فهرست اسامى سناتورها و نمایندگان
مجلس شورایملى
متن سند:
فهرست اسامى سناتورها و نمایندگان
مجلس شورایملى
1ـ جناب آقاى سناتور مهدى نمازى1 و بانو
2ـ جناب آقاى سناتور پرویزى2 و بانو
3ـ جناب آقاى سناتور باقر بوشهرى3 و بانو
4ـ جناب آقاى سناتور مصطفى مصباحزاده و بانو
5ـ جناب آقاى ایرج مهرزاد4 نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
6ـ جناب آقاى ایرج عطارد نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
7ـ جناب آقاى عزیزاله قوامى5 نماینده مجلس شوراى ملى وبانو
8ـ جناب قدس منیر جهانبانى نماینده مجلس شوراى ملى
9ـ جناب آقاى ضیاءالدین ابطحى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
1ـ سرکار سرهنگ نوازاله جهانشاهى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
11ـ تیمسار سرلشکر اسداله ایلخانى6 نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
12ـ جناب آقاى محمدصادق افتخار نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
13ـ جناب آقاى منوچهر بهارلو نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
14ـ جناب آقاى محمدصادق کاظمى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
15ـ جناب آقاى صدرالدین رئیس اردکانى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
16ـ جناب آقاى ایرج قادرى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
17ـ جناب آقاى دکتر مرتضى مشیر7 نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
18ـ تیمسار سرلشگر عباس جبارى8 نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
19ـ سرکار سرهنگ عبدالحسین مژده نماینده مجلس شورایملى و بانو
2ـ جناب آقاى عنایتاله قائمى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
21ـ جناب آقاى شهباز شهبازى نماینده مجلس شوراى ملى و بانو
توضیحات سند:
1ـ مهدى نمازى فرزند محمدحسین در سال 1276 در شیراز متولد شد. تحصیلات قدیم داشته و به کسب و تجارت پرداخته و از تجار معروف و متمول شیراز بوده است. طبق سند بیوگرافى ساواک : «نامبرده از تجار معروف شیراز، نماینده مجلس شوراى ملى و از سال 1311 الى دوره چهاردهم، نماینده مجلس سنا (از زمان افتتاح در سال 28 الى 54)، عضو حزب ایران نوین و حزب رستاخیز بوده و در زمان تودهایها و مصدق به او و همراهانش کمکهاى مالى فراوانى نموده و در سالهاى 46 و 51 پیامهاى تسلیتى از جانب نصیرى (ریاست ساواک) به جهت خدمت فوت خواهر و پدرش دریافت داشته و در سال 54 با شرکتش در مراسم تشریفات دربار موافقت شده است. در سال 50 دارائى وى حدود پانصد میلیون ریال ذکر شده و داراى یک دبیرستان و بیمارستان به نام نمازى و شرکتهاى تجارى بوده و اغلب با سران رژیم پهلوى منجمله، دکتر على امینى و سردار فاخر حکمت و.... ارتباط داشته است. ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
2ـ رسول پرویزى فارغالتحصیل رشته ادبیات و از سال 1316 وارد خدمت دولتى گردید و سمتهایى منجمله : حسابدار بانک کشاورزى، رئیس- حسابدارى شرکتهاى دولتى ، رئیس دوائر مختلف شرکت تلفن و عضو هیئت مدیره شرکت سهامى تلفن ایران، ریاست لژیون
خدمتگذاران بشر،معاون ادارى نخستوزیر و... را عهدهدار بوده است. پرویزى از نویسندگان و اهل قلم نیز بوده و آثار متعددى داشته و مشهورترین اثر وى به نام «شلوارهاى وصلهدار» مىباشد. ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
ـ چهره مطبوعاتى معاصر ایران، نشر پرساجنت، ص 69.
3ـ باقر بوشهرى فرزند رحیم در سال 1287 ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را پس از طى دوره متوسطه مدت کوتاهى در انگلستان در رشته تجارت ادامه داده ولى مدرک ندارد. به زبان انگلیسى مسلط و با زبان فرانسه آشنایى دارد.
قبل از نمایندگى مجلس وى به کار تجارت اشتغال داشته و پنج دوره نیز نماینده مجلس شوراى ملى بوده است. در شغل نمایندگى اقدام چشمگیرى-جهت اهالى حوزه انتخابیه انجام نداده است. مشارالیه عضو حزب ایران نوین و باشگاه لاینز نیز مىباشد. در سند بیوگرافى ساواک در خصوص فعالیت مجلس وى چنین آورده است : «آقاى بوشهرى از اولین دوره انتخاب تاکنون هیچگونه اقدامى در جهت عمران و آبادانى و تسهیل به امور مردم و مشکلات مردم به شهر ننموده و حتى مىتوان گفت که فکر این موضوع را هم نکرده که بشود گفت که دنبال کارهاى عمرانى و عامالمنفعه رفته ولى موفق نشده است. وى به دوستانش گفته که دولت مرا از صندوق بیرون مىآورد و اظهار نموده که کار من از نمایندگى مجلس شوراى ملى تمام شده و این دوره به مجلس سنا مىروم.»
ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
4ـ ایرج مهرزاد فرزند جهانگیر در سال 1306 ش در شیراز بدنیا آمد. تحصیلات خود را تا فوقلیسانس حقوق ادامه داد. از سال 43 وارد خدمت دولتى گردید و در دادگسترى شیراز با سمت دادیار شروع به کار نموده و بعد دادستان شیراز، شهردار شیراز، نماینده مجلس شوراى ملى و سنا و عضو حزب ایران نوین نیز بوده است. برابر گزارشات ساواک در سال 47 مواردى از سوء استفادههاى مالى در زمان عضویت در شوراى ادارى و معاونت بهدارى استان در پرونده مشارالیه وجود دارد. وى مؤلف کتابى تحت عنوان «شرح قانون مجازات عمومى» بوده است.
ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
5ـ عزیزاللّه قوامى فرزند ابوالقاسم در سال 1301 ش در شیراز بدنیا آمد. تحصیلات خود را تا مهندسى کشاورزى ادامه داد. و مشاغلى منجمله، شهردار شیراز در سالهاى 42 و 43، آجودان کشورى شاه و نماینده مجلس شوراى ملى از فارس در دوره بیست و چهارم و... را عهدهدار بوده است. طبق گزارش بیوگرافى ساواک : «نامبرده در گذشته عضو حزب مردم بوده و اهالى فارس او را عامل سیاست انگلستان و از اقمار قوامالملک شیرازى مىدانستهاند. در سال 54 میزان ثروت نامبرده بیش از پانصد میلیون ریال بوده در جنوب فرانسه داراى یک آپارتمان مىباشد. ضمنا وى نشانهاى درجه چهار تاج، درجه 3 همایون نیز دریافت داشته است.
اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
6ـ اسداله ایلخانى فرزند هادى در سال 1296 ش در شیراز متولد شد. پس از اخذ دیپلم متوسطه وارد دانشکده افسرى شد در سال 1318 با درجه ستوان دومى فارغالتحصیل شد و دوره فرمانده ستاد دانشگاه جنگ را نیز طى نموده و مشاغلى منجمله : معاون مرکز آموزش 501 ارتش، فرمانده لشکر 3 مراغه، فرمانده دژبان مرکز و فرماندارى کل ایلام و پشتکوه و... را عهدهدار بوده است. نامبرده نشانهایى از جمله : یادبود جشن تاجگذارى، خدمت درجه 2 و 3 و تاج درجه 3 را نیز دریافت نموده است.
اسناد ساواک پروندههاى انفرادى.
7ـ مرتضى مشیر فرزند لطفاله در سال 1303 ش در فسا متولد شد. تحصیلات خود را تا دکترى حقوق از دانشگاه سوربن فرانسه ادامه داد. طبق گزارش بیوگرافى ساواک «نامبرده دبیر آموزش و پرورش، رئیس اداره اصطهبانات، وکیل دادگسترى، عضو هیئت مدیره و رئیس هیئت مدیره شرکت پسانداز وام مسکن کوروش و نماینده مجلس شوراى ملى بوده و در سال 56 یک جلد کتاب در خصوص زندگى نامه نخستوزیر فرانسه (هرلاوال) را ترجمه و تألیف نموده و به شاه هدیه کرده است.
ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
8ـ عباس جبارى فرزند مهدى در سال 1297 ش در همدان بدنیا آمد. پس از اخذ دیپلم متوسطه وارد دانشکده افسرى شد و در سال 1318 با درجه ستوان دومى فارغالتحصیل گردید. نامبرده دوره عالى ستاد فرماندهى را نیز در دانشگاه جنگ گذراند و سمتهایى منجمله : فرمانده هنگ ژاندارمرى شیراز، فرمانده هنگ بجنورد، کردستان، مازندران و سیستان و بلوچستان و رئیس عشایرى غرب ایران و... را عهدهدار بوده است.
در سال 51 با درجه سرلشکرى بازنشسته شده و در سال 54 به نمایندگى مجلس شوراى ملى رسیده و نشانهاى درجه 2 و 3 افتخار، نشان درجه 2 لیاقت و نشان خدمت و نشان 28 مرداد نیز دریافت نموده است.
ـ اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى.
منبع:
کتاب
جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک صفحه 370