تاریخ سند: 12 مرداد 1346
گزارش
متن سند:
از : بخش 324
منظور : پیشنهاد وزارت اطلاعات در مورد معرفی نماینده ساواک در
روزنامه آیندگان.
سابقه : آقای منصور وزیر اطلاعات وسیله تلفن اظهار داشتند چون در نظر است
به منظور گردش کار صحیح روزنامه آیندگان نمایندگانی از طرف ساواک و این
وزارتخانه در مؤسسه مزبور
شرکت داشته باشند علیهذا
خواهشمند است نماینده
واجدالشرایطی را جهت
انجام این منظور معرفی
نمایند.
نظریه و پیشنهاد: با
بررسیهای معموله آقای
دکتر آزمون1 که سوابقی در
نویسندگی دارد جهت
نمایندگی از طرف ساواک
تعیین تا در صورت تصویب
مراتب به وزارت اطلاعات
منعکس گردد.
به عرض تیمسار ریاست ساواک
رسید با معرفی آقای آزمون
موافقت فرمودند شفاها اقدام نمائید.
15 /5
در اجرای اوامر به وزارت اطلاعات و آقای آزمون ابلاغ گردید.
18 /5 /46
توضیحات سند:
1ـ منوچهر آزمون : در سال
1309 در تهران بدنیا آمد.
دوره
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را
از 1316 تا 1320 در دبستان
خرد (خیابان منیریه)، از 1321
تا 1323 در دبستان نشاط
(خیابان امیریه)، از 1323 تا
1327 در دبیرستان رازی و از
1327 تا 1330 در دبیرستان
دارائی طی کرد.
او سپس در
کنکور اعزام محصل به خارج
شرکت نمود و برای ادامه
تحصیل راهی آلمان غربی شد.
اقامت آزمون در بخش غربی
آلمان دیری نپایید در سال
1331، بدلیل مشکلات مالی
دولت موقتا ارز تحصیلی
دانشجویان اعزامی قطع شد و
آزمون بناچار در کارخانه
دویتس به کار تراشکاری
پرداخت و مدتی بعد به شهر
لایپزیک در آلمان شرقی رفت؛
به شهری که از سال 1336 به
مرکز فعالیت رهبری حزب توده
بدل گردید.
منوچهر آزمون در سال 1332،
یعنی در آستانه عزیمت به
لایپزیک، «از کارگردانان
اصلی» دانشجویان توده ای در
شهر کلن بوده و در فستیوال
جوانان کمونیست در وین
شرکت کرده، و به اعتراف
سیروس شوقی، از اعضای
حزب توده، در سال 1955 در
فستیوال ورشو نیز حضور داشته
است.
پیشینیه گرایش آزمون به
حزب توده پیش از این تاریخ
برای ما روشن نیست.
آزمون
در سپتامبر 1957/ شهریور
1336 دانشنامه دکترای خود را
از رشته اقتصاد سیاسی از
دانشگاه لایپزیک دریافت
داشت.
(او در این دوران،
دوره های تخصصی فلسفه
مارکسیستی و اصول سازمانی
احزاب کمونیست را نیز در
دانشکده کارل مارکس طی کرده
بود)، و به شهر توبینگن در آلمان
غربی مراجعت نمود.
فعالیت آزمون از مهر ماه 1336
یعنی یک ماه پس از بازگشت او
از لایپزیک در ایستگاه ساواک
در آلمان غربی، به نام مستعار
«خوش نقش» است که حدود یک
سال بعد شکل رسمی و اداری
یافت.
در این دوران، ارتباط
آزمون با سرهنگ عباس آیرن لو،
نماینده ساواک در آلمان غربی و
سرتیپ علوی کیا، قائم مقام
ساواک برقرار بود.
از سال 1339 ارتباطات نامرئی
و فعالیتهای مرموز آزمون در
محافل دانشجویان ایرانی،
حداقل در حد شایعه شناخته شده
بود.
قاعدتا همین مسئله سبب شد
که او مدت کوتاهی بعد به تهران
منتقل شود.
منوچهر آزمون در 5 آوریل
1957، یعنی در آستانه عزیمتش
به آلمان غربی با یک خانم اهل
آلمان شرقی متولد لایپزیک به
نام کارین فومیستر ازدواج کرد و
یک سال بعد از او صاحب
دختری شد به نام مریم (یا
کارنلیا).
در پی بازگشت آزمون
به ایران این ازدواج به متارکه
انجامید.
آزمون در ایران در سال
1341 با خانم شهناز مستوفی
ازدواج کرد.
آزمون در 10
اردیبهشت ماه 1340 به تهران
آمد و هشت روز بعد برای «طی
دوره توجیه و حفاظت» به
دانشکده ساواک معرفی شد و در
16 خرداد برای کار به اداره کل
هفتم (بررسی اطلاعات خارجی)
اعزام شد.
او در این اداره کل،
تحت مسئولیت فردی به نام
طباطبایی در بخش کمونیسم
بین الملل به کار پرداخت.
همکار
دیگر آزمون در این بخش، که
تنها دو کارمند داشت، شهابی
بود.
از همان نخستین روزها
درگیری آزمون با دستگاه اداری
ساواک نیز آغاز گردید.
او از 31 شهریور ماه 1341 در
شغل سازمانی رئیس بخش
کمونیسم بین المللی قرار گرفت.
ولی این امتیاز برای آزمون
ارضاءکننده نبود، آزمون برای
نخستین بار از امکان استعفای
خود سخن به میان می آورد.
به
نظر می رسد که طرح مؤدبانه
احتمال استعفا از سوی وی
حرکتی سنجیده باشد در جهت
تحقق خواست هایش، واکنش
ساواک در قبال اظهارات آزمون
به ماهوتیان، انتقال وی از
سازمان اطلاعات خارجی
ساواک به اداره کل آموزش در
اولین ماه 1342 بود.
در این
اداره کل آزمون با رتبه 2 و مقام
9 در شغل استاد کمونیسم گمارده
شد.
در 23 بهمن ماه 1342 مدیرکل
آموزش آزمون را به این علت که
«وظایف مرجوعه» با نهایت
علاقه انجام داده و دروس
مربوطه را در دوره های آموزشی
به بهترین وجهی تدریس نموده»
مورد تشویق کتبی قرار می دهد.
او در این دوران آزمون را به
تألیف کتابی در زمینه کمونیسم
تشویق می کند جلد اول این کتاب
با عنوان دنیای کمونیسم در نیمه
سال 1343 به پایان می رسد و
در 3 آبان 1343 اداره کل
آموزش از نصیری رئیس ساواک
تقاضای تشویق آزمون را می کند
و به دستور نصیری به میزان یک
ماه حقوق به آزمون پاداش داده
می شود.
طغیان آزمون آغاز می شود و
البته تا حدودی نیز محق است؛
زیرا هنوز مدرک دکترای او
مورد تأیید وزارت فرهنگ قرار
نگرفته !
در 14 آذر ماه مدرک دکترای
آزمون از دانشگاه لایپزیک در
جلسه 1106 شورای عالی
فرهنگ مورد رسیدگی قرار
گرفت و «ارزش تحصیلات
مشارالیه، دکترا در اقتصاد
شناخته شد.
»
آزمون کاریریستی بود که
«رشد» را تنها ارتقاء هر چه
سریعتر در هرم دیوان سالاری
می دید و نه در تعمیق تخصص.
او در وانفسای فقر دانش سیاسی
کارگزاران درجه اول رژیم
پهلوی خود را سزاوار مقامات
عالی می دانست و تمکین به کار
کارشناسی و تداوم حضور در
سازمان که آرزوهای بلند او را
در نیل به قله ها به بند می کشید
برایش زجر آور بود.
او در 29 مرداد 1346 «به علت
عدم توجه به خواسته هایش»
مجددا تقاضای انتقال «یکی از
وزارتخانه های اطلاعات،
آبادانی و مسکن، یا
نخست وزیری» و یا پذیرش
استعفایش را ارسال داشت.
پاسخ
منفی فردوست این بار
تهدیدآمیز بود : «به او بگوئید
استعفا به نفع او نیست.
»
ظاهرا فردوست بازنده است.
میان نصیری رئیس ساواک و
رضا قطبی سرپرست سازمان
تلویزیون ملی ایران مذاکرات
شفاهی صورت می گیرد.
در 2
آبان 1346 قطبی طی نامه ای به
نصیری درخواست می کند که
آزمون برای تصدی «سمت
مشاور عالی سرپرست تلویزیون
به منظور نظارت بر برنامه های
اجتماعی و سیاسی» به این
سازمان مأمور به خدمت شود.
و
نصیری برخلاف رویه معمول که
در حوزه مسئولیت فردوست
دخالت نمی کرد رأسا موافقت
می کند.
فعالیت آزمون در سازمان
تلویزیون بیش از 4 ماه به درازا
نکشید.
او با اهرم «روابط
محفلی» که بازار آن در آن روزها
گرم بود و از طریق دوست خود با
جواد منصور برادر حسنعلی
منصور و وزیر اطلاعات در 29
فروردین 1347 به سمت رئیس
کل خبرگزاری پارس منصوب
شد.
مدت کوتاهی در خرداد 1347
آزمون تلاش دیگری را آغاز
کرد؛ قطع آخرین بندهای اداری
که او را به ساواک پیوند می داد
آزمون بهره خود را از ساواک
برده بود و اکنون هر رشته اتصالی
بدان برایش مزاحم و آزار دهنده
بود.
آزمون در 20 شهریور 1347 از
ساواک به وزارت اطلاعات
منتقل و در سمت معاون فنی این
وزارتخانه مستقر شد.
منوچهر آزمون در اول خرداد ماه
1350 به معاونت وزارت کشور
و مدت کوتاهی بعد در 23
شهریور همان سال به معاونت
نخست وزیر و ریاست سازمان
اوقاف منصوب شد.
در این سالها فعالیت آزمون در
حزب ایران نوین نیز ادامه داشت.
در دیماه 1350 او برای خود در
این حزب دسته ای داشت که به
طور عمده در حوزه 175، حوزه
تحت مسئولیت او تمرکز یافته
بود.
در 25 آذر ماه انتخابات
هیئت اجرایی برگزار شد و
منوچهر آزمون با بیشترین رأی
در صدر لیست اعضای جدید
هیئت اجرائیه قرار گرفت.
در انتخابات دوره بیست و
چهارم مجلس شورای ملی (30
خرداد 1354) به عنوان نماینده
اول تهران به مجلس راه یافت.
منوچهر آزمون در 18 آبان ماه
1355 به سمت وزیر کار و امور
اجتماعی منصوب شد.
بیش از
یک سال از وزارت آزمون
نگذشته بود که دولت امیرعباس
هویدا سقوط کرد و در 16 مرداد
ماه 1356 جمشید آموزگار به
نخست وزیری رسید.
با
اوجگیری حوادث انقلابی و
صعود دولت «آشتی ملی» جعفر
شریف امامی، منوچهر آزمون در
5 شهریور 1357 به عنوان وزیر
مشاور در امور اجرایی به دولت
راه یافت.
او در این سمت به تحرکات
وسیعی دست زد تا شاید اعتماد
مردم را به رژیم جلب کند و
زمانی که بی نتیجه بودن اقدامات
خود را دریافت در 5 آبان استعفا
داد و چند روز بعد در 9 آبان ماه
تأسیس حزب «اتحاد خلق ایران»
را اعلام داشت.
این دوره جدید
از زندگی سیاسی آزمون دیری
نپائید.
او مدت کوتاهی بعد
قربانی یک تاکتیک فریبکارانه
محمدرضا پهلوی شد که برای
نجات تاج و تخت خود جمعی از
بدنام ترین چهره های رژیم را به
عنوان عوامل اصلی نارضایتی
مردم به زندان افکند.
آزمون در
16 آبان ماه توسط فرمانداری
نظامی تهران و حومه دستگیر شد
و به زندان دژبان مرکز تحویل
گردید.
او در واپسین ماههای حیات
رژیم پهلوی در زندان بود و
نخستین روزهای پیروزی
انقلاب در 20 فروردین ماه
1358 به همراه جمعی دیگر از
بلندپایگان رژیم پهلوی اعدام
شد.
(خلاصه مقاله آرزوهای
پایان ناپذیر، مطالعات سیاسی،
کتاب دوم پائیز 1372)
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه آیندگان به روایت اسناد ساواک صفحه 19