تاریخ سند: 17 فروردین 1343
موضوع: احضار سرهنگ ستاد حسین سناچیان
متن سند:
شماره: 2041/ص 18 تاریخ:17 /1 /1343
موضوع: احضار سرهنگ ستاد حسین سناچیان
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
افسر نامبرده که به همراهی آقایان دکتر ناظرزاده کرمانی1 و هیئت دیگری به منزل میلانی رفته بود، وسیله ساواک مشهد احضار و مورد بازجویی قرارگرفته. چون همکاری و حسن تفاهم موجود، ایجاب مینماید که در تمام موارد اعتماد متقابل بین دو سازمان وجود داشته باشد لذا خواهشمند است دستور فرمایید به مسئولین امر ابلاغ فرمایند که در صورت ضرورت افسران و افراد ارتش را از طریق مبادی اطلاعاتی مربوطه احضار، بهمنظور جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم از مراجعه مستقیم به افراد ارتشی خودداری نمایند.
از طرف رئیس اداره دوم ـ سرتیپ اردشیر تاجبخش2
رونوشت برابر اصل است.
این شخص به ساواک احضار نشده بلکه در آن موقع که روابط آیتالله میلانی با دولت و ساواک فوقالعاده تیره بوده برحسب دستور مرکز، تمام افرادی که به منزل آیتالله میلانی میرفتند کنترل میشد. طبق گزارش مأمورین، افسر نامبرده شب به منزل میلانی رفته بود و بهطور غیر محسوس تحقیق شد و معلوم گردید افسر مزبور در تعقیب هیئت بوده.
اصولاً به ساواک احضار نگردید، بلکه بهمنظور کسب اطلاع و ملاقات با آقای هاشمی قرار شد خصوصی با ایشان ملاقات کنند. ابداً احضار و بازجویی در میان نبوده است ـ 29 /1
توضیحات سند:
1. دکتر احمد ناظرزاده کرمانی فرزند محمد در سال 1297ش. در سیرجان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستانهای پهلوی و دارالفنون در تهران طی نمود و پس از اخذ لیسانس حقوق و ادامه تحصیل در دانشکده ادبیات، دکترای خود را در رشته ادبیات از دانشگاه تهران اخذ نمود. او مشاغلی از جمله سردبیر مجله ایران امروز، منشی نخستوزیری، شهردار کرمان، پیشکار دارایی کرمان، بازرس وزارت کشور در استان هشتم، معاون استانداری تهران، دانشیار دانشکده ادبیات، نماینده مجلس شورای ملی در دورههای 16 و 17 را عهدهدار بود. فعالیت سیاسی خود را در حزب دموکرات شروع کرد و سپس وارد حزب استقلال شد و پس از انحلال آن به جبهه ملی گروید و در مجلس هم به فراکسیون این جبهه پیوست. پس از شکست دکتر مصدق از او جدا شد و با قوامالسلطنه بیعت نمود، لیکن پس از حادثه 30 تیر 1331 مجدداً به طرف مصدق رفت و پس از کودتای امریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 که از نمایندههای دوره 17 مجلس بود، دستگیر و مدتی در قلعه فلکالافلاک زندانی شد. او پس از آزادی، مجدداً به سمت سیاست غرب و رژیم پهلوی روی آورد و در جلسات انجمن تسلیح اخلاقی، از تشکیلات شبه ماسونی امریکاییها در دهۀ 1330، شرکت میجست و با آنکه از سیاست امریکا در ایران انتقاد مینمود، ولی با آنها در ایران ارتباط داشته است.
2. اردشیر تاجبخش فرزند عبدالحمید در سال 1297ش. در تهران متولد شد و در سال 1317 به ارتش پیوست. او در سالهای پس از شهریور 1320 در زمره افسرانی بود که در پیوند با دربار در ترسیم حوادث سیاسی روز نقش پنهان داشتند. در سال 1331 تاجبخش به عنوان واسطه محمدرضا پهلوی در ایجاد شورش عشایر بختیاری علیه دولت مصدق مشارکت داشت. به علت این پیوند با دربار، او در رأس رکن دوم ستاد دژبان قرار گرفت و در حوادث ماههای بعد نقش مخربی ایفا کرد. پس از کودتای امریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 تاجبخش در مشاغل حساس ستاد ارتش قرار گرفت و پس از پایان دوره دانشگاه جنگ، در سال 1338 فرمانده ضد اطلاعات اداره دوم ارتش شد. ارتشبد فردوست درباره نقش تاجبخش در این دوران توضیحاتی داده است که نشان میدهد او با حمایت جدی سرویس اطلاعاتی و هیئت مستشاری امریکا مأموریت تحکیم مواضع آنها را در ارتش به عهده داشته است. سرتیپ تاجبخش در تاریخ 1 /5 /1345 به تقاضای خود بازنشسته شد. بخش اعظم پرونده او در ستاد ارتش در سال 1351 به طرز مرموزی امحاء شده است. اردشیر تاجبخش به پاس خدماتش به رژیم پهلوی نشانهای افتخار درجه 3 و 2 نشان لیاقت درجه 3، نشان پاس درجه 3، نشان خدمت درجه 3، نشان سپه درجه 3 و نشان آذرآبادگان دریافت داشته است. در کتاب «ایران در بند» نمونههایی از ارتباطات او با بیگانگان آمده است. فردوست معتقد است که او جذب سرویس جاسوسی امریکا شده است. (ایران در بند، ترجمه و تنظیم: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی امریکا، 1369، ج 6، ص 17؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات فردوست، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 449 و 450)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 17