تاریخ سند: 6 تیر 1350
موضوع : وضع و موقعیت کاندیداهاى
حزب ایران نوین
متن سند:
از : 20 ﻫ 21 تاریخ :6 /4 /1350
به : 321 شماره : 22115/ 20 ﻫ 21
موضوع : وضع و موقعیت کاندیداهاى
حزب ایران نوین
انتشار لیست کاندیداهاى حزب ایران نوین پس از مدتها کشمکش پنهانى میان رهبران حزب صورت گرفت بدین معنى که آقایان کلالى مهندس معینى. دکتر سعیدی. سناتور بلورى. دکتر الموتى هر کدام سعى داشتند بستگان دوستان همکلاسان و همشهریان خود را بیشتر در لیست جاى دهند و همین کشمکشها موجب شد که لیست چند بار تغییر کند و کاندیداهاى برخى شهرها مثل قوچان. تاکستان. گرگان. لاهیجان و... در آخرین ساعات روز دوشنبه گذشته (پیشازظهر) تعیین شوند. نکاتى که درباره برخى کاندیداها لازم به یادآورى است.
1ـ هدایت اسلامىنیا1 کاندیداى شهررى داماد سرتیپ حکیمى کاندیداى تهران مىباشد و درباره سوابق وى مطالب مستهجنى گفته مىشود.
2ـ محسن دولو کاندیداى ورامین را کسى در محل نمىشناسد.
3ـ عباس زاهدى2 کاندیداى کرج پیرمرد فرتوتى است که قدرت حرف زدن ندارد اهل محل هم نیست ولى چون برادر آقاى دکتر زاهدى وزیر کشور مىباشد ناگزیر در لیست قرار گرفت. امیرعباس جهانى کاندیداى دیگر کرج هم از رفقاى قدیمى مهندس معینى است.
4ـ خانم ژاله ضرابى کاندیداى کاشان عروس تیمسار سناتور صفارى است و با اینکه کاشى است کمترین طرفدارى در محل ندارد و مخصوصاً گروهى از اهالى کاشان با توجه به سوابق پسر سناتور صفارى که چندى پیش شایع بود خود با پسر یکى دیگر از سرشناسان ازدواج کرده این عمل حزب را نوعى توهین به خود تلقى مىکنند.
5 ـ عبدالله بیگلرى که از بستگان دور مهندس معینى است و براى شاهزند کاندیدا شده خود داوطلب تهران بود و در لیست منتخبین هیأت اجرایى هم نفر سوم انتخاب شده بود و اکنون که براى شاهزند معرفى شده بنا به گفته خود تاکنون حتى روى شاهزند را نیز ندیده است.
6ـ رضا کمالاتى که براى تاکستان کاندیدا شده از همکلاسهاى دوره دبیرستان مهندس معینى است و در آخرین ساعات پیش از انتشار لیست مهندس معینى توانست وى را در لیست بگنجاند اما حتى نمىدانست اصولاً تاکستان تابع کدام شهر است و با توجه به نفوذى که فرهاد پوروکیل حزب مردمى تاکستان در محل دارد بسیار نگران مىباشد ولى مهندس معینى به ایشان گفته که آقاى نخستوزیر موافقت کردهاند که تو در هر صورت از تاکستان انتخاب شوى.
7ـ بین دو کاندیداى اول رشت یعنى ابتهاج سمیعى3 و مهدى احمد اختلاف شدیدى وجود دارد و فرد سوم هم که دکتر یوسف مهرزاده (دندانپزشک) مىباشد و از دوستان قدیمى آقاى دکتر کلالى است با دو نفر دیگر حتى آشنایى ندارد لذا هر سه نفر مذکور بدون تماس قبلى با یکدیگر عازم رشت شدند.
8ـ دکتر قاسم صوفى که براى صومعهسرا معرفى شده رئیس کمیته استان گیلان است در انتخابات مرحله اول با حضور نماینده دبیرکل بین کاندیداهاى رشت نفر اول شده بود و اکنون که براى صومعهسرا کاندیدا کردهاند شدیداً معترض است و مىگوید آنجا جزء سهمیه حزب مردم مىباشد و من انتخاب نخواهم شد.
9ـ درباره وجیهاله اشجعى اسالمى کاندیداى طوالش اعضاء کمیته هشتپر (مرکز طوالش) طى نامهاى نوشتهاند که او را هیچکدام از ما نمىشناسیم (ضمناً وى از بستگان نزدیک آقاى رامبد وکیل حزب مردم کنونى آنجا است).
10ـ دکتر حسن متین که براى بابل معرفى شده و قبلاً نیز وکیل آنجا بوده مورد بغض مهندس معینى است و قصد داشتند وى را کنار بگذارند ولى بر اثر اصرار دکتر سعید مجددا معرفى شد.
11ـ محمدعلى کرد کاندیداى نور را بنا بر نوشته اعضاء کمیته محل کسى نمىشناسد.
12ـ بین یحیى داروئى و دکتر عسکرى کاندیداهاى مینودشت و گرگان اختلاف شدیدى وجود دارد داروئى مىگوید من اهل گرگان هستم و باید در گرگان باشم و دکتر سعید نیز سعى مىکند جاى او و عسگرى را عوض کند اما هنوز موفق نشده و داروئى نیز از رفتن به محل خوددارى مىورزد.
13ـ در گنبدکاوس در رأىگیرى مرحله اول یکى از تراکمه محلى بنام حاج قوشاق جعفریان نفر اول شده بود و اهالى طى طومارىها بسیار مفصل و متعدد بابت انتخاب او به رهبرى حزب تبریک گفته بودند اما در آخرین لحظات آقاى مهندس معینى او را کنار زد و یکى از دوستان خود بنام دکتر امیرحسین زهرایى را جانشین وى کرد.
14ـ نجفقلى پسیان که نخست در لیست تهران بود و بعداً به عنوان کاندیداى گرمى مغان معرفی شد منتها گرمى را تاکنون ندیده بلکه حتى یک کلمه زبان ترکى نیز بلد نیست.
15ـ خانم صدرى بزرگنیا که براى خواف معرفى شده دختر دایى دکتر کلالى است و از کودکى در مشهد و تهران بزرگ شده و مردم محل اصولاً وى را نمىشناسند.
16ـ غلامرضا بهادرى4 وکیل قبلى قوچان قبلاً حذف شده بود و به همین علت هم در حضور جمعى در اطاق رئیس کمیته استان تهران گریه کرد اما در آخرین لحظات مجدداً وارد لیست شد (اسفندیارى یکى از مستخدمین حزب مىگفت ... با آن شلوار سفید تنگ خود به طبقه ششم رفت و کار بهادرى را درست کرد)
17ـ همایونفر که رئیس کمیته همدان بود براى خلخال معرفى شده و خودش اظهار مىداشت من در خلخال کسى را نمىشناسم در صورتى که در همدان و اطراف آن همه مرا مىشناسند نمىدانم چرا با من چنین کردند.
18ـ چندین طومار بسیار مفصل که برخى از آنها بیش از پنج متر طول دارد از بیجار رسیده که طى آنها مردم ضمن اعلام نارضائى از بهمن شاهنده رهبران حزب را به مقدسات سوگند دادهاند که یک نفر کاندیداى محلى انتخاب و جانشین شاهنده کنند.
نظریه یکشنبه : مفاد گزارش خبرى فوق قابل تعمق و بررسى بیشترى مىباشد. آموز
نظریه چهارشنبه : مفاد گزارش خبرى فوق بوسیله منابع دیگر نیز تأیید مىگردد.
دایره 1 در تنظیم بولتن هفتگى مورد استفاده واقع شود.
توضیحات سند:
1. هدایتالله اسلامى نیا: فرزند محمود، در سال 1307هـ ش، در تهران متولد شد. حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، هدایتالله اسلامىنیا را چنین معرفى مىکند: «اسلامى نیا جمعهها برایم از شاهکارهاى هفتهاش صحبت مىکرد و مىگفت که هفتهاى حداقل سه بار به دیدن هویدا مىرود و بحث و گفت و گو مىکند و سپس با راهنمایىهایى به قم مىرود و با برخى دوستان بازارى نیز ملاقاتهایى دارد. اسلامىنیا در قم با شریعتمدارى ملاقات مىکرد و پیغامهاى هویدا را که در واقع نظرات محمدرضا (پهلوى) بود به وى مىداد و منظور، طلب کمک او براى رفع بحران بود. شریعتمدارى همیشه جوابهاى تقریباً یکسان مىداد و مىگفت که محمدرضا نگران نباشد، خطرى او را تهدید نمىکند و همه چیز درست خواهد شد، به شرطى که وى اختیارات بیشترى به مسؤولین بدهد و کمتر در امور مملکتى دخالت کند. این ملاقاتها همیشه همین پاسخ یکنواخت را داشت، ولى براى قوت قلب محمدرضا هفتهاى دوبار انجام مىشد. اسلامى نیا گفت که شریعتمدارى به نوبه خود با تعداد دیگرى از روحانیون تماس داشت و تلاش مىکرد که آنان را با خود موافق کند. این ملاقاتها تا انقلاب ادامه داشت.» از نظر سفارت آمریکا در تهران، اسلامىنیا یک واسطه سیاسى فعال بود. او دائم با نمایندگان سیاسى این سفارت ملاقات مىکرد و آنها را در جریان اخبار و اطلاعات کشور قرار مىداد.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، صص 577 ـ 578.
2. عباس زاهدى: فرزند اسدالله، در سال 1281 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا مهندسى معدن و نفت در کشور فرانسه ادامه داد و در سال 1301 وارد خدمت دولت شد. مشاغل وى کارمند وزارت پست و تلگراف، کارمند وزارت دارائى، مهندس اداره کل معادن، وزارت پیشه و هنر و رئیس بازرسى وزارت پیشه و هنر، رئیس اداره اجاره امتیازات معادن، مشاور نفتى-کارخانجات قند، بازرس امور صنعتى، عضو هیئت عامل معادن، مشاور فنى بانک صنعتى، مشاور فنى وزارت اقتصاد، مدیر کل فنى وزارت اقتصاد، مشاور مخصوص وزارت صنایع و معادن، مشاور عالى وزارتى و مدیر کل فنى وزارت صنایع و معادن، مشاور شرکت ایران و فرانسه و عضو کمیته هیدرولوژى بینالمللى و نماینده مجلس شوراى ملى از کرج که کاندید حزب ایران نوین بوده است.
(اسناد ساواک – پرونده انفرادی)
3. نیره ابتهاج سمیعى: فرزند یوسف، در سال 1295 ﻫ ش در رشت متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، در دبیرستان دخترانه آمریکایىهاى تهران به تحصیل پرداخت. وی فعالیتهاى اجتماعى را از نیابت ریاست انجمن فارغالتحصیلان مدرسه آمریکایى شروع کرد. دبیر زبان دبیرستان هاى مرکز (دبیرستان خسرو خاور و دبیرستان کانون بانوان)، عضو هیئت مدیره شیرخوارگاه شهردارى رشت، نایب رئیس جمعیت شیر و خورشید رشت، عضو انجمن فارغالتحصیلان مدرسه دخترانه آمریکایى، عضو کانون مترقى، عضو انجمن حمایت از مبارزه با سرطان، عضو درمانگاه خیریه (دولیتل)، عضو کمیسیون بینالمللى شوراى عالى زنان، عضو سازمان زنان ایران، عضو انجمن فارغالتحصیلان دانشکده دماوند، نایب رئیس هیئت امناى دانشکده مذکور، عضو هیئت امناى تکنیکوم نفیسى، عضو هیئت امناء و دبیر مدرسه بینالمللى کامیونتى اسکول، پنج دوره سرپرست جمعیت فارغالتحصیلان آمریکایى، عضو اصلى شوراى مرکزى فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین، عضو حزب رستاخیز، عضو باشگاه روتارى و رئیس کلوپ زونتاى بینالمللى از جمله مناصب و مشاغل وى بود. او براى شرکت در کنگره شوراى زنان به آمریکا و براى بازدید کنگره جهانى زنان به شوروى و فرانسه و جهت شرکت در کنفرانس بینالمجالس به شهر لیما (پرو) مسافرت کرد. برابر تحقیقات ساواک وى فردى فاقد دیانت و ثبات عقیده، میخواره، قمارباز، اهل افیون، کارچاق کن و توصیهباز معرفى شده است. نیره ابتهاج چند بار ازدواج کرده و در جوانى به فساد اخلاق و ارتباط نامشروع مشهور بوده است. وی یک بار نیز در مسابقه زیبایى اندام در پاریس شرکت کرده بود. نیره ابتهاج، نماینده دورههاى 21، 22، 23 و 24 رشت در مجلس شوراى ملى و اولین زنی بود که به نیابت مجلس رسید. وی دارای نشان درجه 3 همایون، مدال تاجگذارى و مدال جشن هاى 2500 ساله بود.
( اسناد ساواک- پرونده انفرادى)
4. غلامرضا بهادرى: فرزند تاجمحمد، در سال 1312 ﻫ ش در قوچان متولد شد. در قوچان پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه وارد کالج آمریکایى تهران شد و از کالج مزبور فارغالتحصیل شد. وى از ملاکین منطقه بود که ریاست انجمن شهر قوچان را بر عهده داشت. بهادری عضو باشگاه ورزشى شاهنشاهى، عضویت باشگاه لاینز و عضو فعال و مؤسس حزب ایران نوین در قوچان و مسئول حوزه شماره 48 صنف گلفروشان حزب مذکور بود که در عزل و نصب مسئولین شهر اعمال نفوذ فراوان میکرد. وی در جمعیت فراماسونری لژهای صفا و مهر عضویت داشت. وی نمایندهی دورههای 21 ، 22 و 23 مجلس شورای ملی از قوچان بود. از اموال غیرمنقول وى یک قریه در حدود 200 هکتار و یک باغ به مساحت 9 هکتار ذکر شده است.
اطلاعات، ش 11223، 1342
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 222