تاریخ سند: 9 مهر 1354
موضوع : شیخ علی حیدری پیرو : 7903/ ه ـ 19/7/54
متن سند:
از : ن ه 13 ه
به : 13 ه 312 شماره : 1011
نامبرده بالا در مورخه 6 /7 /54 مصادف با شب 21 ماه مبارک رمضان در
مسجد راجع به جهاد صحبت و درباره ولی اله سیف1 یکی از معدومین گروه
ابوذر2 نهاوند بحث و برای
او طلب آمرزش نموده
است.
نظریه یکشنبه :
1ـ شیخ علی حیدری یکی
از طرفداران خمینی و از
روحانیون افراطی است.
2ـ بیشتر جوانان به وسیله
وی تحریک می گردند.
3ـ مطالب فوق را هنگامی
که در مسجد با عده ای
نشسته بود صحبت کرده
است.
دادوند
نظریه ن ه :
نظریه یکشنبه : با توجه به شماره
پیروی خبر مقرون به صحت
می باشد و طرفداری وی از خمینی به احتمال قوی صحت دارد.
رضامند
نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید می باشد.
ارجمند
نظریه یکشنبه : نامه شماره 7702/ه ـ 30 /6 /54 و نامه ولی اله صالحی به شیخ علی حیدری
حاکی از طرفداری وی از خمینی می باشد.
علیهذا مراقبت از وی به ن ه داده شده که نتایج حاصله
به موقع اعلام خواهد شد.
ارجمند
توضیحات سند:
1ـ ولی اله سیف فرزند محمود
در سال 1333 ش در نهاوند
متولد شد.
وی یکی از اعضای
مرکزی گروه ابوذر در نهاوند
بود که توسط ساواک دستگیر و
به اعدام محکوم شد.
در گزارش
ساواک آمده است : «متعاقب
اقدامات اولیه دو نفر از
خرابکاران به اسامی حجت اللّه
عبدلی و ولی اللّه سیف در
بازجویی های انجام شده
موضوع قتل پاسبان و سرقت
اسلحه وی همچنین استفاده از
اسلحه وی همچنین استفاده از
اسلحه مذکور و مضروب نمودن
دو نفر پاسبان دیگر اقرار و
اعتراف نمودند که رهبر این
گروه عباداللّه خدا رحمی بوده
ضمنا ولی اللّه سیف در اعترافات
خود عنوان نموده که با
عبدالرحیم ربانی شیرازی در
تماس بوده»
شهید ولی اللّه سیف در قسمتی از
وصیت نامه خود که ساعتی قبل
از اجرای حکم در مورخه
30 /11 /52 نگاشته است چنین
آورده : «پدر عزیز و مهربانم
چند ساعتی دیگر باقی نمانده که
عهدی را که با خدا بسته بودم به
آن وفا کنم.
باور کنید الان
بهترین لحظات زندگیم در دنیا
می باشد زیرا که اندکی بعد در
مقابل خدای خود قرار می گیریم
و خوشحالیم از اینجاست که خدا
فرموده که ما اراده کردیم که
مستضعفین را وارثین و ائمه
زمین قرار دهیم.
(اسناد ساواک)
2ـ گروه ابوذر : ثمره فعالیتهای
فرهنگی، سیاسی مرحوم آیت الله
حیدری و پدرش در خصوص
نسل جوان به صورت هیأت ها،
جمعیت ها، جلسات و انجمن های
مختلف اسلامی در منطقه ظاهر
شد که حتی برخی از آن ها
برای مبارزه با رژیم شاه و
تشکیل حکومت اسلامی دست به
اسلحه بردند و با زبان گلوله با
رژیم شاه سخن گفتند.
یکی از این گروه ها که اغلب
اعضای آن را شاگردان دبیرستان
به همراه برخی از دبیرانشان
تشکیل می دادند، گروه انقلابی
«ابوذر» نامیده می شد که با
مرحوم آیت الله ربانی در تماس و
ارتباط نزدیک بودند.
افراد این
گروه که مرکز آن ها در نهاوند
بود، فعالیت های سیاسی و
انقلابی خود را با اخلال در
برنامه های ضد اسلامی
مسئوولان نهاوند و به آتش
کشیدن برخی از مراکز فساد از
قبیل خانه زنان مفسد و
اتومبیل های ژاندارمری و اعدام
برخی از عناصر فاسد منطقه و...
آغاز کردند.
پس از این مرحله به
فکر تهیه اسلحه برآمدند و برای
این منظور جهت مشورت و
تبادل نظر با مرحوم آیت الله
ربانی به منزل ایشان در قم رفتند
ولی در حین مذاکرات با مرحوم
ربانی فرد مشکوکی وارد
می شود که در نتیجه گفتگوهای
میان آنها متوقف می شود.
تا
اینکه بالاخره یک روز برای به
دست آوردن اسلحه تصمیم
می گیرند پاسبانی را خلع سلاح
کنند و برای این کار قم را انتخاب
می کنند.
محل شناسایی می شود و در یکی
از شب های اواخر تیر ماه عملیات
اجرا می شود.
عملیات به رهبری خدا رحمی و
به کمک ولی اللّه سیف و حجت اللّه
عبدلی صورت می گیرد.
در
جریان درگیری مأمور شهربانی
کشته می شود و اتومبیل های
گشت ساواک و شهربانی افراد
گروه را محاصره می کنند.
در این
میان ولی ا...
سیف هدف گلوله
قرار می گیرد و...
به دنبال این
حادثه بسیاری از اعضای گروه
دستگیر می شوند که 6 تن از آنان
به اعدام و مابقی به زندانهای
طویل المدت محکوم گردیدند و
حکم اعدام در سحرگاه 30 بهمن
1352 به اجرا درآمد.
ـ گروه ابوذر به روایت اسناد
ساواک / تهران / مرکز بررسی
اسناد تاریخی / 1381
منبع:
کتاب
حجتالاسلام محمد علی حیدری به روایت اسناد ساواک صفحه 64