صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات هاشمی‌نژاد

تاریخ سند: 25 فروردین 1343


موضوع: اظهارات هاشمی‌نژاد


متن سند:

شماره: 2553 /9ﻫ تاریخ:25 /1 /1343
موضوع: اظهارات هاشمی‌نژاد

شب سه‌شنبه 25 /1 /43 آقای هاشمی‌نژاد در منزل آقای قمی اظهار می‌داشت:
قم در خدمت آقای خمینی بودم. ایشان گفتند فعلاً تنها هدف من ایجاد اتحاد بین تمام طبقات روحانیون است تا بتوانیم تصمیم جدی‌تری بگیریم و می‌گفت اوضاع جهان به‌طورکلی مبهم است و وضع ایران هم معلوم نیست چون پاکستان از پیمان سنتو1 خارج‌شده و پاکستان و ترکیه شناسایی خود را از اسرائیل پس گرفته و حجاز به طیاره‌های اسرائیلی که حامل حجاج ایرانی بوده‌اند، اجازه فرود آمدن نداده و خروشچف2 می‌خواهد از پستش کناره‌گیری کند و اختلاف بین سران حزب کمونیست به وجود آمده. اختلاف چین و شوروی شدید شده و امریکا گرفتار انتخابات و وضع داخلی خودش شده و اتحادیه اعراب در شرف تکوین و اتمام است و به‌طورکلی اوضاع مبهم است و به همین جهت آقایان مرخص شدند و باید از این شرایط استفاده کرد.
گیرندگان: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (اداره کل سوم ـ 321)

توضیحات سند:

1. پیمان سنتو: با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، جهان با بحران جدیدی روبه‌رو شد و عقاید کمونیستی به نحو غیرقابل‌باوری گسترش یافت. این گسترش که از زمان پیروزی شوروی بر آلمان با ایجاد احزاب چپ کمونیستی شروع شده بود، پس از جنگ، هفت کشور اروپایی را به سوی خود کشید و حکومت‌های سوسیالیستی را بر سر کار آورد. در فرانسه و ایتالیا احزاب کمونیستی نفوذ و قدرت فراوانی یافتند و امریکا که به‌عنوان قدرت برتر پس از جنگ به‌دنبال سلطه‌جویی و گسترش نفوذ خود در منطقه بود، درصدد چاره‌جویی برآمد، به خصوص آنکه مناطق خاورمیانه نیز در معرض خطر قرار گرفتند و هر لحظه امکان داشت یکی از نواحی مهم مرز شوروی به کام کمونیسم سقوط کند. بدین ترتیب دولت انگلیس و متحد دیرینه‌اش امریکا به فکر اجرای سیاست سد نفوذ و مهار عقاید کمونیستی در مرزهای طویل شوروی برآمدند و زمینۀ اتحاد و وحدت منطقه‌ای را برای مبارزه با آن در پیش گرفتند. این اتحادهای منطقه‌ای از طریق پیمان‌های دفاعی، سیاسی و اقتصادی انجام شد و در اروپا به نام «پیمان آتلانتیک»، در آسیا «پیمان بغداد» و در خاوردور با عنوان «پیمان سیتو» مشغول به کار شد و کمربندی به دور مرزهای شوروی کشید.
پیمان بغداد معاهده‌ای بود که در پنجم اسفند 13۳۳ش. میان وزیران امور خارجه دو کشور عراق و ترکیه تحت عنوان «پیمان همکاری‌های متقابل‌» در بغداد به امضا رسید. این پیمان یک مقدمه، هشت ماده و دو ضمیمه داشت و هدف از آن «تضمین دفاع و امنیت منطقه خاورمیانه‌» اعلام شده بود. همچنین در مقدمه آن با استناد به ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، تصریح شده بود که طرفین معاهده به منظور حفظ امنیت خود و برای تأمین خوشبختی و رفاه اجتماعی ملت‌های خویش، با یکدیگر همکاری خواهند کرد. براساس ماده 5 پیمان بغداد، ورود به این پیمان برای کشورهای ذی‌نفع در منطقه آزاد گذارده شده بود. به همین دلیل انگلستان در دهم فروردین 1334، پاکستان در اول مهر 1334 و ایران در 19 مهر همان سال وارد پیمان بغداد شدند، اما امریکا که خود بانی تشکیل این سازمان بود، از ورود به این پیمان خودداری کرد تا موجبات تحریک دولت شوروی را فراهم نکند و دوستی اعراب خاورمیانه را نیز از دست ندهد. از طرفی، دولت امریکا با معاهدات نظامی دوجانبه با هر سه کشور ایران‌، ترکیه و پاکستان، عملاً نفوذ خود را در این سازمان حفظ کرد. انگلیس و امریکا در پیمان بغداد اگرچه به‌ظاهر نقش نظارتی داشتند، در پس پرده عملاً مدیریت سازمان در دست آنها بود.
تفاوت پیمان بغداد با پیمان سعدآباد که در 1316ش. میان ایران، ترکیه و افغانستان به امضا رسید، در این بود که در آن پیمان ‌این سه کشور متعهد شده بودند به خاک یکدیگر تعرض نکنند ولی در پیمان بغداد، همکاری‌های متقابل نظامی پیش‌بینی شده بود. ازاین‌رو پس از الحاق ایران به پیمان بغداد، چون تجهیزات جنگی کشورهای عضو پیمان باید یکسان می‌شد، تغییرات دامنه‌داری در ارتش ایران داده شد و سازمان جدیدی تحت نظر و مشورت مستشاران نظامی امریکایی پی‌ریزی گردید. تشکیلات ارتش ایران تغییر کرد و پنج سپاه به جای لشکرهای سابق ایجاد شد، به‌طوری‌که به جای ستاد ارتش، ستادهای نیروی زمینی و هوایی و ستاد کل تشکیل گردید و کلیه کشورهای عضو موظف شدند که در ارتش جدید از سلاح‌ها و مهمات امریکایی استفاده نمایند. دولت امریکا جهت دستیابی دول فوق به این تشکیلات طی چند دوره، کمک‌های بلاعوض و وام‌های گران‌قیمت در اختیار ایران نهاد.پیمان بغداد متعاقب کودتای عبدالکریم قاسم در عراق ـ 23 تیر 1337 ـ ضربه اساسی دید. قاسم که یک نظامی چپ‌گرا بود، به این پیمان روی خوش نشان نداد؛ درنتیجه کمی پس از کودتا، عراق از این پیمان خارج شد. پس از خروج عراق از این پیمان، مرکزیت آن به آنکارا انتقال یافت و پس از آن با نام «سنتو» به کارخود ادامه داد.
با توجه به مبارزاتی که در خلال جریان نهضت ملی نفت علیه انگلیس انجام شده بود، این پیمان در بین مردم ایران چندان خوشایند نمی‌نمود و آزادی‌خواهان و وطن‌پرستان این اقدام را مورد نکوهش قرار دادند. از این میان، حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی نواب صفوی، رهبر جمعیت فدائیان اسلام نیز بلافاصله در مقابل این اقدام عکس‌العمل نشان داد و با اعلام مخالفت و برحذر داشتن دولت از حضور در این پیمان، فدائیان اسلام فوراً نقشۀ قتل حسین علاء نخست‌وزیر وقت را پی‌ریزی کردند که این ترور با شکست مواجه شد. پیمان سنتو پس از جریان جنگ‌های هند و پاکستان و تأسیس کشور بنگلادش سست شد. تبلیغات شوروی نیز علیه این پیمان بسیار کارساز بود. با خروج نیروهای انگلیسی از مناطق واقع در شرق سوئز از جمله خلیج فارس در آذر 1350ش، یک‌بار دیگر توجه همگان به پیمان سنتو جلب شد. اندکی بعد نیکسون رئیس‌جمهور امریکا اعلام نمود که از این پس کشورهای منطقه باید خودشان مسئولیت امنیت و دفاع از خود را بر عهده بگیرند. بدین‌ترتیب زوال پیمان سنتو نمایان شد و پاکستان در1350ش. با انتقاد از عدم حمایت سنتو از مواضع اسلام‌آباد در برابر تعرضات هند، از آن جدا شد. دولت ایران نیز یک ماه پس از پیروزی انقلاب در 21 اسفند 1357ش. پس از 23 سال از پیمان سنتو خارج گردید. این پیمان در فروردین ماه 1358ش. رسماً منحل گشت. (نیلوفر کسری، ایران و پیمان سنتو، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی؛ سنتو، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران)
2. نیکیتا سرگیویچ خروشچف رهبر شوروی بعد از ژنرال ژوزف استالین و صدر حزب کمونیست شوروی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ میلادی بود. با آنکه خروشچف را از رهبران منفور تاریخ شمرده‌اند و برخی او را عامل اصلی بحران موشکی کوبا معرفی می‌کنند، اما او بود که در میان ناباوری مردم روسیه و شگفتی جهانیان، در جریان بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی، جنایات رژیم استالینی را با ارائه جزئیات افشا کرد و همین افشاگری آغاز حرکتی تازه در اتحاد شوروی برای باز شدن فضای اقتصادی و سیاسی این کشور شد و اثرات بسیاری نیز در داخل و خارج از خاک شوروی بر جای گذاشت. پس از ارائه آن گزارش، این عقیده رواج یافت که استالین آرمان مارکسیسم ـ لنینیسم را به انحراف کشانده و در مورد مشروعیت رژیم شوروی بذر تردید افشانده شد. همچنین مائوتسه تونگ، رهبر جمهوری خلق چین، خروشچف را متهم کرد که در جهان کمونیست شکاف ایجاد کرده و راه خود را از شوروی جدا کرد.
خروشچف درصدد بود تا استراتژی سیاسی و اقتصادی شوروی را عوض کند و به سمت صنعتی شدن پیش رود اما رهبران حزب کمونیست به رهبری لئونید برژنف در برابر سیاست او تاب نیاوردند و با توطئه‌چینی او را پس از سفرش به امریکا در سال 1964 از مقامش خلع و تا پایان عمر خانه‌نشین کردند تا آن‌که در سال 1971 درگذشت. پس از مرگ خروشچف جنازه او تحت مراقبت شدید مأموران امنیتی دفن شد و حتی خانواده‌اش اجازه شرکت در مراسم را پیدا نکردند.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 48

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.