تاریخ سند: 26 تیر 1342
تلگرافات وارده شماره های عطفی : 4058 ـ 25/4/42
متن سند:
از : زاهدان
به : تهران شماره : 4764
فقط یک نفر زندانی به نام فقیر شهرت سپاهی فرزند غلام محمد که طبق قرار
بازپرس دوم تیپ کرمان به اتهام تحریک اهالی و اغوای جنگ و قتال با یکدیگر
و اخلال نظم و امنیت از تاریخ 29 /3 /42 در شهربانی بازداشت و پرونده در
جریان رسیدگی و طی شماره 2078 /7/ الف 3 ـ 2 /4 /42 مراتب به مرکز نیز
گزارش شده است زندانی دیگری ندارد.
291 ـ آرشام1
اداره یکم 27 /4 /42
بخش 313 ـ 30 /4 /42
توضیحات سند:
1ـ محمدعلی درخشی علاّف،
(آرشام)
فرزند غلامرضا، که بعدها نام
خود را به آرشام تغییر داد، در
سال 1300 ش، در مشهد به دنیا
آمد.
او از مهرماه 1321
مسئولیت های اطلاعاتی خود را
به عنوان افسر مرزبانی رکن 2
ستاد لشکر 8 (خراسان) آغاز
کرد.
فعالیت وی در پادگان
بجنورد، در شرایطی که منطقه
فوق تحت اشغال ارتش
شوروی قرار داشت، سبب شد
که آرشام در رابطه با سرویس
اطلاعات نظامی انگلیس قرار
گیرد و در چارچوب شبکه ای از
عوامل انگلیس در منطقه به
خرابکاری علیه روس ها، به
ویژه قلی اوف، افسر اطلاعاتی
شوروی که در پوشش کنسول
شوروی در گنبد عمل می کرده
دست زند.
در اسناد موجود،
گزارشی از آرشام موجود است
که طبق آن وی معترف شده که به
اتفاق اردشیرخان شادلو (از
عوامل شوکت الملک علم و بزرگ مالک منطقه) فرد ترکمنی به نام موخی را به قتل رسانیده است.
ارشام مدعی است که موخی یکی از مامورین اطلاعاتی شوروی بوده است.
طبق همین گزارش، آرشام در شکست ماجرای شورش افسران چپگرا، معروف به قیام افسران خراسان (به رهبری سرگرد علی اکبر اسکندانی)، نقش داشته است.
فعالیت های آرشام در خراسان
مورد توجه انگلیسی ها قرار
گرفت.
او به تهران احضار شد و
محرمانه به آذربایجان رفت و در
سال های 1324 ـ 1325 به
تشکیل شبکه های مخفی در این
منطقه دست زد.
او پس از این
مأموریت مجددا به مشهد اعزام
شد و رئیس تجسس رکن 2 لشکر
خراسان گردید تا نقش مهم تری
در فعالیت های اطلاعاتی و
سیاسی سرویس اطلاعاتی
بریتانیا در خراسان داشته باشد.
او در دوران دولت دکتر محمد
مصدق، از 1 /5 /1331 به
آذربایجان منتقل شد و تا 28
مرداد 1332 در این خطه بود
آرشام پس از کودتای 28 مرداد
32، به عنوان رئیس اطلاعات
لشکر خراسان مجددا به این
منطقه وارد شد و در زمستان
1334 به مناسبت مسافرت
خروشچف و بولگانین به
افغانستان در یک مأموریت
سرّی، پنهانی وارد افغانستان شد
و به تماس با شبکه های مخفی در
این کشور پرداخت.
پس از تأسیس ساواک، نخستین
ساواک استانی که تأسیس شد در
خراسان بود.
آرشام در دی ماه
1335 به عنوان اولین رئیس
ساواک خراسان منصوب شد و به
مدت 5 سال در این ساواک نقش
حساسی به عهده داشت.
در این
زمان زمینه های نارضایتی و
عصیان در عشایر جنوب احساس
شد و آرشام به عنوان یکی از
زبده ترین عوامل MI-6در
ساواک، در شهریور 1340
رئیس ساواک فارس و بنادر
گردید و تا آذر 1341 در این
سمت بود.
طبق گزارش آرشام،
فعالیت های او در جنوب در سه
محور بود : اول، مقابله با فعالیت
نیروهای ضد رژیم در دانشگاه
شیراز؛ دوم، تشکیل شبکه های
اطلاعاتی در میان عشایر و
گردآوری اطلاعات و تهیه
گزارشی جامع از اوضاع فارس.
گزارش مشروح فوق به شماره
9027/دف 8 مورخ
22 /5 /1341 به مرکز ارسال
شد و نقش اساسی در پی ریزی
اقدامات بعدی در سرکوب
عشایر داشت.
در جریان درگیری
مسلحانه عشایر در زمستان
1341 ـ تابستان 1342، آرشام
که اکنون در تهران بود، بارها در
زمینه مسائل فارس با مسئولین
نظامی وقت (سپهبد اسماعیل
ریاحی ـ وزیر کشاورزی، سپهبد
عزیزاللّه کمال ـ رئیس اداره دوم
ارتش و سپهبد عزیزی) به
مشاوره پرداخت.
سومین محور
فعالیت های آرشام در جنوب
تأسیس «انجمن دوستی ایرانیان
با شیخ نشین ها» در فارس بود که
پوشش فعالیت های برون مرزی
ساواک، در واقع MI-6، با
شیخ نشین های خلیج فارس به
شمار می رفت.
آرشام همچنین
در توسعه شبکه های
فراماسونری در شیراز با دکتر
ذبیح قربان همکاری نزدیک
داشت و به تأسیس «باشگاه
لاینز» در شیراز دست زد و در
سال 1341 ریاست این باشگاه
را به عهده داشت.
آرشام در آذر
1341 ساواک فارس و بنادر را
به سرهنگ مسعود حریری
تحویل داد و در مرکز (اداره کل
یکم ساواک) به کار پرداخت.
او
پس از طی دوره ویژه اطلاعاتی
در آمریکا (سیا)، در
19 /2 /1342 رئیس ساواک
سیستان و بلوچستان شد و در
تاریخ 9 /6 /1345 ریاست
ساواک کرمان را به دست گرفت.
در کرمان، آرشام به سرعت به
چهره مخوف استان بدل شد و
سایر قدرت های منطقه را
تحت الشعاع حضور خود قرار
داد، به نحوی که به تأسیس
«دانشسرای عالی فنی آرشام»
دست زد.
او در سال های 1350ـ
1357 نقش کم نظیری در سرکوب
حرکت های انقلابی در منطقه فوق
ایفاء نمود.
با اوج گیری انقلاب
اسلامی ایران، آرشام طراح و
مبتکر اقدامات وحشیانه و
قساوت بار در سرکوب انقلاب
بود و به ویژه در حادثه خونین
مسجد جامع کرمان (مهر 1357)
نقش اصلی را داشت.
در نتیجه،
وزیر دادگستری دولت ازهاری
برای حفظ «مصلحت» ساواک و
آرشام، محترمانه برکناری او را
به سپهبد ناصر مقدم توصیه نمود.
آرشام در اواخر آذر 1357
برکنار شد.
ارتشبد فردوست در خاطرات
خود آرشام را از معدود مقامات
عالی رتبه ساواک که به شدت
مورد توجه شاپور جی بودند،
معرفی کرده است.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،
حسین فردوست، ج 2، صص
423 تا 425.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 9 صفحه 219