تاریخ سند: 20 شهریور 1352
موضوع: طبسی
متن سند:
از: 9 / ﻫ تاریخ: 20 /6 /1352
به: 312 شماره: 9903 /9ﻫ
موضوع: طبسی
یادشده اظهار داشته: حاجی غنیان1نزد من آمد و درخواست نمود که در بنای کرامت2 نماز بخوانم و به او گفتم احساس وظیفه راجع به نماز خواندن نمیکنم، سید علی خامنهای مسجد امام حسن3 را به کسی واگذار کند، خودش بیاید در بنای کرامت نماز بخواند.
توضیح یکشنبه . شیخ عباس واعظ طبسی از وعاظ ممنوع المنبر و از طرفداران خمینی است.
فیش به نام عباس شهرت واعظ طبسی بررسی و ارائه شود. 31 /6 /52
محترماً اعمال و رفتار مشارالیه تحت مراقبت است.
بایگانی شود. 9 /7 /52
توضیحات سند:
1. حاج عبدالرزاق غنیان، از شاگردان مرحوم عابدزاده در مشهد مقدس میباشد که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت تشریفات آستان قدس رضوی را به عهده داشت.
2. مسجد کرامت: در گذشته منزل مسکونی مرحوم آقای حاج سید محمود کرامت بود که در سال 1344ش در قالب یک ساختمان سه طبقه نوسازی گردید و به نام « بنای کرامت » نامگذاری شد؛ که در ایام اعیاد و سوگواری ائمه اطهار (علیهمالسلام) و مناسبتهای مذهبی جهت برگزاری مجالس از آن استفاده میشد. در سال 1351ش صحن حیاط در دو طبقه مسقف گردید که سالن پائین، جهت مسجد و سالن بالا به صورت حسینیه درآمد که همزمان وسیله واقف محترم آقای حاج سید محمود کرامت شرعاً و قانوناً به نام مسجد و حسینیه کرامت وقف شد. این مجموعه در سالهای قبل از انقلاب، پایگاه اصلی مبارزاتی انقلابیون شهر مقدس مشهد به حساب میآمد و از سال 1353ش که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (حفظهالله تعالی) رسماً امامت جماعت این مسجد را پذیرفتند، شور و شوقی مضاعف یافت و مردم انقلابی و جوانان و دانشجویان مذهبی و تشنه معارف اصیل اسلامی از نقاط مختلف شهر مقدس مشهد و سایر شهرهای کشور جهت کسب فیض جماعت و بهره مندی از سخنرانیهای روشنگرانه معظم له و سایر اندیشمندان و شخصیتهای بزرگ مذهبی و انقلابی آن زمان، مشتاقانه به این مکان مقدس روی آوردند و در سالهای 1356 و 1357 این مجموعه، پایگاه رسمی انقلاب بود و در ماههای اول پیروزی انقلاب، کمیته انقلاب اسلامی و فرماندهی انقلاب خراسان در این مکان تشکیل گردید.
3. رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مسجد امام حسن (ع) میفرماید: « من قبلاً در یک مسجد دیگری به نام مسجد امام حسن نماز میخواندم و امام جماعت مسجدی بودم به نام مسجد امام حسن مجتبی، که در نزدیک منزلمان بود و در یک خیابان نسبتاً خلوتی، تا یک حدودی هم دور افتادهای، خیلی هم دور افتاده نبود، اما خیلی هم محل رفت و آمد جمعیت نبود، آنجا نماز را شروع کردم و مسجدی که برای اول بار من را دعوت کردند برای امام جماعت، که همین مسجد باشد، به این شکل بود که یک اتاقکی بود از این اتاقی که الان شما توش نشستید کوچکتر و مستمعینش هم دو صف ۵، ۶ نفره، دو سه صف ۵، ۶ نفره از پیرمردها و آدمهای متوسط آن حول و حوش مسجد بودند، یک باربر بود به نام ملا که نمیدانم حالا زنده است یا فوت شده. زنده است؟ حاجی از رفقای همان مسجد است میداند، بله یک ملا بود، یک قهوهچی بود آن نزدیک، یک شاگرد مکانیک بود، غالباً هم در سنین مسن یا متوسط، یک حاجی خیری بود که مسجد را او ساخته بود، همسایهی مسجد بود، یک عدهای بودند در حدود مثلاً شاید ۲۰ نفر ۱۸ نفر بعد من که رفتم آنجا به مردم شب اول که نماز خواندیم پا شدم، دو سه شب که گذشته بود، پا شدم رو کردم به مردم گفتم که با این چند شبی که ما با هم دور هم جمع شدیم، یک حقی شما بر گردن من پیدا کردید، یک حقی من بر گردن شما پیدا کردم. حق شما بر گردن من این است که من یک قدری برایتان حرف بزنم و یک حدیثی، چیزی برایتان بخوانم که شما گوش کنید. حق من هم بر گردن شما این است که شما آن حرفهای من را گوش کنید و یاد بگیرید؛ من حق خودم را عمل میکنم، شماها هم حاضرید حق خودتان را ادا کنید؟ خیلی خوششان آمد و گفتند آره. در طول مدت خیلی کمی، این مسجد کوچولو پر شد؛ به طوری که جا کم شد و همان حاجی همسایهی مسجد، همت کرد و از عقب مسجد یک مقدار را اضافه کرد و مسجد شد بزرگتر و در مدت شاید دو سه ماه، آوازهی این مسجد در مشهد، به خصوص در میان جوانها پیچید؛ به طوری که وقتی مسجد کرامت که مزینترین و بهترین و بزرگترین مسجد محله در مشهد محسوب میشد، ساخته شد و آراسته شد و کامل شد، بانی آن مسجد و کسبهی دور و بر آن مسجد، فکر کردند که مناسب هست که بیایند و بنده را که توی این مسجد پیش نماز بودم ببرند آنجا.» ر ک: مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات بیست و دوم بهمنماه 11 /11 /1363
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 338
