تاریخ سند: 18 بهمن 1354
فرزند عزیزم آقای مهدی عسگراولادی
متن سند:
تاریخ: 18 /11 /1354
بسمهتعالی
فرزند عزیزم آقای مهدی عسگراولادی
پس از سلام به تو و مادر و برادرانت امیدوارم که همگی سلامت و موفق باشید. از طرف من خدمت مادرم و حاج آقا و خانم بزرگها، عموها، عمهها و دائیها و خالهها و همسرانشان و خلاصه همگی اقوام و دوستان سلام برسان. آقا ابوالفضل سلامت و خدمت همگی سلام میرساند. روز گذشته دو نامه به دستم رسید یکی از مادر عزیزت و دیگری از برادر کوچکترت، با این که هر دو از سلامتی همگیتان حکایت داشت و از این بابت شاد شدم ولی از جهت دیگر نامهها از ناشادی و رنج آنها از وضع زندگی نیز حکایت میکرد که ناراحتم ساخت، و من خود انصاف میدهم که نبود من سبب مشکلات فراوانی است و از خداوند استدعا دارم که به بهترین صورت ممکن گرفتاری ما را حل فرماید و میدانم که شما خود گرفتاریها و ناراحتیها داری ولی خواهش من این است که کوشش کنی تا ناراحتی مادر و برادرانت هرچه کمتر شود زیرا این خود کلید موفقیتهای تو است و عموصادق درباره کار شما نوشته بود که با آقای عظیمزاده اختلاف حقوق پیدا کردید و حالا نزد عمه هستند و دیگر خبری ندارم که مشکل حل شده باشد و در آنجا یا جای بهتری به کار اشتغال داشته باشی و از خداوند متعال استدعا دارم که خود وسیله خیری فراهم فرماید و همگی شما را به ذات اقدسش میسپارم و به رحمت بیپایانش بیش از همیشه امیدوارم و از شماها هم میخواهم که امیدوار باشید زیرا تاریکی شب هرچه زیادتر شود باید امیدوارتر بود زیرا صبح نزدیک است و در زندگی ما تاریکی رو به زیادی میرود لذا باید همگی در انتظار صبح باشیم، آن که در اشتیاق سلامت و توفیق شماست.
پدرت حبیباله عسگراولادی
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 436