فرانسه گذارنده و از روزنامه نگاران ایران است.
مقالات وی در نشریات علم و زندگی، نگین، نمایش، اطلاعات سالانه، کیهان، ایران آباد، پست ایران، مسائل ایران، اندیشه فردا، اندیشه و هنر، جنبش و غیره به چاپ رسیده است.
علی اصغر حاج سید جوادی در آغاز انقلاب همراه با شماری دیگر از روشنفکران و سیاسیون به انتشار اعلامیه هایی علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت و به عنوان یکی از اعضای مؤسس جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و نیز عضو کمیته اجرایی این جمعیت فعالیت داشت.
وی در این زمان در ارتباط با فعالیت های سیاسی خود دستگیر و مدتی زندان بود.
سید جوادی پس از انقلاب همراه با تنی چند از نویسندگان دیگر، گروه سیاسی جنبش را تشکیل داد و نشریه جنبش را منتشر ساخت.
حاج سید جوادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتی مدافع انقلاب می نمود ولی از اواسط سال 1359 به محافل گروهک منافقین نزدیک و به تدریج به همراهی با آنها پرداخت.
حاج سید جوادی که با گروهک منافقین علیه مردم ایران همداستان شده بود و از آن گروهک تروریستی حمایت می کرد و علیه منافع مردم ایران با دشمنان انقلاب اسلامی همراهی می نمود، پس از خرداد سال 1360 به فرانسه پناهنده شد و به عضویت شورای مقاومت درآمد.
2ـ اسماعیل نوری علا، با نام پیام شعر می سرود و دارای گرایشات کمونیستی و توده ای بود.
وی در تاریخ 26 /4 /57 در منزل هوشنگ گلشیری ضمن حمله به باقر مؤمنی چنین گفت : «مؤمنی از من به عنوان مأمور ساواک یاد کرده، باید بیاید و ثابت کند» 3ـ فریدون معزی مقدم برزگر در سال 1319 ه ش در تهران به دنیا آمد.
مشارالیه که در سال 1355 مسئولیت دبیرخانه فستیوال بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان را به عهده داشت، تولّد فرح پهلوی را به وی تبریک گفت.
معزی مقدم در سال 1357 در اداره کل تحقیقات و روابط سینمائی به عنوان کارشناس جشنواره فعالیت می کرد.
4 ـ پوران صارمی تولد 1325.
«یگانه» نیز مطالب خود را امضاء می کند.
در رشته روزنامه نگاری از دانشکده ادبیات و علوم انسانی لیسانس دارد.
خدمت مطبوعاتی را از سال 1340 آغاز کرده و با بورس و نگین و چند مجله دیگر همکاری می کند.
طی خدمت مطبوعاتی خود با سمت خبرنگار تهیه کننده رپرتاژ ـ مدیر داخلی و عضو هیأت تحریریه فعالیت داشته است.
به انگلیسی آشنا است.
از تألیفات وی می توان از شب نامه ها و تأثیر آن در بیداری مردم و روضه در ایران نام دارد.
«چهره مطبوعات معاصر ص 103) وی که مدتی در مرکز سپاه دانش بانوان و دانشسرای مقدماتی دختران مشهد فعالیت می کرد.
در سال 1350 روز 25 آذر را به فرح پهلوی تبریک گفت.
5 ـ عطاءاللّه نوریان قادیکلائی فرزند حاجی آقا در سال 1323 ه ش در شهرستان شاهی به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدائی را در دبستان ادیب نوبنیاد شهر محل تولد و متوسطه را در دبیرستان های محمدعلی فروغی و بدر در شهر تهران سپری کرد و در سال 1341 دیپلم گرفت.
مشارالیه از سال 1342 به عضویت جبهه ملی درآمد و در سال 1344 به چریک های فدائی خلق پیوست و فعالیت های کمونیستی خود را آغاز کرد.
در سال 1345 همزمان با ورود به دانشگاه، در مؤسسه جغرافیائی سحاب ـ که از طرف دکتر اقبال حمایت مالی می شد ـ مشغول به کار شد و تا سال 1348 در آن به فعالیت پرداخت و در سال 48 با فردی بنام والری از کارمندان سفارت شوروی و بوریس دبیر سوم سفارت شوروی ملاقات داشت.
نوریان که در رشته اقتصاد دانشگاه حقوق تحصیل می کرد، از همان دوران در مجله نگین، شروع به مقاله نویسی کرد و در زمانی که شاملو، سردبیر مجله خوشه بود، با او نیز همکاری داشت.
پس از ازدواج جعفر کوش آبادی، با خواهر وی، مشارالیه به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه یافت و به عضویت کانون نویسندگان نیز درآمد.
وی در سال 1349 لیسانس گرفت و سپس به سربازی رفت و پس از طی دوران آموزشی در حالی که به آجودانی کل نیروی زمینی منتسب بود، به کانون پرورش فکری مأمور شد.
او که در کانون پرورش با فیروز شیروانلو ارتباط تنگاتنگ و مدتی معاونت او را به عهده داشت، در گزارشی مربوط به سال 1352 چنین معرفی شد: «در دوران سرگردانی وضع روحی نابسامانی داشت، تا اینکه از طریق ساواک احضار و آقای ثابتی با ایشان صحبت کردند و از آنچه گذشت، نوریان با کسی صحبت نکرده و پس از آن هم ارتقاء مقام یافت...
تاکنون چند کتاب چاپ کرده و این کتب را افرادی برایش ترجمه کرده و به او می دهند و او هم نام خود را روی جلد زده و پولی به عنوان حق الزحمه به مترجمین اصلی می پردازد...
.
» در سال 1352 در حالی که سرپرست مرکز پژوهش های فرهنگی و اجتماعی کانون پرورش بود، با شرکت وی در مراسم تشریف فرمائی!؟ موافقت شد و در عین حال در تاریخ 5 /3 /52، چنین معرفی گردید : «جوانی است با افکار مارکسیستی چینی، با سوسیالیسم نوع روسی مخالف است.
» مشارالیه که مدتی نیز به عنوان مصاحبه گر کانون برای پذیرش افراد فعالیت می کرد در اسفندماه سال 1352 به اتهام ارتباط با چریک های فدائی خلق دستگیر و به 18 ماه حبس جنحه ای محکوم شد و در سال 1354 ثابتی، در خصوص آزادی وی چنین نوشت: «سه ماه در زندان همکاری و گزارش کتبی بدهد، بعد نتیجه گزارش شود.
» و سپس در دستور دیگری می نویسد : «مرخص و در اختیار آقای صمیمی گذاشته شود.
» عطاءاللّه نوریان که یکی از برادرانش با نام ایرج البرز در سال 1353 فرماندار شهرستان ماکو بوده است، پس از آزادی از زندان به دوره فوق لیسانس دانشگاه راه یافت و ادامه تحصیل داد.
6ـ محسن یلفانی فرزند حسین در سال 1322 ه ش در همدان به دنیا آمد.
دوران دبستان و دبیرستان را تا سال آخر در همدان بود و دیپلم را به علت اینکه پدرش کارمند شرکت مقاطعه کاری بانه بود، از سنندج گرفت.
پس از دیپلم به تهران آمد و در دانشسرای عالی ادامه تحصیل داد و در سال 1343، لیسانس جغرافی گرفت و در مهرماه همان سال به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در شاهپور آذربایجان به شغل معلّمی پرداخت.
در سال 1344 به سربازی رفت و با درجه ستوان دومی، خدمت کرد و در سال 1346 مجددا به شاهپور آذربایجان بازگشت و به شغل آموزگاری خود ادامه داد.
مشارالیه که از دوران دبیرستان و دانشجوئی به مطالعه روی آورده و به مطالعات کتب مارکسیستی پرداخته بود، و به انجمن ایران و آمریکا هم تردد داشت و عضو کتابخانه آبراهام لنیکن بود، در سال 1348 به رشت منتقل شد.
وی که به نمایشنامه نویسی در عرض تدریس اشتغال داشت، در سال 1349 به علت حساسیت ساواک نسبت به متن نمایشنامه انتقادی آموزگاران که با کارگردانی سعید سلطانپور، در انجمن ایران و امریکا، اجرا می شد، دستگیر و به دو ماه حبس قابل ابتیاع به قرار روزی پنجاه ریال محکوم شد و پس از آن به آموزش و پرورش بازگشت.
محسن یلفانی در سال 1341 به عضویت انجمن هنری پگاه که وابسته به اداره هنرهای دراماتیک بود، درآمد و مدتی در قسمت خبرگزاری تلویزیون ملی، به کار مترجمی اخبار، مشغول شد و مدتی نیز به عنوان مترجم با روزنامه آیندگان، همکاری کرد.
وی در سال 1352 جهت ادامه تحصیل در رشته تئاتر و...
به انگلستان رفت و پس از 6 ماه به ایران بازگشت که به علت ارتباط با انجمن تئاتر و گروه چریک های فدائی خلق دستگیر و به 4 سال زندان محکوم گردید.
مشارالیه کتاب «صدا و بیان هنرپیشه» را در زندان ترجمه کرد و در آبان ماه 1357 از زندان آزاد شد.
7ـ محمود دولت آبادی فرزند عبدالرسول در سال 1319 ه ش در دولت آباد سبزوار متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در دولت آباد و دوره متوسطه را در تهران به پایان رساند.
وی کار هنری خود را از سال 1337 از هنرکده تئاتر آناهیتا شروع کرد و در سال 1343 به گروه تئاتر وزارت فرهنگ و هنر پیوست.
دولت آبادی بعد از آن به گروه هنر ملی دعوت شد و تا سال 1351 با آنها همکاری کرد.
وی سپس در سال 1352 به استخدام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد و در سال 1356 در کتابخانه مرکزی «دانشگاه آزاد» مشغول بکار گردید.
نامبرده به دنبال کشف یک گروه کمونیستی مرکب از تعدادی از نویسندگان و هنرمندان و نیز بر اساس اقاریر فردی بنام مرتضی بهنیا به اتهام فعالیت های کمونیستی دستگیر شد.
محمود دولت آبادی درباره اتهام خود، چنین عنوان کرده است: «با مسائل کمونیستی آشنایی علمی ندارم به دو دلیل، نه عضو حزب، گروه یا دسته ای بوده ام و نخواهم بود و نه زبان خارجی می دانم که از طریق کتب آزاد چنین آگاهی علمی ای بیابم.
امّا اگر بگویم به عنوان یک نویسنده داستان مطلقا نمی دانم کمونیست چیست، بلاشک دروغ گفته ام لکن طریقه آگاهی نسبی من نسبت به این مکتب، همان اندازه است که از طریق مطبوعات رسمی کشور خوانده ام.
» و در قسمتی دیگر از اعترافاتش چنین بیان کرد: «بدیهی است تمایل من به عضویت یافتن در حزب رستاخیز ملی صرفا به خاطر این بود و هست که به فرمان شخص اول مملکت پاسخ مثبت فراخور ظرفیت یک فرد ایرانی داده باشم نه به لحاظ علاقه های سیاسی می باشد چون به هیچ وجه روحیه سیاسی در خود سراغ ندارم.
» دولت آبادی درباره انقلاب سفید نیز چنین اظهار نظر کرده است : «آیا هیچ نویسنده ای در ایران وجود دارد که به اندازه من به انقلاب سفید خدمتی واقعی و راستین کرده باشد من از اولین افرادی بودم که با دادن رای مثبت در رفراندم انقلاب سفید شرکت جسته و به پیشواز اصلاحات اجتماعی ایران رفتم...
» محمود دولت آبادی در ذیل رأی صادره ـ یکسال حبس ـ چنین آورده است : «به علت بی گناهی و خدمات به اندیشه های شاهنشاه آریامهر به رأی صادره اعتراض دارم» نهایتا وی در مورخ 7 /12 /55 از زندان آزاد گردید و قصد ادامه فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت که با استخدام مجدد نامبرده مخالفت شد و در کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد مشغول کار گردید.
محمود دولت آبادی با شروع فعالیت های کانون نویسندگان ایران در سال 56 با آن همکاری می کرده است.
دولت آبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به دفاع از چریک های فدایی خلق پرداخت و در کانون نویسندگان عضوی فعال بود.
از سال 1364 به کار ادبیات و داستان نویسی روی آورد و خود را به عنوان نویسنده ای مستقل مطرح ساخت.
8ـ عبدالمحمد (عبدالحمید) آیتی فرزند صادق در سال 1305 ه ش در شهرستان بروجرد به دنیا آمد.
به علت فقر خانوادگی در ایام کودکی به طور همزمان به تحصیل و کار پرداخت و در سال سوم متوسطه، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد.
مدتی در بروجرد و مدتی در مدرسه فیضیه قم مبادرت به تحصیل کرد که به وعظ و خطابه نیز می پرداخت ولی پس از مدتی از لباس روحانیت خارج شد و در شهر تهران با اخذ تصدیق مدرسی در کنکور شرکت کرد و به دانشکده معقول و منقول راه یافت.
آیتی که در سال 1328 موفق به اخذ لیسانس شده بود.
به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در دبیرستان های شهرهای، بابل، خرم آباد، ساوه و...
به تدریس پرداخت.
مشارالیه که در دوران اوج فعالیت های حزب توده به عضویت آن حزب درآمده بود و در سازمان جوانان آن حزب فعالیت داشت، در بابل با مسئولیت شیراوژن به نفع حزب توده فعالیت داشت و در دوران خدمت در آموزش و پرورش خرم آباد، در روزنامه لرستان آینده که توسط توده ای ها منتشر می شد، مقالاتی می نوشت که به همین دلیل مدتی منتظر خدمت گردید و در سال 1337 نیز به ساواک احضار شد.
آیتی که در سال 1348 به تهران منتقل شده بود، در مرکز انتشارات آموزشی به کار مشغول شد و مدتی مسئول ماهنامه «پیک دانش آموز» و مدتی نیز سردبیری مجله آموزش و پرورش را به عهده گرفت و در سال 1355 جهت بازدید از نمایشگاه هنر اسلامی به لندن مسافرت کرد.
از آقای آیتی آثار بسیاری در ترجمه و تألیف، منتشر گردیده است که از جمله آن به : ترجمه الغارات، ترجمه قرآن مجید و صحیفه سجادیه، نهج البلاغه، تاریخ دولت اسلامی در اندلس و...
می توان اشاره کرد.
9ـ محمدرضا اصلانی شهرستانی فرزند غلام در سال 1322 ه ش در شهرستان رشت به دنیا آمد.
در سال 1356 با معرفی فیروز شیروانلو به فرهنگسرای نیاوران راه یافت ولی پس از چند ماه در تاریخ 7 /5 /57 استعفا داد.
مشارالیه که در کار کتاب، فیلم و تهیه مقالات فعالیت داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتشارات نقره را تأسیس کرد و به فعالیت های انتشاراتی پرداخت.
10ـ محمود طیاری ، تولد 1317.
متأهل و دیپلمه ادبی است.
خدمت مطبوعاتی را از سال 1335 آغاز کرده و با بسیاری از مجلات همکاری داشته است.
از تألیفات وی که بالغ بر 5 جلد است از «کلاغ» و «گلبانگ» می توان نام برد.
چهره مطبوعات معاصر ـ ص 107 11ـ هوشنگ گلشیری فرزند محمود در سال 1316 ه ش در اصفهان به دنیا آمد.
نام خانوادگی وی قناد حیدرپور بود که بعدها به گلشیری تغییر داد.
پدرش کارگر شرکت نفت بود و به همین دلیل در سن 6 سالگی به همراه خانواده به آبادان رفت و تا کلاس دهم را در آنجا گذراند.
سپس از سال 34 به اصفهان بازگشت و در شهر محل تولد دیپلم گرفت و پس از آن به مدت یکسال در دفتر اسناد رسمی به عنوان منشی به کار مشغول شد و در سال 1337 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در شهر اصفهان به آموزگاری پرداخت.
در سال 1338 در کنکور شبانه شرکت کرد و در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان مشغول به تحصیل شد.
مشارالیه که به نویسندگی نیز اشتغال داشت، در سال 39 به عضویت انجمن ادبی صائب درآمد و از طریق یکی از شرکت کنندگان در انجمن فوق، به حزب توده معرفی گردید و به عضویت آن درآمد که در همین رابطه در آبان سال 1340 دستگیر و در بهمن ماه به قید تعهد و التزام، آزاد شد.
گلشیری که با انجمن فرهنگی ایران و انگلیس در اصفهان ارتباط برقرار کرده بود، مدتی را با دختری انگلیسی بنام بارابارا...
به سر برد و در نوشته های خویش نسبت به ساحت پیامبر اسلام و دین به اسائه ادب پرداخت و...
او که به عنوان دبیر ادبیات، در دبیرستان های اصفهان تدریس می کرد در سال 1352 به علت تحریک یکی از دانش آموزان دستگیر و به 5 ماه حبس محکوم گردید.
وی در دادگاه چنین گفت : «.
.
با عنایت به این امر که بنده هیچ علاقه به هیچ مکتب یا نحله سیاسی...
ندارم و از اینکه به هر نحو و هر صورت به عنوان نویسنده سیاسی قلمداد شوم سخت هراسانم تقاضای برائت از اتهامات منتسبه را دارم، جاویده شاه پاینده ایران.
» هوشنگ گلشیری که با کانون نویسندگان ارتباط داشت در خصوص برگزاری شب های شعر در کلوپ ایران و آلمان در سال 1356 در یکی از سخنرانی های خود چنین گفت : «ما را متهم کرده اند که مبلغ نظریه ای خاص هستیم ما را متهم کرده اند که در خانه بیگانگان آشیان گرفته ایم ما را متهم کرده اند که از اینجا و آنجا دستور گرفته ایم می گوئیم تشخیص درست موقعیت و همت این و آن به ما امکان داد تا بگوئیم در این سال ها چه بر سر فرهنگ ما آوردند...
» و در جلسه دیگری در تیرماه سال 1357 در حالی که انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده بود، چنین بیان کرد : «این جلسات به نزدیک شدن افراد به هم کمک می کند.
همه ما الان شدیدا به امور صنفی کانون می اندیشیم...
اگر ما در وقایع عام مملکت خود را درگیر کنیم و حوادثی مثل کشتار قم و تبریز را تفسیر کنیم کاری غلط است...
» هوشنگ گلشیری پس از پیروزی انقلاب اسلامی با همکاری رضا براهنی، محمود دولت آبادی، سیمین بهبهانی، غلامحسین ساعدی، باقر پرهام و...
درصدد احیای کانون نویسندگان برآمد و سعی داشت با شعارهای تند و افراطی رهبری کانون را به عهده گیرد.
با آغاز اختلافات درونی کانون، وی با بعضی از اعضاء، محفلی خصوص تشکیل داد که در آن محافل علیه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، صحبت می کردند.
مشارالیه در مسافرت هایی که به اروپا و امریکا داشت با نشریات ضد انقلاب همکاری نمود.
وی در سال 1378 در تهران درگذشت.
12ـ محمد کلباسی اشتری فرزند اسماعیل در سال 1322 ه ش به دنیا آمد.
تحصیلات دوران ابتدائی را در مکتب و دبستان های خیام و ایران در اصفهان سپری کرد و از دبیرستان صائب دیپلم گرفت و به دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان راه یافت.
با مطالعه کتب مارکسیستی، به کمونیسم علاقمند شد و در همین رابطه، مورد حساسیت ساواک قرار گرفت و در سال 46 دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد.
مشارالیه از سال 1342 به عنوان حسابدار در دفتر فنی فرمانداری کل بختیاری (شهرکرد) مشغول به کار شد و در سال 1343 با همین سمت به تهران آمد و در سال 1344 به اصفهان بازگشت و تا سال 48 در دفتر فنی استان اصفهان مشغول به کار شد.
وی که در حین اشتغال، به ادامه تحصیل نیز، پرداخته بود، در سال 1348 با موافقت ساواک به وزارت فرهنگ و هنر راه یافت و با درخواست استخدام وی در تلویزیون ملی ایران، موافقت گردید و در سال 1349 به عنوان کارشناس عالی فرهنگ و هنر به امریکا مسافرت کرد.
در سال 1355 وزارت فرهنگ، مشارالیه را به عنوان فردی هنرمند در رشته نویسندگی و پژوهشگری علوم اجتماعی به دربار شاهنشاهی معرفی کرد.
محمد کلباسی اشتری پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مرکز مردم شناسی، فعالیت داشت و در دانشگاه اصفهان نیز، تدریس می کرد.
13ـ ابوالحسن نجفی فرزند محمدحسین در سال 1306 ه.
ش در اصفهان به دنیا آمد.
در سال 1332 از دانشگاه تهران لیسانس گرفت و جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در رشته ادبیات فرانسه و زبان شناسی فارغ التحصیل شد.
مشارالیه که از طرفداران عقاید ژان پل سارتر و طرفدار مکتب اگزیستانسیالیسم معرفی گردیده است، پس از بازگشت به ایران با دانشگاه اصفهان شروع به همکاری کرد و از طرفداران شعر نو و ادبیات جدید معرفی شد.
پس از اتمام قرارداد وی با دانشگاه اصفهان در سال 1349 به تهران آمد و به عنوان مترجم با انتشارات فرانکلین شروع به همکاری کرد و در سال 1354 با موافقت ساواک به عضویت کمیته مؤسس انجمن مترجمان درآمد و مدتی نیز با عنوان ویراستار ارشد با سازمان ویرایش و تولید فنی دانشگاه آزاد همکاری کرد و در سال 56 با استخدام وی به عنوان ویراستار در دانشگاه آزاد موافقت شد، ابوالحسن نجفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مؤسسه دایره المعارف اسلامی، همکاری می نمود.
14ـ پرویز منصوری فرزند احمد در سال 1303 ه ش در همدان به دنیا آمد.
پدرش کارمند فروشگاه فردوسی و در سال 1346 معاون مالی آن بود.
منصوری تحصیلات دوران ابتدائی را در دبستان خیام تهران سپری کرد، سپس به همراه خانواده به اصفهان رفت و دوران متوسطه را در دبیرستان 15 بهمن، گذراند.
پس از دیپلم مدتی به دانشکده علوم رفت که آن را نیمه تمام رها کرد و به هنرستان موسیقی رفت.
در سال 1329 به خدمت سربازی اعزام شد و با درجه ستوان سومی، این دوران را به سر برد و پس از آن به استخدام بانک ملی درآمد.
مشارالیه که توسط خانمی به نام بهروز به حزب توده معرفی شده بود و در سازمان جوانان آن، فعالیت می کرد، به همین علت در سال 1332 دستگیر و مدتی زندانی شد.
وی که پس از آزادی از زندان با دیپلم طبیعی در امتحانات ورودی دوره عالی موسیقی پذیرفته شده بود، به تحصیل در این رشته ادامه داد و در سال 1334 به استخدام اداره هنرهای زیبا درآمد و مدتی در مجله موسیقی به عنوان سردبیر مشغول شد.
منصوری در دی ماه سال 1346 جهت تحصیل در آکادمی موسیقی وین، به اتریش رفت و در آنجا در فعالیت های دانشجوئی و کنفدراسیون شرکت کرد و از توده ای های متعصب معرفی شد و با چنگیز پهلوان نیز ارتباط برقرار کرد.
وی که موفق به اخذ دیپلم کمپوزیسیون از وین شده بود در سال 1348 به همراه همسر اطریشی خود، به ایران بازگشت و علی رغم گزارشات زیادی که از فعالیت وی در دوران اقامت در آنجا به ساواک رسیده بود!! و از نویسندگان اصلی مقالات نشریه «آدامو» معرفی شده بود، در استخدام دولت درآمد و در سال 1350 برای اجرای برنامه در حضور محمدرضا پهلوی در تالار رودکی، در نظر گرفته شد.
منصوری که همسرش نیز به عنوان خواننده اپرا در تالار رودکی فعالیت می کرد مدتی در مدرسه عالی تلویزیون و سینما به تدریس مشغول بود و زمانی در فرهنگستان ادب و هنر و مدتی هم در دانشکده هنرهای زیبا به تدریس موسیقی اشتغال داشت.
15ـ کاوه دهگان فرزند محمّد در سال 1301 ه ش در شهرستان بابل به دنیا آمد.
تحصیلات را به دلیل مأموریت پدرش، در شهرهای مختلف گذراند.
مشارالیه که از کمونیستهای مشهور ایران معرفی گردیده است، در خصوص ارتباط خود با حزب توده، چنین می گوید: «در پائیز 1326 از طرف احسان طبری، دعوت به عضویت در حزب توده شدم ولی تا هفته اوّل شهریور 32 که ارتباطم را قطع کردم به علت اعتراض به سیاست های حزب، کارت عضویت برایم صادر نشد...
از سال 26 و 1327 تحت نظر احسان طبری، عضویت هیأت تحریریه روزنامه مردم و مدیریت داخلی ماهنامه مردم و ماهنامه پیک صلح و ستاره صلح و هفته نامه صلح پایدار را داشتم.
» و ساواک در خصوص وی نوشته است : «نامبرده در زمان ملی شدن صنعت نفت از دکتر مصدق و تز جبهه ملی طرفداری می کرده و از روش سران حزب توده در مورد رفتار با مصدق انتقاد می کرده است به همین دلیل به عنوان یک فرد ساده حزبی از وی استفاده می شده است.
» کاوه دهگان که مدرک تحصیلی وی، برابر با لیسانس در زبان ارزیابی گردیده، در سال 1330 در دبیرستان اسدآبادی، به تدریس اشتغال داشت و در سال 1334 ضمن عضویت در جامعه لیسانس های دانشسرای عالی، در دبیرستان های تهران، دبیر بود و پس از خاتمه دادن به کار وی در آموزش و پرورش، از سال 1334 در روزنامه کیهان به مترجمی پرداخت و همراه با آن در آموزشگاه های خصوصی نیز تدریس می کرد.
مشارالیه که مدتی در سال 1336 در حزب ترقی خواهان (احمد آرامش) عضویت داشت و کتاب های «هنر چیست» و «خاطرات آنتونی ایدن» و...
ترجمه و منتشر کرده بود در سال 1350 به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و در سال 1351 سردبیر سرویس خارجه رادیو تلویزیون ملی ایران شد و در سال 1355 با استخدام وی در خبرگزاری پارس موافقت گردید.
در سال 1352 در حالی که مدیر اخبار برنامه دوم F.
M بود، ساواک در رابطه با وی نوشت : «نامبرده مجرد بوده و در صرف مشروبات الکلی افراط می کند و در حال حاضر بدهی زیادی به اشخاص مختلف دارد.
» 16 ـ اسماعیل خوئی فرزند محمدابراهیم در سال 1317 ه ش در مشهد متولد شد و پس از طی مقدمات تحصیلی در رشته فلسفه و علوم تربیتی به دانشسرای عالی تهران راه یافت.
نامبرده در سال 1339 به عنوان دبیر در دانشسرای عالی استخدام شد و در سال 1340 با استفاده از بورس تحصیلی به انگلستان رفت و در سال 1344 با گرفتن دکتری فلسفه به ایران مراجعت نمود.
وی در سال 1345 با خانمی بنام فرانکاگالیو تبعه ایتالیا ازدواج کرد و به عنوان کارشناس رسمی گروه علوم تربیتی به فعالیت آموزشی پرداخت.
اسماعیل خوئی از طریق باقر پرهام که قبلاً در زمان تحصیل در انگلستان با هم آشنا شده بودند با کانون نویسندگان ایران آشنا و اعلامیه منتشره در اعتراض به دستگیری اعضاء کانون توسط ساواک را، امضاء کرد.
وی در سال 1350 به دلیل ارتباطش با امیر پرویز پویان توسط ساواک با هدف کشف مخفیگاه نامبرده دستگیر شد ولی با اعترافات خوئی مشخص شد که از یک سال پیش از دستگیری با هم ارتباطی نداشته اند.
نامبرده در سال 1352 درخواست تدریس در دانشگاه آریامهر را داشت که ساواک در پاسخ وزارت علوم و آموزش عالی به دلیل گرایش های کمونیستی نامبرده ضمن مخالف با این درخواست دستور جلوگیری از تدریس وی در کلیه مراکز آموزش عالی را صادر کرد، امّا علیرغم دستورالعمل فوق یکسال بعد ـ سال 53 ـ ارزیابی ساواک از نامبرده بدین شرح بیان شد: دکتر اسماعیل خوئی افکار کمونیستی دارد ولی اخیرا به راه آمده و در مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی وابسته به وزارت علوم مشغول کار شده است و با این ارزیابی با استخدام وی موافقت گردید.
اسماعیل خوئی در اوایل انقلاب اسلامی به عنوان مدافع سازمان چریکهای فدائی خلق، به فعالیت پرداخت و در سال 1360 به انگلستان پناهنده شد.
17ـ اکبر رادی، متولد 1318 رشت.
لیسانسیه علوم اجتماعی.
نمایشنامه نویس مشهور.
مجموعه داستانی به نام جاده (1347) دارد که در آن زندگی مردم شمال کشور را پوشیده در مه و ذهنیت، توصیف کرده است.
داستان های این مجموعه در سال های 42 ـ 1338 در مطبوعات ادبی چاپ شده است.
» «فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز ـ حسن عابدینی ـ ص 103» 18 ـ علی اشرف درویشیان کرمانشاهی فرزند سیف اللّه در سال 1319 ه ش در کرمانشاه به دنیا آمد.
پس از اخذ دیپلم در دانشسرای عالی تهران در رشته آموزش ابتدائی، تحصیل کرد و در آموزش و پرورش به کار مشغول شد و مدتی در شاه آباد غرب (اسلام آباد)، راهنمای تعلیماتی بود.
مشارالیه در دوران دانشجوئی با جعفر کوش آبادی، آشنا شد و از طریق او، با مرحوم جلال آل احمد، آشنا گردید.
درویشیان که جهت اخذ فوق لیسانس در دانشسرای عالی تهران، به تحصیل اشتغال داشت و به طور همزمان در دانشگاه تهران در رشته روانشناسی تربیتی نیز تحصیل می کرد، در مرداد ماه سال 1350، در شهرستان کنگاور دستگیر و به ساواک کرمانشاه تحویل داده شد.
مشارالیه علت حضور خود در منطقه را مصاحبه با زارعین و...
نوشتن کتاب قصه های مردم کرمانشاه...
عنوان کرد و به مدت سه ماه در بازداشت به سر برد.
وی که به همراه چریک های فدائی خلق به فعالیت مشغول بود مجددا در اسفند ماه سال 1350 دستگیر و به 7 ماه زندان محکوم گردید که با قبول مصاحبه تلویزیونی، در شهریور 51 آزاد و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مشغول کار گردید و سپس به همراه ناصر رحمانی نژاد، در انتشارات «صدای معاصر» به فعالیت انتشاراتی پرداخت و در سال 1352 در حالی که همزمان با فعالیت در کانون، در کتابخانه بنیاد پهلوی نیز اشتغال داشت، دو کتاب به نام های «از این ولایت» و «صمد جاودانه شد» را چاپ کرد.
او که به فعالیت های کمونیستی خود ادامه داده بود و در سال 1354 با نام مستعار : «لطیف نخلستانی» کتابی بنام «آبشوران» تألیف کرده بود، توسط ساواک دستگیر و به یازده سال حبس جنائی محکوم گردید که با شعله ور شدن انقلاب اسلامی در تاریخ 3 /8 /57 از زندان آزاد شد.
19ـ محسن حسام، متولد 1327 در رشت.
در تابستان 1350 با چاپ اثری در جنگ لوح کار ادبی خود را آغاز کرد.
تا سال 1358 کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.
در سال 1359 برای معالجه به آلمان رفت و آنگاه ساکن فرانسه شد...
«فرهنگ داستان نویسان از آغاز تا امروز ـ حسن عابدینی ـ ص 82» محسن حسام فرزند هادی در سال 1354 با موافقت ساواک در مراسم تشریف فرمائی!؟ شرکت کرد.
20ـ ناصر رحمانی نژاد فرزند عباس در سال 1318 ه.
ش در تهران به دنیا آمد.
مشارالیه پس از اخذ دیپلم از هنرستان صنعتی تهران، به کلاس هنرپیشگی آناهیتا رفت و پس از طی آن، وارد کار هنرپیشگی گردید.
پدرش درجه دار ارتش بود و وی نیز به خدمت سربازی نرفت و معافیت پزشکی گرفت.
وی از سال 1339 تحت تأثیر افکار مارکسیستی قرار گرفت و در سال 1341، به هنگام خروج غیرمجاز از مرز ایران و پاکستان به همراه پرویز حافظی تهرانی نژاد و احمد دامور دستگیر شد و علت آن را، قصد مسافرت به هندوستان، برای کار و پول درآوردن عنوان کرد.
در سال 1349 در حالی که هنرپیشه تئاتر و مصحح بود و در ضمن عضویت گروه انجمن تئاتر ایران را داشت به علت تهیه اعلامیه اعتراض به بازداشت فریدون تنکابنی دستگیر و 15 روز بازداشت شد.
در سال 1351 در حالی که کارگردان تئاتر شده بود و در مؤسسه تحقیقات اجتماعی نیز شاغل بود، به علت ارتباط با چریک های فدائی خلق دستگیر و به یکسال حبس تأدیبی محکوم شد و پس از آزادی به ارتباطات خود، ادامه داد تا این که در سال 1353 مجددا دستگیر و به دوازده سال حبس محکوم گردید و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد.
وی در سال 1360 جهت معالجه بیماری به کشور فرانسه رفت و پس از بازگشت در شرکت ساختمانی «زندگی بهتر» به عنوان حسابدار مشغول به کار شد.
21ـ محمد حقوقی فرزند مهدی در سال 1316 ه.
ش در شهرستان اصفهان به دنیا آمد.
دوران تحصیلات را در شهر محل تولد بود و پس از اخذ دیپلم به دانشسرای عالی راه یافت و لیسانس ادبیات فارسی گرفت.
در سال 1340 به استخدام آموزش و پرورش اصفهان درآمد و به عنوان دبیر، مشغول به تدریس گردید.
پس از مدتی به علت طرفداری از کمونیسم و همچنین ترویج سارتر و مکتب اگزیستانسیالیسیم در کلاس های درس، از کادر آموزشی کنار گذاشته شد و به امور دفتری منتقل گردید.
محمد حقوقی که از گردانندگان اصلی نشریه جنگ اصفهان که با شعرا و نویسندگان ارتباط داشته، معرفی گردیده در سال 1349 بنابه درخواست شخصی و با موافقت ساواک به تهران، منتقل گردید و در دبیرستان نراقی شمیران به کار پرداخت و در سال 52 با سفر وی به انگلستان، موافقت گردید.
مشارالیه که جهت فعالیت به رادیو و تلویزیون راه یافته بود، مدتی به عنوان ادیتور انتشارات سروش به فعالیت پرداخت و از طرف ساواک با ادامه خدمت وی در مشاغل حساس درجه 2 آن سازمان موافقت شد.
صلاحیت وی در سال 1356 جهت شرکت در مراسم کاخ نیاوران، مورد تأیید ساواک قرار گرفت.
ساواک، وی را فردی معتاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی معرفی کرده است.
22ـ شمس آل احمد فرزند سید احمد در سال 1308 ه ش در تهران به دنیا آمد.
به حزب توده پیوست و در سال 1326 از آن انشعاب کرد ـ در سال 1327 در زمره همکاران انورخامه ای در انتشار مجله اندیشه نو بود.
در حزب زحمتکشان و نیروی سوم همراه با خلیل ملکی و جلال آل احمد فعالیت داشت.
پس از کودتا بیشتر به فعالیت های ادبی پرداخت و در دهه های اخیر عمدۀً به تدریس و نویسندگی مشغول بوده است.
با تشکیل کانون نویسندگان، شمس نیز به عضویت آن درآمد.
در سال 1356 با تأسیس انتشارات رواق به نشر کتب مرحوم جلال آل احمد پرداخت.
شمس که به همراه اسلام کاظمیه و علی اصغر حاج سید جوادی از مؤسسان جنبش سیاسی بود، به دلیل اختلافات فکری و سیاسی از آنان انشعاب کرده و به دفاع از انقلاب پرداخت.
در سال 1359 به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شد.
از آثار او می توان به کتاب داستانهای عقیقه و گاهواره و کتاب از چشم برادر و سفرنامه ها و مقالات مختلف در نشریات گوناگون پیش و پس از انقلاب اشاره کرد.
احزاب سیاسی ایران ـ محسن مدیر شانه چی ـ ص 221 23ـ فیروز شیروانلو فرزند رضا در سال 1317 ه.
ش در مشهد به دنیا آمد.
پدرش سرهنگ ارتش بود که پس از بازنشستگی به خدمت سازمان امنیت (ساواک) درآمد.
شیروانلو که به همراه خانواده به تهران عزیمت کرده بود، دوران ابتدائی را در دبستان منوچهر و دوران متوسطه را در دبیرستان البرز سپری کرد و در سال 1337 دیپلم طبیعی گرفت.
وی پس از اخذ دیپلم به عضویت ساواک درآمد و از طرف ساواک جهت ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد.
شیروانلو در مدت حضور در انگلستان به مقتضای مأموریت، در کنفدراسیون نیز شرکت کرد و مدتی با حزب توده ارتباط گرفت و سپس طرفدار چین شد.
و مدتی نیز رنگ وابستگی به جبهه ملی را به خود زد.
او که در رشته مهندسی برق در انگلستان تحصیل می کرد در سال 1342 به ایران بازگشت.
در سال 1344 در حالی که رئیس قسمت تولید و هنری مرکز تهیه مواد خواندنی در مؤسسه فرانکلین بود، به اتهام شرکت در حادثه کاخ مرمر به همراه پرویز نیکخواه و...
دستگیر و به 5 سال زندان محکوم شد که این مدت در تاریخ 5 /8 /45، بخشیده شد و با ادامه فعالیتش در مؤسسه فرانکلین موافقت شد و سپس به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه یافت و رئیس پخش انتشارات کانون شد و در سال 1348 شرکت تبلیغاتی نگاره پرداز را راه اندازی کرد.
شیروانلو در خرداد 1349 از طرف ساواک در پوشش پیشنهاد لیلی امیر ارجمند به مدت 15 روز به مأموریت کشور ژاپن اعزام شد و در شهریور ماه همان سال نیز، مأموریت یک ماهه دیگری را به خارج کشور برای ساواک به انجام رسانید.
مشارالیه که با فریده فرجام دارای ارتباطاتی! بود در سال 1350 از طرف ساواک، به عنوان یکی از ملتزمین رکاب فرح پهلوی به پاریس رفت و پس از بازگشت از این سفر، در دفتر مخصوص فرح به عنوان، رئیس امور فرهنگی مشغول به خدمتگزاری شد، در این دوران با انجام فعالیت های دفتر فرح، توسط شرکت نگار سوءاستفاده هایی نیز کرد.
شیروانلو در سال 1357 مدیر عامل فرهنگ سرای نیاوران بود و دو کتاب شعر که مجموعه ای از اشعار شعرای ایران بود، را منتشر کرد.
24ـ فریده فرجام فرزند فرخ در سال 1313 ه ش در تهران به دنیا آمد.
پدرش کارمند وزارت اطلاعات و جهانگردی و مدتی نیز رئیس دفتر آن وزارتخانه بود و مادرش روسی تبار می باشد.
(پدر مادرش روسی بوده است) فریده فرجام که در رشته زبان و ادبیات فرانسه تحصیل کرده و دارای مدرک لیسانس بود، حدود سال 1338 با بیژن مفید که در کار فیلم های سینمائی و نمایشنامه فعالیت داشت، ازدواج کرد که این وصلت در سال 1343 به جدائی گرائید.
مشارالیها که مدتی منشی مهندس جالینوس در دفتر بنگاه برق بود در بهمن ماه سال 44 در تحقیقات ساواک، اینگونه، معرفی گردید : «نامبرده در دانشکده ادبیات تحصیل و نزد پدر و مادرش زندگی می کند.
یکسال است که از شوهرش که 5 سال با هم زندگی می کرده اند، جدا شده است، شوهرش در سفارت امریکا کار می کرده ولی چون معتاد به هروئین شده، از او جدا شده است.
» فریده فرجام از بهمن ماه 1345 تا مرداد 1346 به عنوان مجری برنامه کودکان، با تلویزیون ملی همکاری داشت و سپس به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت و در سال 1349 مدتی نیز در قسمت گروه روستائی (عشایری) در مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی به فعالیت پرداخت.
وی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، با فیروز شیروانلو ارتباطاتی، برقرار کرد و در سال 49 در رابطه فستیوال فیلم های کودکان با مهدی بوشهری ملاقات کرد.
در این سال تفکرات وی، مائوئیستی عنوان گردید.
فریده فرجام در این دوران، جلای وطن گفت و به فرانسه و سپس به هلند رفت.
مشارالیه در نامه ای که در سال 1350 برای خواهرش ارسال نموده، وضعیت خود را اینگونه شرح کرده است : «سه ماه مدل نقاشی بودم در دانشکده هنرهای زیبا و پول مسافرت ایتالیا و سایر چیزها و پاریس را از کار پرداختم و حالا در هیلتون آمستردام کار می کنم...
» و ساواک در همین سال، وضعیت وی را اینگونه گزارش کرد: «فریده فرجام با یک عده هیپی در آمستردام زندگی می کند.
قبلاً شش ماه در فرانسه بود و با پدر خود قطع رابطه کرده، معتاد و منحرف شده است.
» و در نامه ای که دکتر مالک برای پرویز ثابتی نوشته، چنین آمده است: «در مورد فریده فرجام...
سفارت ایران در هلند با دادن پول به یکی از هیپی ها که با مشارالیها زندگی می کند اطلاعاتی بدین شرح کسب کرده است : فریده فرجام با چند نفر هیپی در یک عمارت مخروبه زندگی می کند...
معتاد منحرف شده است و امید فعالیت از او نمی رود...
طبق تحقیقات سفارت ایران در هلند، طبق رویه هیپی ها زندگی خود را تأمین می کند و منحرف شده است.
با خانواده خود در ایران قطع رابطه کرده و قبلاً نیز در فرانسه بوده است.
» فریده فرجام که در هلند به تحصیل سینما نیز اشتغال داشت در مارس 1974 به همراه 19 نفر دیگر در حمله به سفارت ایران در هلند شرکت کرد و در سال 55 در تلویزیون آمستردام به تهیه کنندگی فیلم اشتغال داشت.
25ـ نادر ابراهیمی قاجار کرمانی فرزند عطاءاللّه در سال 1315 ه.
ش به دنیا آمد.
پدرش مهندس کشاورزی بود.
مشارالیه از دوران نوجوانی به حزب ملت ایران پیوست و در سمت های مختلف از قبیل تئوریسین، گویندگی در حزب، تنظیم کننده مرامنامه حزب و...
فعالیت کرد.
وی در سال 1347 در این رابطه چنین گفته است : «من از کودکی به پان ایرانیسم پیوستم، این واقعه در مشهد اتفاق افتاد.
سخنان احساسی و میهن پرستانه آنها در من که بسیار جوان بودم تأثیر گذاشت و خود به خود داوطلب عضویت این حزب شدم...
» مشارالیه تحصیلات دوران ابتدائی را در شهرستان گرگان طی کرد و سپس به تهران عزیمت نمود و از دبیرستان دارالفنون دیپلم گرفت.
و سپس جهت ادامه تحصیل به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران راه یافت و در سال 1342 فارغ التحصیل شد.
نادر ابراهیمی که در کار تصحیح متون فارسی، اشتغال داشت مدتی به عنوان حسابدار در بانک عمران کار کرد و مدتی نیز، مدیر مجله بررسی کتاب وابسته به سازمان انتشارات مروارید شد و با نشریات مختلفی از قبیل : اندیشه و هنر، فردوسی، آرش و...
همکاری داشت و مدتی نیز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در قسمت انتشارات فعالیت کرد.
نادر ابراهیمی که دارای تألیفات متعددی می باشد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به نویسندگی ادامه داد و با انتشار کتاب سرود جنگ از دفاع مقدس تجلیل نمود و پس از آن رمانی درباره زندگینامه ملاصدرا بنام «مردی در تبعید ابدی» نوشت.
انتشار یک دوره کتاب 5 جلدی در رابطه با حضرت امام خمینی از آثار دیگر است.
26ـ محمدرضا شفیعی کدکنی (م.
سرشک) فرزند محمّد در سال 1318 ه ش در تربت حیدریه به دنیا آمد.
در رشته زبان و ادبیات فارسی مدرک دکترا گرفت و در سال 1346 به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به عنوان دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی به انجام وظیفه پرداخت.
مشارالیه که به عنوان شاعر نوپرداز شهرت داشت، در رابطه با نکوهش جشن های 2500 ساله و در سوگ کشته شدگان سیاهکل اشعاری سرود که مورد حساسیت ساواک قرار گرفت.
وی که از همفکران هما ناطق در سال 57 معرفی گردیده، در سخنرانی دانشجوئی 9 /8 /57 چنین گفت : «کسانی که با امکانات خود در راه آرمان های انسان های محروم به شهادت می رسند، در پیشگاه پروردگار مقامی رفیع دارند.
» محمدرضا شفیعی کدکنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت داشت و در دانشگاه تهران نیز، تدریس می کرد.
از آثار وی : تصحیح کتاب اسرار التوحید شیخ ابوسعید ابوالخیر و کتاب در کوچه باغ های نیشابور می باشد.
27ـ اسلام کاظمیه.
فعالیت فرهنگی وی بیشتر روی داستان نویسی متمرکز بود ؛ هر چند، مدتی نیز در کار روزنامه نگاری به تلاش پرداخت.
گرایش های سیاسی پیش از انقلاب او در کنار خلیل ملکی و جلال آل احمد شکل گرفت.
بعدها به دکتر امینی نزدیک شد و به عنوان رابط بین کانون نویسندگان و دکتر علی امینی مشهور بود.
پس از انقلاب اسلامی همراه با دکتر علی اصغر حاج سید جوادی نشریه جنبش را منتشر کرد و بعد به فرانسه پناهنده شد و با همکاری علی امینی «جبهه نجات ایران» را همراهی کرد.
کاظمیه پس از مرگ علی امینی منزوی شد و پس از مدتی در پاریس خودکشی کرد.
28ـ محمد ابراهیم رهبر عربانی فرزند اسماعیل در سال 1317 ه ش در شهرستان صومعه سرا به دنیا آمد.
در شهر محل تولد به تحصیل پرداخت و در سال 1338 دیپلم گرفت و پس از اخذ دیپلم به مدت یکسال در بانک بازرگانی در تهران، شاغل شد و سپس به صومعه سرا بازگشت و در دبستان پهلوی صومعه سرا معلمی کرد و سپس جهت ادامه تحصیل به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته زمین شناسی، فارغ التحصیل گردید.
مشارالیه که همزمان با تحصیل در دانشگاه در دبستان طرشت تهران نیز، معلم بود، پس از اخذ لیسانس در سال 1344 با عنوان کارمند قراردادی به استخدام آبیاری دشت قزوین درآمد و همزمان به نویسندگی داستان و نمایشنامه پرداخت.
وی که با مجلات سخن، نگین و آرش همکاری داشت و مجموعه داستان «دود» و نمایشنامه «مهربانان» را نیز منتشر کرده بود در سال 1347 به تهران آمد و در مرکز مدارک علمی با عنوان مصحح شروع به کار کرد و مدتی نیز در سال 49 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت کرد و در سال 1350 با عنوان کارشناس طبقه بندی مشاغل به استخدام وزارت کشاورزی و منابع طبیعی درآمد.
محمدابراهیم رهبر عربانی در اسفند سال 1352 به علت ارتباط با چریک های فدائی خلق، دستگیر شد و خود را دارای افکار کمونیستی معرفی کرد و گفت : «من داستان نویس بودم و داستان هایم در مجلات مختلف چاپ می شد.
» مشارالیه پس از طی 6 ماه دوران محکومیت، جهت استخدام در وزارت فرهنگ و هنر به عنوان کتابدار، رد صلاحیت شد و پس از آن با مؤسسات خصوصی یا اداری، به عنوان، مصحح همکاری داشت.
29ـ سعید سلطانپور فرزند ناصر در سال 1319 ه ش در شهرستان سبزوار به دنیا آمد.
در سال 1326 به مدرسه رفت و در سال 1337 دیپلم گرفت.
مشارالیه در معرفی خود به ساواک، چنین می گوید : «...
در دوران دبیرستان به تئاتر علاقمند بودم و نمایشنامه های کمدی یا اخلاقی اجرا می کردم.
تا اینکه به تهران آمدم و به شغل آموزگاری پرداخته و در سال 45 وارد دانشگاه شدم و با عشق وافر به تحصیل تئاتر پرداختم...
ابتدا در کنکور طب شرکت کرده که مردود شدم بعد در سال 9 ـ 38 در انتخابات پذیرش آموزگار شرکت کردم، قبول شدم...
» سعید سلطانپور که در رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران تحصیل می کرد، ضمن سرودن شعر، نویسندگی، بازیگری، کارگردانی تئاتر و تصحیح نمایشنامه ها، در دبیرستان های تهران نیز تدریس می کرد.
وی در سال 1346، با سفارت بلغارستان، ارتباط برقرار کرد که علت آن را، کسب اطلاعاتی درباره هنر تئاتری بلغارستان ذکر کرد، و در سال 1349 نمایشنامه آموزگاران را که نویسنده آن محسن یلفانی بود، در انجمن فرهنگی ایران و امریکا روی صحنه برد که به علت انتقادی بودن آن، در دی ماه 49 دستگیر و به دو ماه حبس تأدیبی قابل ابتیاع، محکوم شد.
سلطانپور که به همراه رحمن هاتفی، حسین زنده دل و امیر پرویز پویان، دارای فعالیت های کمونیستی بود، در سال 1351 به علت نوشتن کتاب «نوعی از هنر، نوعی از اندیشه» به ساواک احضار گردید و به علت اینکه، این نوشته مربوطه به سال 48 بود، تبرئه شد.
در بررسی صلاحیت مشارالیه به علت مسافرت به کشور انگلستان در سال 1352، آمده است : «گزارشات واصله در سال 50 حاکی است که وی با اعضای یک گروه کمونیستی در ارتباط بوده که به علت عدم توافق فکری با اعضای گروه، از ادامه شرکت در جلسات آنان خودداری کرده است.
» در این تاریخ، مشارالیه به ساواک احضار گردید و با سپردن تعهد همکاری با مسافرت وی موافقت شد.
در سال 1353 به علت انتشار کتاب شعر «آوازهای بند» که در تمجید از عاملین حادثه سیاهکل بود، دستگیر و به سه سال حبس حنجه ای محکوم گردید و در تاریخ 21 /4 /56 با سپردن تعهد آزاد شد و در تاریخ 18 /10 /56 با موافقت ساواک به لندن رفت و در آنجا و شهرهای مختلف آلمان، خیمه شب بازی «از زندان تا تبعید» را رهبری کرد.
سلطانپور که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران، مراجعت کرده بود، به مقابله با آن برخاست و در جریان کردستان با گروهک های کومله، دمکرات و چریکهای فدائی خلق همکاری نمود، که پس از دستگیری، محاکمه و به اعدام محکوم گردید.
30ـ اسماعیل شاهرودی در سال 1355 ه ش طی نامه ای خطاب به فرح پهلوی، چنین نوشته است : «اینجانب اسماعیل شاهرودی، شاعر و کارمند کمیسیون ملی یونسکو در ایران مدت سی سال است که به خدمت امور آموزشی و فرهنگی اشتغال دارم.
اینک با اینکه سنین عمرم از پنجاه و یک سال متجاوز نیست...
قصد چنین است که خدمتگزار را به حالت بازنشستگی درآورند...
از پیشگاه مبارک استدعا دارم...
دستور فرمایند...
خودداری فرمایند...
31ـ محمدعلی مهمید فرزند محمدحسین در سال 1299 ه ش در تبریز به دنیا آمد.
در سال 1320 دیپلم گرفت و جهت گذراندن خدمت سربازی، به دانشکده افسری رفت و با درجه ستوان سومی، خدمت نظام وظیفه را در سال 1322، به پایان برد.
مدرک تحصیلی وی که تا سال های آخر دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات ـ زبان فرانسه ـ تحصیل کرده بود، در حد لیسانس ارزیابی شد.
مهمید که در بانک های رهنی، ملی، صنعتی و سازمان لوله کشی، اشتغال به کار داشت در فعالیت های سیاسی شرکت کرد و در حکومت قوام السلطنه به علت انتقاد به مظفر فیروز، مدتی بازداشت شد و در سال 1327 به اتهام انتشار شبنامه به مدت 6 ماه در زندان به سر برد.
مشارالیه که در فعالیت های سیاسی به عضویت حزب توده درآمده بود و مدتی مدیر روزنامه «دوست مردم» وابسته به فرقه دمکرات آذربایجان بود، در تاریخ 13 /11 /1332 دستگیر شد و در تاریخ 13 /2 /1333 با ابراز تنفر و انزجار از حزب توده در روزنامه اطلاعات، آزاد شد.
او که پس از آزادی از زندان، با اشتغالش در سازمان برنامه موا

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 136


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.