تاریخ سند: 5 شهریور 1357
موضوع: بررسی حوادث اخیر مملکت
متن سند:
از: گ11 تاریخ: 5 /6 /2537[1357]
به: 2ﻫ 1 شماره: 1620/گ11
موضوع: بررسی حوادث اخیر مملکت
رویدادهای پی در پی خرابکارانه اخیر که ظاهراً جنبه مذهبی دارد در حقیقت نتیجه نارضایتی مردم که ناشی از برخی سیاستهای دولت میباشد. این نارضایتیها باعث شده که اغلب مردم نسبت به مملکت بدبین و آماده و عوامل هرگونه اخلالی باشند. ابتدا گروههای ناراضی از دانشگاههای ایران سرچشمه گرفته به تدریج و تشویق کارگردانان بیگانه که علاقمند به پیشرفت ایران نمیباشند شروع به اخلال و خرابکاری نمودهاند.1 حال که یک جنبش سیاسی در لباس مذهبی احتمالاً توسط گروه (هدفیها)2 به تحرک درآمده اعمال و رفتارشان نظیر حزب اخوانالمسلمین 3 که در کشور مصر قیام نمودند میباشد. آنها ابتدا جنبه تبلیغات اسلامی داشتند ولی رفته رفته در لباس اسلام مجامع سری سیاسی بر علیه دولت مصر تشکیل دادند و به نفع بیگانگان فعالیت میکردند. در نتیجه دولت مصر واقف بود که اغراض وخواستههای حزب اخوانالمسلمین چیست ولی چون این حزب در لباس مذهبی و ملت طرفدار او بود دولت قادر نبود بهطور مستقیم با آنها مقابله نماید. لذا به تدریج دولت مصر با مدارکی خواستههای اخوانالمسلمین را در مطبوعات منعکس کرد و اعمال و افکار پلید و فریبکارانه آنها را که تمام به نفع کمونیست و بیگانگان بود جلوه داد سپس گروه کثیری از آنها را جمال عبدالناصر4زندانی و اعدام نمود.
نظریه شنبه ـ مردم نسبت به این تظاهرات مذهبی و خرابکاریها سکوت اختیار کردهاند و سکوت نیز نتیجهاش رضایت است. چرا چون موج نارضایتی همه جانبه از نحوه سیاست دولت در مراکز آموزشی توام با فشار زندگی به ویژه در طبقه زحمتکش و اختلاف طبقاتی در نحوه زندگی و تفاوت فاحش درآمدهای غیرعادلانه ضمیمه افکار پوسیده متعصبان مذهبی شده است. حال علل و موجباتی که باعث این حوادث گردیدهاند عبارتند از:
1ـ مالیات ـ بیمه و عوارض ـ نحوه مالیات و بیمه عوارض به طور کلی عادلانه نیست و مردم هم آمادگی پذیرفتن را ندارند. مخصوصاً در واحدهای صنفی دچار عدم همکاری و نارضایتی شده است. چون اخذ وجوه بیمه اجباری است ولی در عمل صفر میباشد. در حقیقت بیمهگر و بیمهگزار هر دو اظهار نارضایتی میکنند.
2 ـ مبارزه با فساد: وقتی که پای دلالها و بسیاری از مفتخورها در برنامههای عمرانی مملکت باشد و سود جویی در سطح بالا باشد کنترل قیمتی از دست دولت خارج میگردد. حقکشی و نارضایتی بسیار و کارشکنی فراوان و نظایر آنها هر روز در روزنامهها وخبرگزاریها خوانده و شنیده میشود. چه کسی بایستی با فساد مبارزه کند فقط دیده میشود دستاندرکاران چیزی را که برایشان سودی ندارد خیلی بیتفاوت از آن گذشته و این مسئله خود در نوع خود ایجاد بدبینی و عقده میگردد.
3-رشوه و ارتشا: از موقعی که به ایران آمدم5 ابتدا چون با نحوه رشوه و ارتشا آشنا شدم مورد تعجب قرار گرفتم بعدها پنداشتم که متاسفانه رشوه در ایران یک چیز معمولی است و عواملی که باعث این فساد گردیده است تأمین نبودن کارمندان دولت یا نشناختن وظیفه اداری کارمندان دوایر دولتی میباشد. گویی اصولاً انقلاب اداری به وجود نیامده است. به عنوان مثال اداره شهرداری در همه جای ایران هیچکاری را وظیفه قانونی خود نمیشناسد مگر پای رشوه در کار باشد. به طور کلی رشوه دیگر یک امر عادی شده که لطمهاش مستقیماً نصیب ملت زحمتکش در عصر انقلاب شاه و ملت گردیده است.
4ـ مطبوعات: اگر کسی بخواهد انتقادی کند و چنانچه انتقادش سازنده لکن به ضرر مقامی باشد و در مطبوعات به چاپ رسد با موانع زیاد روبرو میگردد. ضمناً اگر از مسائل سازندهای انتقاد شد و به چاپ رسید متاسفانه گوش شنوا و چشم خوانا ندارد. بلکه بیتفاوت از نظر مسولان امر میگذرد. درصورتی که شخص اول مملکت درباره انتقاد در کتاب انقلاب سفید فرمودند "انتقاد به منزل بیمه اجتماع در مقابل اشتباهات و خطاهاست. " البته انتقاد زیاد است و یکی از آنها مورد اصلاح قرار نمیگیرد چون پای سودجویی در کار است. این خود نوعی بدبینی و عقدههای فشرده وآماده انفجار را سبب میشود.
5 ـ حزب رستاخیز ملت ایران: از بدو تاسیس تاکنون چه کار مثبتی انجام گردیده است وچه عمل خیری انجام نموده ؟چه کسی حزبی است ؟ تمامش گویی جنبه تشریفاتی دارد. بهتر است که خودمان را فریب ندهیم اگر حزبی است جامه عمل بپوشد و اگر راست میگویند و میخواهند ایران پیشرفت کند و ملت زندگی ایدهآلی داشته باشند بیایند و با وجدان کار این جوانان آلوده ما را که هر آن آماده فریب خوردن بیگانگان هستند جمعآوری کنند و آموزش سیاسی بدهند. تمام آنها را کارت شناسایی داده جامه عمل پوشانند و هر یک را نسبت به استعدادش برای پیشبرد این مملکت و آینده فرزندان این مملکت وظیفهای دهند و به جای آن که سرمایههای سرسامآوری خرج فساد و مواد مخدر و تجملات شود بیایند و از طریق حزب با جدیت دست وارد کنندگان مواد مخدر را کوتاه کنند و نگذارند ارز مملکت به شکل سرسام آور خارج شود.
نظریه یکشنبه ـ شنبه از افراد مطلع بوده و سالها در خارج از کشور به سر میبرده است. خرداد
نظریه دوشنبه ـ نظریه شنبه که یکی از معاودین رانده شده عراق میباشد قابل توجه و بررسی است. ساری
نظریه گ11: نظریه دوشنبه مورد تایید است.
محترماً به استحضار میرساند. 15 /6 /57
در کلاسه129322موضوعی بایگانی شود. 18 /6
توضیحات سند:
1. در ابتدای این گزارش آمده است: «رویدادهای پی در پی خرابکارانه اخیر که ظاهراً جنبه مذهبی دارد در حقیقت نتیجه نارضایتی مردم که ناشی از برخی سیاستهای دولت میباشد.» این تحلیل صرفاً وقایع را از دید منبع ساواک بررسی میکند و بیانگر عدم درک صحیح آنها از علل و ماهیت انقلاب اسلامی مردم ایران است. در ادامه این تحلیل دانشجویان آغازگر ناآرامیهای کشور معرفی شدهاند، در حالی که جرقه انقلاب در 19 دی 1356 و در میان طلاب قم صورت گرفت. استفاده از واژگانی مانند دخالت بیگانگان نیز مبین عدم درک صحیح رژیم از واقعیتهای جاری جامعه است.
2. سیدمهدی هاشمی در دهه پنجاه گروهی به نام هدفیها را در قهدریجان نجفآباد سازمان داد. این گروه در پی هدفهای تعریف شدهای که برای خود داشت سیدابوالحسن موسوی شمس آبادی را به قتل رساند. مهدی هاشمی در پی این قتل و جنایات دیگر دستگیر شد و در دادگاه نظام شاهنشاهی به اعدام محکوم شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد و مسوولیت واحد نهضتهای آزادی بخش سپاه پاسداران را به عهده گرفت اما بار دیگر به اتهام قتل، آدم ربایی، نگهداری اسلحه، خروج مواد منفجره به خارج از کشور، نگهداری اسناد محرمانه دولتی، جعل اسناد دولتی و فعالیتهای غیرقانونی دیگر محاکمه و به اعدام محکوم شد.
3. اخوانالمسلمین، قدیمیترین و بزرگترین گروه سیاسی اسلامی است که در سال 1928م /1347ق /1307ش در شهر اسماعیلیه مصر و به رهبری «حسن البناء» بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به قاهره و سایر نواحی مصر و از آنجا به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد. اقدام البنا در تشکیل گروه اخوانالمسلمین در واقع واکنش به سقوط اسلامگرایان (عثمانیها) در ترکیه در سال 1924 بود که هدف آن پایبندی به اسلام به عنوان شیوهای کامل برای زندگی انسان بود.
سند تاسیس گروه اخوانالمسلمین در سال 1928 رسماً با امضای «مصطفی مشهور»، پنجمین رهبر این گروه و پس از فرار وی به آلمان از ترس بازداشت در مصر اعلام شد. اما بخش ارتباطی این گروه با جهان اسلام به دست حسن البنا تاسیس شد. این گروه موفق شد سازمانهایی را در جهان اسلام با تلاشهای سعید رمضان، داماد البنا به دلیل روابط خوبش با کشورهای منطقه و جهان از اندونزی تا مراکش تاسیس کند.
4. جمال عبدالناصر، رهبر پیشین مصر در 15 ژانویه 1918م/ 25 دی 1296 ﻫ ش در اسکندریه مصر به دنیا آمد. او در قاهره از آکادمی علوم نظامی فارغ التحصیل شد و از 1942 که افسر ارتش مصر بود، با همکاری افسران همدورهای خود قصد سرنگونی حکومت ملک فاروق را داشت. وی معتقد بود که این اصلاحات در زمان حیات این رژیم قابل انجام نیست. او در جنگ 1948 اعراب علیه اسرائیل شرکت داشت و پس از شکست اعراب در جنگ، جنبش افسران آزاد را پیریزی کرد و ژنرال محمد نجیب به عنوان رهبر این جنبش برگزیده شد. جنگ 1948 اعراب و اسرائیل سبب بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت ملک فاروق شد و این امر پایههای حکومت فاروق در مصر را به شدت متزلزل ساخت. در ژوئیه 1952 جنبش افسران آزاد در یک کودتا به حکومت فاروق خاتمه داد. رهبری این کودتا به عهدهی ژنرال محمد نجیب و دستیار وی جمال عبدالناصر بود. فاروق به ناچار در 26 ژوئیه 1952 از مقام خود استعفا کرد و رهبران کودتا احمد فؤاد ـ پسر خردسال فاروق ـ را به عنوان فاروق دوم به سلطنت رساندند، اما در 18 ژوئن 1953 در مصر اعلام جمهوری شد و فاروق و خانوادهاش تبعید شدند. اولین رئیس جمهور مصر ژنرال محمد نجیب بود که در سال 1954 توسط سرهنگ جمال عبدالناصر برکنار شد. ناصر که معتقد به انترناسیونالیسم عربی و اتحاد میان آن کشورها بود، تا زمان مرگش یعنی تقریباً 16 سال رئیس جمهور مصر باقی ماند. وی سیاست جدایی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصاً شوروی را در پیش گرفت و اقدام به خرید اسلحه از این کشور کرد. شوروی نیز وی را در تأمین اسلحه و سایر نیازها و همچنین ساختن سد عظیم آسوان بر رود نیل که غربیها از احداث آن خودداری کرده بودند کمک نمود و این همکاری تا زمان به قدرت رسیدن انور سادات ادامه داشت. ناصر در ژوئیه 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد و یک سازمان مصری را برای ادارهی آن تأسیس کرد. به دنبال این عمل، دولت اسرائیل همراه با قوای انگلیس و فرانسه در اکتبر 1956 به خاک مصر در شبه جزیرهی سینا حمله بردند تا خلیج عقبه را روی کشتیهای اسرائیلی باز کنند. این جنگ سرانجام با تهدید شوروی به دخالت نظامی در مارس 1957 پایان پذیرفت، اما در این سال جمال عبدالناصر تمام داراییهای دولتهای غربی در مصر را ملی اعلام کرد و کانال سوئز نیز در آوریل همان سال بازگشایی شد. در 1958 سه کشور مصر، سوریه و یمن تحت عنوان جمهوری متحدهی عرب با یکدیگر متحد شدند و در یک همهپرسی جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری آن برگزیده شد. این اتحاد دیری نپایید و بر اثر بروز اختلافاتی در 1961 از هم گسیخت و سه کشور از یکدیگر جدا شدند. جمال عبدالناصر در 1967 ـ 1962 دهها هزار تن از نیروهایش را برای کمک به جمهوریخواهان یمن به آن سرزمین اعزام داشت و این امر باعث بروز اختلافاتی با عربستان سعودی شد. ناصر در سومین جنگ اعراب و اسرائیل یعنی نبرد ژوئن 1967 که با حملهی غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی به فرودگاههای قاهره و دمشق آغاز شد، صحرای سینا، تمام طول شرقی کانال سوئز و تعداد زیادی از هواپیماهای خود را از دست داد. جمال عبدالناصر سرانجام در 28 سپتامبر 1970م/ 6 مهر ماه 1349 در سن 52 سالگی بر اثر سکتهی قلبی درگذشت. بعضی از مفسران سیاسی مرگ ناصر را ناشی از یک توطئه میدانند؛ توطئهای که قصد داشت سادات معاون ناصر را که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود، به قدرت برساند. از خطاهای ناصر، تکیه بر پانعربیسم (که خود یک انحراف بود) و دستگیری و اعدام بسیاری از رهبران اخوانالمسلمین بود که باعث تضعیف اسلام در مصر شد.
5. این گزارش همانگونه که در انتهای سند نیز آمده به وسیله یکی از معاودین عراقی نوشته شده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب4 صفحه 24