صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مصاحبه با عباس حجری زندانی ضدامنیتی محکوم به حبس ابد

تاریخ سند: 25 آذر 1354


مصاحبه با عباس حجری زندانی ضدامنیتی محکوم به حبس ابد


متن سند:

محترما به عرض می رساند روز 24 /9 /54 در زندان عادل آباد از ساعت 30 11 الی 1300 با نامبرده بالا مصاحبه به عمل آمد که نتیجه با نظریه لازم در زیر از عرض می گذرد : پس از معارفه برای شروع مصاحبه و آگاهی از نحوه تفکر و اثرات زندان و میزان ندامت و عقیده وی درباره پیشرفت های مملکت ـ علائق و وابستگی های خارج از زندان وی ـ پس از 21 سال زندانی دنیای خارج از زندان را چگونه توجیه و بررسی می کند بطور کلی علاقه ای به بخشودگی بقیه زندان دارد یا خیر درک خصوصیات و کاراکترهای وی سئوالاتی در خلال بحث ها و مصاحبه به شرح نمونه های زیر مطرح و مشارالیه نیز پاسخهای لازم دادند.
الف : سئوالات : 1ـ نحوه زندگی در زندان را پس از این همه تحمل کیفر چگونه برای خود توجیه کرده اید؟ 2ـ فلسفه زندگی و امید را چطور تفسیر می کنید.
3ـ درباره انشعابات حاصله در ایدئولوژی کمونیستی و در ایده های حزب منحله توده چه نظریاتی پیدا کرده اید.
آیا خط مشی مبارزه مسلحانه را تجویز می کنید و در صورت منفی چه خط مشی را در مبارزه مرامی خود قبول دارید.
4ـ راجع به عفو بقیه مدت زندان چه فکر می کنید آیا تا به حال برای تقاضای عفو پیشقدم شده اید؟ 5ـ علت اینکه خود را در صحیح بودن عقیده و مرام خود محق می دانید چیست.
6ـ در صورتی که احساس کنید قدمهای مثبتی در عفو بقیه مدت زندان شما خواسته شده بردارند شما چگونه استقبال می کنید و آیا حاضرید در مورد ندامت خود تقاضائی نمائید؟ از این قبیل سئوالات شد.
ب ـ پاسخ ها : برای شناساندن خود باید بگویم من عباس حجری سروان سابق ارتش شاهنشاهی بوده مدت خدمت خود را در مشهد ـ کرمان و خاش گذرانده و در خاش بوده که به عضویت افسران نظامی حزب منحله توده درآمده و سال 1333 دستگیر و پس از طی مراحل بازجویی و دادگاه برخلاف نص قانون که مجازات برای دارندگان مرام اشتراکی را حداکثر ده سال تعیین گردیده اینجانب را به حبس ابد محکوم نمودند.
پس از مدتی تحمل کیفر محکومیت در پشت جلد قرآن وفاداری خود را اعلام نمودم پس از آن نیز در موقعیتهائی که پیش آمده بودند وضعیت خود را به عرض مقامات رساندیم بخصوص موقعی که در زندان برازجان مدت ده سال از زندان ما سپری شده بود عده ای از ما که وضع مشابهی داشتیم نامه ای به مقامات نوشتیم مبنی بر اینکه برای داشتن مرام اشتراکی حداکثر ده سال محکومیت تعیین شده ما این مدت را تحمل نمودیم در مورد عفو بقیه زندان ما اقدام گردد ولی کوچکترین قدمی برداشته نشده است حال که مدت 21 سال زندان را کشیده یعنی دو برابر محکومیتی که حقا بایستی درباره من و سایرین اجرا می گردید.
بزرگترین اجحافی می دانم که در حق یک انسان که فقط به خاطر نارسائی و کمبودهائی که آن روزها در مملکت بوده و امروزه همه و مسئولین مملکتی گذشته های فلاکت بار را تأیید می کنید و مسببین آن وضع ها را خائن و خیانتکار می دانند و ما نیز آن موقع برعلیه این حرفهائی که امروز زده می شود و تصدیق می گردد قیام نموده و وارد تشکیلاتی شده بودیم روا نبوده به خاطر این جریانات صحیح و یک اعتقاد عقیدتی بما اینهمه ظلم شده باشد و 21 سال از بهترین عمرش را در زندان بگذراند.
در حال حاضر از پنجاه به بالا از سنم سپری شده و تقریبا دوران بازنشستگی خود را می گذرانم از من دیگر کاری ساخته نیست در گذشته می شنیدیم که می گفتند در صورتی که ما را آزاد نمائید آدمهای خطرناکی هستیم و علیه مملکت قیام خواهیم کرد اولاً دیگر موقعیت سنی ما گذشته و در ثانی من اعتقاد به مبارزه و قیام مسلحانه ندارم و ثالثا مملکتی که این همه قدرت دارد و مراقبت می نماید برفرض هم اگر فعالیتی بکنیم ما را مجددا بازداشت خواهند کرد.
گاهی گفته می شود ما در زندان تبلیغ می کنیم و جوانان را تحریک می کنیم اولاً در شرایط فعلی جوانان زندانی خط مشی گذشته حزب توده را قبول ندارند درثانی کدام موردی دیده شده که ما کسی را آموزش داده و تبلیغ کرده باشیم این همه گروه کمونیستی در خارج از زندان کشف و خنثی شده است آیا حتی یک مورد از افراد آن دیده شده که اسم ببرد در زندان مثلاً تحت تأثیر تبلیغات عباس حجری قرار گرفته اینکار را کرده ایم فکر نمی کنم موردی باشد اما بحث داخل زندان این مسئله ایست عادی و برای یک مشت انسانهائی که دارای وجه مشترک عقیدتی به زندان افتاده و هر یک در اثبات عقیده و مرام خویش در ایام بیشمار بیکاری زندان مطالبی بیان می کند بدیهی است هر یک پاسخ می گوید و برای حفظ خود در این جمع ناچار است همراهی کند تا زندگی آسوده ای را دنبال کرده باشد درباره اعتقاد و نظر من راجع به پیشرفتهای مملکت باید بگویم مطالب مأخوذه من در این باره بیشتر از راه تبلیغات جراید و تلویزیون موجود در زندان است این وسایل فقط از نظر ذهنی گری برای من و امثال من برداشتهائی را دربر دارد که جنبه عینی و قابل لمس نداشته در نتیجه اظهار من که بخواهم صریح و درست مطلبی را گفته باشم منطقی و مطابق با واقعیت نخواهد بود مثلاً از نظر اصلاحات ارضی که مطالعات روی آن دارم و پدرم قبلاً کشاورز بود به این نتیجه رسیدم علیرغم بعضی نارسائی ها کار مهمی انجام گرفته و برای پیشرفت جامعه است مسلما در دهه اخیر پیشرفتهائی برای مملکت شده و قدمهائی برداشته شده است.
راجع به زندگی در زندان و توجیه زندگی من غیر از اینکه تسلیم اجباری به وضع موجود باشم همانطوری که 21 سال بودم چه کاری از دستم برمی آید.
مسلما هر بشری برای زنده ماندن تلاش می کند و هدف و مرام من هم مردمی و در راه تحقق آرمانهای انسانی بوده.
و اگر از دستم بربیاید برای کمک به مردم خدمت خواهم کرد و اینکه مرام حزب منحله توده را قبول نموده به این نتیجه رسیده بودم که این ایده و مرام تنها راهی بود که می توانست مسائل و مشکلات موجود در مملکت را حل و نارسائی ها را برطرف کند حال که بررسی شود آیا این اعتقاد در من راسخ تر شده یا خیر مسلما در شرایط فعلی زندان و اینکه به خاطر آن 21 سال زندان را با جان خریده ام مثبت خواهد بود مگر اینکه شرایط عینی به وجود آمده باشد تا بتواند تأثیر خود را روی افکار من بگذارد.
در مورد عفو بقیه زندان اعتقاد دارم به من اجحاف شده و دو برابر مدت مقرره قانونی زندانی کشیده ام این با دستگاه اجرائی مملکت است که تشخیص بدهد من شامل عفو هستم یا خیر؟ مسلما این حق بنده بود، و حال اگر نشده غیر از تحمل و تابع بودن به این سرنوشت چه کار می توانم بکنم و چون اعتقاد دارم در حق من ظلمی شده نوشتن تقاضا یا اظهار ندامت به صورت کتبی حقی بر من ایجاد نمی کند باید اینکار را دستگاههای اجرائی و مسئول مملکت خود به خود انجام بدهند و از من هم نباید بپرسند.
در حال حاضر از کلیه افسران سازمان نظامی سابق که وضع عده ای از آنان از ما نیز بدتر بوده هفت نفر ما عبارت از سه نفر در زندان شیراز به اسامی : عموئی ـ کی منش.
حجری و سه نفر در زندان مشهد به نام شلتوکی ـ باقرزاده ـ ذوالقدر و یک نفر شهیدی زند در زندان تهران در زندان مانده ایم که وضع مشابهی داریم و به این وضع موجود عادت کرده ایم.
مسلما تغییرات در زندگی خود را دوست داریم و می خواهیم به اجتماع برگردیم تغییر این شرایط با دولت و حکومت که این همه ظلم و اجحاف را در حق ما به خاطر یک جریان فکری در آن شرایط اوضاع و احوال مملکت که حالیه خودشان قبول ندارند روا داشته اند انتظار نوشتن ندامتنامه یا تقاضا از من دیگر موردی موردی نخواهد داشت که اینکار را انجام دهم.
پ ـ نظریه مصاحبه کننده : عباس حجری به نظر رسید شخصی است مغرور ـ متکی به خودـ سرسخت ـ دارای منطقی قوی از نظر مطالعات تئوریکی نه چندان قوی مدت 21 سال زندان در او یک نوع عادت به وجود آورده و خود را با شرایط زندان تطبیق و از وضع موجود به ظاهر راضی به نظر می رسید چون تلقین اجحاف و ظلم از ناحیه دستگاه را به صورت عقده ای مقاوم در خود بوجود آورده جنبه مقاومت و سرسختی را در خود تشدید کرده و به ظاهر از ابراز ندامت از گذشته خودداری می کند عامل دیگری که این موضوع را دروی تقویت و به این زندگی دلخوش نموده عدم وابستگی خانوادگی از قبیل زن و بچه می باشد به هر حال آنچه استنباط شده علاقمند است در زندگی اش تغییراتی حاصل شود و به اجتماع برگردد و بقیه عمرش را در بین فامیل خود سپری نماید.
به نظر می رسد بررسی وضع شش نفر دیگر افراد سازمان نظامی مذکور ضرورت داشته و چنانچه نسبت به عفو بقیه زندان نامبرده و سایر افراد مشابه وضع او که اسامی شان در فوق ذکر گردیده اقدام گردد علاوه اینکه این عده به اجتماع برگشته و مسلما با مواجهه با تحولات مملکتی و لمس پیشرفتهای حاصله در تغییر افکار و اعتقادات ذهنی گرانه شان مؤثر بوده از طرف نگهداری وی و امثال او در زندان بیش از این غیر از تشدید عمل انتقام جویانه آنان که ناچارا با شرایط زندان در منحرف کردن بیشتر جوانان تازه زندانی مبادرت خواهند نمود و زندگی خود را سمبلی برای آنان در خواهند آورد نتیجه دیگر حاصل نخواهد بود.
با تقدیم احترام : رضاقلی بصیری رئیس اداره امنیت داخلی ساواک فارس 25 /9 /54

منبع:

کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 331





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.