تاریخ سند: 7 اردیبهشت 1357
موضوع : آیت الله حاج سیدحسین خادمی
متن سند:
به : 312
از : 10 ه شماره : 5989 /10 ه 1
در تاریخ 29 /1 /37 حاج مهدی فقیه ایمانی1 با آیت الله سیدحسین خادمی
تماس حاصل و از او سؤال کرده قرار بود پسر آقای گلپایگانی با شما تلفنی
تماس بگیرد چه شده خادمی جواب داده هنوز که تلفن نشده است.
فقیه ایمانی
اظهار داشته به من تلفن کرد و
گفت ما مقداری پول جمع
کرده ایم و می خواهیم برویم و
قصدمان کمک به مؤسسه ای
است که در آن حدود 150
نفر یتیم نگهداری می شوند.
من (فقیه ایمانی) گفتم ما هم
در اینجا مبالغی پول
جمع آوری کرده ایم حدود دو
میلیون تومان، ولی چون پول
خمس هم می باشد و بایستی
به سادات پرداخت شود
نمی توان فقط به این مؤسسه
اختصاص داد.
فرزند آیت الله
گلپایگانی گفت آقای
شریعتمداری هم یک
صندوق قرض الحسنه با سرمایه 5 میلیون تومان برای کمک به کسبه آنجا
تشکیل داده است و درباره این وجوه با آیت الله خوئی2 هم صحبت شده که این
امور را توسعه دهند و من گفتم (فقیه ایمانی) بهتر است با آقای خادمی صحبت
کنید و حالا قرار است آقای مقتدائی از طرف آیت الله گلپایگانی با شما تماس
بگیرد.
ضمنا ترتیب دعوت از تعدادی فروشندگان لاستیک و میدان دارهای
میدان بهار را نیز داده ام که پول بیشتری جمع آوری شود.
خادمی اظهار داشته
چند نفر از طلاب از شما شکایت داشتند که از آقای موسی صدر به خاطر اینکه
بر جنازه دکتر علی شریعتی نماز خوانده اید ایراد گرفته و گفته اید او (موسی صدر)
فاسق است.
فقیه ایمانی پاسخ داده اینها عده ای از طلاب ناراحت هستند که
دستشان به جایی نمی رسد و می خواهند به این وسیله ما را ضایع کنند.
اولاً حاج
آقا موسی صدر که معصوم نیست و اکثر مراجع هم ممکن است از این اشتباهات
بکنند؛ درست است که من با نماز خواندن ایشان بر جنازه شریعتی موافق نبودم
ولی اینطور هم نگفتم.
من حاج آقاموسی را بهترین روحانی می دانم و در منزل
شما هم نظرتان هست اقدامات ایشان را تأیید کردم ولی اینها چون می دانند ما
مخالف شریعتی هستیم
می خواهند وصله بچسبانند.
خادمی پاسخ داد اکنون دوره
تقیه است بایستی همگی هم
به نعل بزنیم و هم به میخ.
چندی قبل تعدادی از
محصلین آمدند پیش من و
درباره کتابهای شریعتی
سؤال کردند، به آنها گفتم
شریعتی حرفهای خیلی
خوبی زده است بعضی جاها
هم حرف بد زده بهتر است
شما که اهل تشخیص نیستید
کتابهایش را نخوانید1.
حاج
آقا مهدی فقیه ایمانی اظهار
داشته: من هم هرکس
می پرسد می گویم ایشان (شریعتی) تخصص دینی نداشته و حرفهائی هم که به
عنوان دین زده است درست نیست ولی الان عده ای فکر می کنند شریعتی
خداست.
سپس فقیه ایمانی از خادمی سؤال کرده: این طلاب از کدام دسته بودند
از ذوالفقاریها یا از حسین آبادیها و خادمی پاسخ داده: آنها را نشناختم.
نظریه یکشنبه : فعالیت خادمی و عده ای دیگر از روحانیون اصفهان در
جمع آوری وجوه جهت کمک به شیعیان لبنان (آسیب دیدگان جنوب لبنان) و
ارسال این کمکها و وجوه چشمگیر است.
ضمنا آزاد شدن چاپهای جدید
کتابهای شریعتی و در دسترس قرار گرفتن این کتابها بین عده ای از دانشجویان
روشنفکر که دین را در کوشش و مجاهده جستجو می کنند و به مسائل دینی از
زاویه دیگری غیر از آنچه روحانیون قشری و قدیمی می نگرند قضاوت می کنند
و ایمان دارند اختلافاتی بین این دو دسته ایجاد کرده است.
در حال حاضر
طرفداران عقاید دکتر شریعتی و شهید جاویدیها1 در یک جناح و معتقدین به
روحانیون قدیمی که دین را در نشستن در حجره و جمع آوری سهم امام و خمس
و وجوه شرعی می دانند در سمت دیگری قرار دارند و برای کوبیدن یکدیگر
تلاش می کنند.
در این میان عده ای از تجار و بازاریان و دانشجویان متعصب
مذهبی و طلاب علوم دینی که از روحانیون قدیمی و قشری سخت جانبداری و
از وضعیت حاضر سوءاستفاده می نمایند نیز وجود دارند.
دادار
نظریه جمعه : مفاد خبر و نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
پژواک
نظریه 10 ه : نظریه سلسله مراتب عملیاتی مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1ـ شیخ مهدی فقیه ایمانی در
سال 1308 ه.
ش در اصفهان در
خانواده ای روحانی متولد
گردید.
وی دروس مقدماتی را
نزد شیخ محمدحسین مشگین
فراگرفت و در درس آیات اللّه
شیخ محمدحسین نجف آبادی،
مجتبی صادقی و سیدحسین
خادمی و سیدعلی فانی حاضر
گشت و در سن بیست سالگی به
قم عزیمت و از محضر اساتیدی
نظری آیات اللّه سیدمحمدباقر
سلطانی، شیخ مرتضی و مهدی
حائری و علامه طباطبائی بهره
برد و به اصفهان بازگشت و
ضمن حاضر شدن در درس
خارج آیت الله خادمی به اقامه
جماعت و تدریس در حوزه
علمیه اصفهان مشغول گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
به دلیل مخالفت با باند مهدی
هاشمی توسط آنان ترور شد و
جان سالم به در برد و از ناحیه
فک شدیدا مجروح شد به
طوری که دیگر قادر به تدریس
و خطابه نگردید.
از وی بیش از
ده جلد کتاب در موضوعات
مختلف اسلامی و مذهبی منتشر
شده است.
2ـ آیت اللهالعظمی سید
ابوالقاسم موسوی خوئی در سال
1278 ه ش در شهر خوی به دنیا
آمد.
در نوجوانی به نجف اشرف
مشرف شد.
نخستین استاد
پدرش بود و از محضر استادان
بزرگی نظیر آقا ضیاءالدین
عراقی، نائینی و محمد حسین
کمپانی بهره برد و خود نیز از
استادان علوم آن دیار شد و با
نزدیک به شصت سال تدریس
مداوم، موفق به پرورش
شاگردانی بزرگ شد.
در
ماجرای لایحه شاهانه
انجمن های ایالتی و ولایتی
و تبعید حضرت امام (ره) به
ترکیه و سپس به عراق به
مخالفت با رژیم پهلوی
برخاست.
در جریان جنگ شش
روزه اعراب و اسرائیل خواستار
تحریم نفت و قطع ارتباط با
رژیم صهیونیستی شد و از مردم
فلسطین حمایت نمود.
وی پس
از 94 سال خدمت و تحمل
فشارهای بیشمار از سوی دولت
بعثی عراق در سال 1371 و در
سن 93 سالگی به سرای باقی
شتافت.
از وی کتابها و مقالات
ارزشمندی باقی مانده است که
مهمترین آنها 23 جلد کتاب
رجال اوست.
1ـ دکتر شریعتی قبل از عزیمت
به انگلستان طی یادداشتی از
استاد محمدرضا حکیمی
درخواست کرد کلیه آثار او را
مورد بازبینی قرار داده و هر جا
احساس نیاز به تغییر بود به میل
و سلیقه خود اصلاحات لازم را
انجام دهد که این کار هنوز
صورت نگرفته است.
جهت اطلاعات بیشتر رجوع
کنید به : دکتر علی شریعتی از
دیدگاه شخصیتها، جعفر سعیدی
نزاع سنت و تجدد، رسول
جعفریان / نهضت امام خمینی
ج 3، سید حمید روحانی
دکتر شریعتی جستجوگری در
مسیر شدن، آیت الله شهید دکتر
محمدحسین بهشتی / شریعتی و
روحانیت، رسول جعفریان
1ـ منظور از طرفداران شهید
جاوید، کسانی هستند که از
محتوای کتاب شهید جاوید،
نوشته نعمت اللّه صالحی
نجف آبادی جانبداری
می کردند.
در این کتاب که در سال 1349
انتشار یافته، نویسنده درباره
قیام امام حسین (ع) اظهار
عقیده کرده است که امام در
آغاز برای تشکیل حکومت و
اصلاح جامعه قیام کردند، و
سپس با ملاحظه وضع کوفه از
ادامه قیام منصرف گردیدند و
خواستند به مکه باز گردند، اما
جلوگیری عمال یزید از بازگشت
امام، وی را ناچار از جنگ با
آنان ساخت، و در این مرحله بود
که امام آماده شهادت شد.
به عقیده نویسنده امام در آغاز
حرکت خویش به تشکیل
حکومت و حمایت مردم کوفه
امیدوار بودند.
اما اهل تحقیق از
علمای شیعه اعتقاد دارند که
امام قبل از حرکت به سوی کوفه
از حوادث هولناک آینده باخبر
بود ولی برای انجام تکلیف الهی
و گزاردن عهدی که با خداوند
داشت به کربلا آمد.
پس از منتشر شدن مطالب این
کتاب نظرات متفاوتی از سوی
علماء ابراز شد که برخی در رّد
آن و بعضی دیگر در تأییدش
اظهار نظر کردند و رفته رفته
این تضارب آراء به سطح منابر
و محافل مختلف کشیده شد و در
آن روز مدتها به جای پرداختن
به مسائل مبارزه با رژیم شاه،
موضوع جامعه مذهبی گشت.
ساواک با مشاهده این اختلاف
که ابتدا از یک بحث کلامی
فراتر نمی رفت، از فرصت به
دست آمده بهره گرفت و برای
شعله ور کردن این شکاف
در بین روحانیان وارد میدان
شد و در تلاش گسترده ای موفق
گشت تا حدی جهت مبارزه
روحانیان را ـ هرچند موقت و
مقطعی ـ از رژیم شاه به سوی
خود آنان تغییر دهد.
مسلما دامن زدن ساواک به این
مسأله، کتاب شهید جاوید را
بیش از شأن خود در جامعه آن
روز مطرح کرد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 100