مادر عزیز را قربان و تصدقم
تاریخ سند: 16 فروردین
مادر عزیز را قربان و تصدقم
متن سند:
عزیزم دو دقیقه وقت دارم که چند سطری برایت بنگارم چونکه الان فهمیدم که ایزدی(1) فردا صبح عازم طهران است و متأسفانه دیر وقت است و باید اینکاغذ را بشهر باو برسانم.غرض از تصدیع خاطر عزیزت فقط استفسار از سلامتی وجود آنمادر عزیز است.
امیدوارم که هیچگونه کسالتی عارضت نبوده و در کمال سلامتی و خوشی ایامرا میگذرانی.
اگر از حال من خواسته باشی بحمداله سلامت و حالت مزاجیم فوق العاده خوبست.
بچه ها نیز هر دو سلامتند.
تنها دلتنگی و کسالت من دوری از وجود آن مادر عزیز و برادر مهربان است.
امیدوارم این نیز بزودی بر طرف و بدیدار آن عزیزان چشم و دلم روشن گردد.
مادر عزیزم مدتی است از آن عزیز خبری ندارم استدعا دارم که بمحض رسیدن این کاغذ خبر سلامتی خودت را بوسیله تلگراف برایم بفرستی که خیلی دلواپس هستم.
از خواهر عزیزم نیز همیشه توسط تلفن خبر دارم الحمداللّه سلامت است ولی همانطور که خودت میدانی بی تکلیفی او را خیلی اذیت میکنند.
حالا نیز که برادر عزیز ایزدی را فورا احضار کرد.
نمیدانم دلیلش چیست و چه تصمیمی گرفته اند.
مادر عزیزم اگر بدانی تا چه اندازه دلم برای شما تنگ شده.
حقیقتا حوصله از سرم در رفته از تنهائی و بیکاری نمیدانم چه بکنم.
خدا را شکر که بچه ها با من هستند و کمی رفع تنهایی میشود والا نمیدانم چه میکردم.
خیلی دلم میخواست بطهران هر چه زودتر برگردم ولی مسافرت با این بچه ها باین کوچکی محال است مخصوصا که حالا بدایه دادم و هیچ مقدور نیست او را شیر بشیر کرد بحمداللّه حال بچه ها خوب و هر دو سلامتند و دست مادربزرگشان را از دور می بوسند.
احمد نیز همین زودیها بطهران برای مدت چند روزی خواهد آمد.
احمد الان حاضر و عرض میکند اگر کاغذ جداگانه عرض نکردم فقط برای اینستکه میترسم مصدع خاطر شریفتان شوم و الا همیشه مراحم علیاحضرت در نظرم بوده و الطافشان را فراموش نمیکنم.
باری مادر عزیز ترا بخدا فراموش نکنی تلگراف سلامتی خودت برایم بمحض رسیدن این کاغذ بفرستی.
بامید دیدارت کاغذم را خاتمه داده روی ماهت را از دور هزاران بار میبوسم و همگی را سلام رسانده احوال پرسم.
دخترت اشرف
توضیحات سند:
1ـ علی ایزدی فرزند مهدی متولد 1284 ش تهران.وی آجودان و سفیر شاه معدوم و همچنین رئیس دفتر اشرف پهلوی بوده که مورد توجه دستگاه طاغوت بود.
وی مسافرتهای زیادی را از ناحیه اشرف به خارج از کشور داشته است.
نامبرده بوسیله نامه یا هدیه پیوسته ارادتمندی خود را به شاه و فرح ابراز می کرده و عضو باشگاه «شاهنشاهی» و باشگاه «عصر» بوده است.
همچنین او فراماسونر و عضو لژ تهران و از اعضاء برجسته آن بوده است.
[ر.ک.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی]