صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شایعات

تاریخ سند: 14 دی 1343


موضوع : شایعات


متن سند:

شماره : 7046 /326 در چند روزه اخیر بار دیگر موضوع حساسیت منطقه خوزستان و اهمیت تبلیغات کشور مورد بحث اکثر محافل مختلف قرار گرفته و شایعات زیادی درباره تغییر مسئولین این سازمانها بگوش می رسد از جمله شایع شده که تیمسار سرتیپ علوی کیا1 که اخیرا به تهران آمده بجای نصرت اللّه معینیان به وزارت اطلاعات منصوب خواهند شد و همچنین تیمسار سپهبد ریاحی وزیر کشاورزی به استانداری خوزستان منصوب و به جای ایشان دکتر زاهدی2 مدیر عامل بانک اعتبارات کشاورزی به وزارت کشاورزی می روند.
ضمنا گفته می شود مهندس عبدالرضا انصاری3 به مدیریت عامل سازمان برنامه منصوب خواهند شد و آقای مهندس اصفیاء4 نیز بجای آقای مهندس هدایت5 به سفارت ایران در بروکسل منصوب خواهند شد.
به دنبال این شایعات شهرت دارد آقای خسروانی وزیر کار نیز تغییر سمت خواهند داد و آقای پرویز خوانساری6 به جای نامبرده منصوب خواهد شد.
اصل در پرونده شایعات بایگانی است روی پرونده آقای نصرت اللّه معینیان م ـ ع ـ 467 بایگانی شود رئیس بخش 322 ـ 16 /10 /43

توضیحات سند:

1ـ حسن علوی کیا، فرزند ابوتراب در سال 1291، در تهران متولد شد.
نامبرده دارای لیسانس قضایی بود و در سال 35 با درجه سرتیپی از ارتش به ساواک مأمور شد و تا سال 40 در سمت قائم مقام ساواک بکار مشغول بود و در همین سال به طور رسمی به ساواک منتقل شد و به سمت رئیس نمایندگی آلمان منصوب گردید.
در سال 46 به کارش در نمایندگی آلمان پایان داده شد و بازنشسته گردید.
وی سپس به عضویت هیئت مدیره گروه کارخانه های تولیدی نورد آلومینیم در آمد و در سمت هیئت مدیره شرکت کشت و صنعت ایران و آمریکا بکار مشغول شد.
وی در مدت خدمت در ساواک مأموریتهایی به خارج از کشور از جمله : ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، جهت مبادله اطلاعات داشته است.
برابر بررسیهای ساواک، مشارالیه در مدت خدمت در ساواک، جز ایجاد نارضایتی در طبقات مختلف مردم، دسته بندی در وزارتخانه ها و زورگویی و سرکوبی مخالفین خود و جمع آوری ثروت، کار دیگری انجام نداده و به خاطر سوءاستفاده های مالی، از کار برکنار شد.
علوی کیا که در ساواک، به عنوان دلال تیمور بختیار عمل می کرد، ضمن ارتباط با شاپور جی و اداره شبکه مخفی اطلاعاتی انگلیس در شمال کشور تحت نظر او با یعقوب نمیرودی ـ رئیس موساد در ایران ـ نیز ارتباط داشت.
بنابر نقل حسین فردوست، او که سالیانه بین 25 تا 30 میلیون تومان سوءاستفاده می کرد، بسیار ثروتمند شد و ضمن تجارت با شیخ نشین ها، در زمان حضور در آلمان، در کار معامله اسلحه و ارتباط با سرویس های غربی نیز فعال بود.
نمونه ای از سوءاستفاده های علوی کیا به این صورت بود که بختیار، فرد ثروتمندی را به اتهام وابستگی مثلاً به حزب توده دستگیر و علوی کیا به او مراجعه و با دریافت میلیون ها تومان او را آزاد می کرد.
این سوءاستفاده ها به حدی رسیده بود که حسین فردوست، آن را غیرقابل تحمل توصیف کرده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی، 2ـ حسن زاهدی فرزند اسداللّه در سال 1292 در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا دکتری اقتصاد دانشگاه کلمبیا ادامه داد.
در سال 1315 وارد خدمت وزارت دارائی شد و در سال 1319 به سمت رئیس اداره کارگزینی بانک کشاورزی منصوب شد.
در سال 1324 طبق دعوت سازمان ملل متحد وارد خدمت آن سازمان شد و در سال 1337 از پست دائمی سازمان ملل متحد استعفا و سپس با سمت مدیر کل درآمدها در وزارت دارائی مشغول شد.
پس از وزارت دارائی به وزارت کشاورزی رفت و ابتدا به سمت رئیس هیئت مدیره بانک کشاورزی انتخاب و در سال 1346 به وزارت رسید.
مشارالیه در سال 1348 به وزارت کشور منصوب شد.
زاهدی از اعضای فعال و مؤثر جمعیت فراسونری، لژ اهواز بود.
طبق سند بیوگرافیک ساواک: «نامبرده تا حدی تندخو و عصبانی و بد دهن و رفیق باز و توصیه پذیر و خسیس و مظنون و بدبین به همه کس و همه چیز معرفی شده است.
زاهدی متهم به سوء استفاده مالی در زمان تصدی ریاست بانک کشاورزی بوده و سه فقره پرونده در این زمینه جهت نامبرده تشکیل شده اما طبق روال عادی عدم رسیدگی به پرونده های رجال سطح بالای رژیم، از نتیجه اقدامات انجام شده اطلاعی در دست نیست و پرونده ها مسکوت مانده است.
بعد از مدتی در مهرماه 1350 استاندار خراسان شد که نیابت آستان قدس را هم عهده دار بود و تا آمدن ولیان یعنی اردیبهشت ماه 1353 به این سمت در خراسان اشتغال داشت.
در 1354 ش وی از سوی شاه به عنوان سناتور انتصابی تهران راهی مجلس سنا شد.
3ـ عبدالرضا انصاری فرزند حسین در سال 1304 ه ش در تهران به دنیا آمد.
در دبیرستان های فیروز بهرام و البرز تحصیل کرد و سپس به دانشکده کشاورزی کرج راه یافت و پس از طی دوره مهندسی زراعی، عنوان مهندسی کشاورزی را به دست آورد.
در سال 1323 در وزارت اقتصاد استخدام شد و در سال 1325 به عنوان معاون اداره کل دفتر اقتصاد به فعالیت ادامه داد.
در پائیز 1325 به اداره کل تبلیغات و رادیو رفت و به عنوان خبرنگار ورزشی در اداره اخبار رادیو مشغول به کار شد.
در سال 7 ـ 1326 جهت ادامه تحصیل به ایالت یوتای امریکا رفت و از دانشگاه یوتا، فوق لیسانس اقتصاد گرفت.
عبدالرضا انصاری در سال 1 ـ 1330 به ایران بازگشت و ابتدا به عنوان معاون اداری و سپس معاون قسمت اقتصادی در وزارت اقتصاد به فعالیت پرداخت و سپس از طرف آن وزارتخانه مأمور خدمت در هیئت عملیات اقتصادی امریکا در ایران شد.
مشارالیه که اعتماد آمریکایی ها را کاملاً جلب کرده بود، در سال 1333 معاون مخصوص وارن ـ رئیس اصل چهار ترومن در ایران ـ شد و سپس به قائم مقامی رئیس ایرانی صندوق مشترک ایران و امریکا رسید، و از این به بعد با حمایت آنها و اردشیر زاهدی مشاغل مهم و حساسی را بدست آورد از جمله : در سال 1335 وزیر مشاور، سال 1336 معاون وزارت دارایی و خزانه دار کل، وزیر کار کابینه دکتر اقبال، در شهریور 1339 مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان، در تیر ماه سال 1343 استاندار خوزستان و در سال 1345 به عنوان شورای عالی فارغ التحصیلان، تشکل فارغ التحصیلان امریکا را راه انداخت و در کابینه دوم هویدا که از 27 مهر ماه سال 1346 تا شهریور سال 1350 دوام یافت وزیر کشور شد.
در عهد این وزارت بود که داستان تاجگذاری محمدرضا جریان پیدا کرد و شخص انصاری نیز به موازات فعالیت وزارتخانه های دیگر، گوشه ای از این کار را گرفت و خاصه در قضیه شرکت دادن بعضی ایلات و عشایر در روز تاجگذاری که در کاخ گلستان برقرار گردید، نقش مؤثری داشت و قائم مقامی شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله را عهده دار بود.
وقتی عمر وزارت مهندس عبدالرضا انصاری در وزارت کشور بسر آمد، وی با اشرف روابطی برقرار کرد و مدیرعامل سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی شد که مدت ها در این سمت انجام وظیفه نمود و نشانهای مختلفی چون جاوید، تاج و همایون از رژیم پهلوی دریافت داشت.
انصاری که از اعضای لژ فراماسونری اهواز وابسته به سازمان اسکاتلند بود و به همراه اردشیر زاهدی، وسایل عیش و نوش و عیاشی رئیس اصل 4 ترومن (وارن) را فراهم می کرد، در طول سال های متمادی اشتغال در مشاغل حساس، در نامه های ماشین شده بدون امضایی که برای مقامات مختلف مملکتی ارسال گردیده، به موارد بسیاری از سوء استفاده ها، مفاسد اخلاقی و همچنین وابستگی وی به امریکا اشاره شده است.
4ـ محمد صفی اصفیا فرزند سلیم در سال 1295 در تهران تولد یافت.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همین شهر به پایان رسانید و از دبیرستان ثروت در سال 1311 موفق به اخذ دیپلم گردید و برای کسب تحصیلات عالیه عازم فرانسه شد.
وی به دلیل علاقه ای که به اکتشافات و زمین شناسی داشت در دانشگاه پلی تکنیک فرانسه ثبت نام نمود و از همین دانشگاه در رشته معدن و زمین شناسی موفق به اخذ دیپلم مهندسی گردید و در سال 1317 بعد از شش سال اقامت در اروپا به وطن مراجعت نمود.
مشارالیه پس از بازگشت به کشور در وزارت صنایع و پیشه و هنر مشغول بکار شد و همزمان به تدریس در دانشکده فنی نیز اشتغال داشت.
خدمت سربازی را در دانشکده افسری طی کرد و در سال 1321 به وزارت فرهنگ منتقل شد.
وی در سال 1320 ازدواج کرد و دارای سه دختر به اسامی «صفیه ـ صفورا و صفا» گشت.
وی در سال 1324 به ریاست آزمایشگاه معدن شناسی دانشکده فنی رسید و تا سال 1331 در آن دانشکده بود.
اصفیاء در اواخر سال 1331 به عضویت شورای عالی صنعتی انتخاب و در ضمن تصدی کرسی استادی زمین شناسی اقتصادی، در مهر ماه 1334 با حفظ سمت به عنوان مشاور عالی سازمان برنامه و عضو شورای اداری سازمان نقشه برداری انتخاب شد.
مشارالیه که از اعضا مؤسس حزب ایران به شمار می رفت در سال 39 با حمایت های حزبی، پس از برکناری خسرو هدایت به عنوان مدیر عامل سازمان برنامه انتخاب شد.
او که در سال 1345 به پیشنهاد هویدا و موافقت شاه دارای لقب «جناب» شده بود، در تاریخ 8 /7 /1350 به عنوان وزیر مشاور و نایب نخست وزیر در امور اقتصادی و عمرانی منصوب شد که با تبریک نصیری ـ ساواک ـ روبرو گردید و در همین سال یک قبضه تفنگ گلوله زنی شکاری کالیبر 270 دریافت کرد.
او که با تائید محمدرضا پهلوی به عنوان دبیر کل کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی برگزیده شده بود، در سال 1352 با پیشنهاد وزیر علوم و آموزش عالی و با تائید شاه به عضویت هیأت امنای دانشگاه جُندی شاپور در آمد و در تاریخ 17 /5 /1356 به پیشنهاد جمشید آموزگار وزیر مشاور شد.
دیگر مشاغل اصفیا که همگی با فرمان محمدرضا پهلوی صورت گرفت، بدین شرح است : ب ـ عضویت در هیئت شورای انرژی اتمی الف ـ عضویت در هیئت مدیره سازمان خدمات شاهنشاهی ج ـ عضویت در شورای مرکزی دانشگاه ها د ـ عضویت در هیئت امنای مؤسسه برنامه ریزی ایران ه ـ عضویت در هیأت امنای مؤسسه عالی آموزش ارتباطات و ـ عضویت در هیأت امنای دانشگاه اصفهان ز ـ عضویت در هیأت امنای دانشگاه فارابی ح ـ عضویت در هیأت امنای بنیاد فرهنگ ایران ط ـ عضویت در شورای عالی مرکز طبی کودکان ی ـ عضویت در شورای هیأت امنای سازمان جشن هنر صفی اصفیا در سال 1343 قصد خرید یک کارخانه قند به قیمت 60 میلیون تومان از یک شرکت انگلیسی را داشت که در همین زمان یک شرکت آلمانی با همین مبلغ حاضر به فروش دو کارخانه بوده است!!؟ یکی از دختران وی بنام صفورا با تائید ساواک در اسفند 54 به نمایندگی ثابت ایران در یونسکو (پاریس) انتخاب گردیده است.
5ـ خسرو هدایت فرزند غلامرضا مخبرالدوله هدایت، در سال 1283 ش، در تهران به دنیا آمد.
با نام مستعار کمال، نخستین بار با اشغال پست ریاست بنگاه راه آهن دولتی ایران اشتهار پیدا کرد که البته سالها این مقام تقریبا با اهمیت را در دست داشت.
فعالیت و تکاپوهای زیرکانه او بهنگام زمامداری احمد قوام که کابینه سوم و چهارم خود را در سال 1324 تشکیل داد آغاز گردید.
برای قوام السلطنه که بخاطر استحکام کار دولت خویش حزبی بنام (دموکرات ایران) را تشکیل داد و اکثر دولتمردان دولت دار، منتظر الوزاره ها، ورشکستگان سیاسی، ابن الوقت ها، تشنگان جاه و منصب بدان روی آورده بودند، خسرو هدایت که در راه آهن ایران هزاران کارمند و کارگر در اختیار داشت وجود مغتنمی محسوب می شد.
خسرو هدایت که ضمنا تحت حمایت و مورد محبت و الطاف خاص از اشرف پهلوی بود ابتدا به ریاست کنفرانس آسیایی کارگران آزاد و عضو هیئت اجرائیه کنفدراسیون جهانی کارگران برگزیده شد.
قوام السلطنه که اعوان و انصارش در برابر حزب توده ایران که با شرکت تعدادی کارگر کارخانجات طهران و شهرهای صنعتی مازندران بر خیابانها تسلط یافته بود تصمیم داشتند از وجود برخی از کارگران راه آهن که زمام آنان در دست هدایت بود بهره برگیرند، به همین جهت خسرو هدایت که به حزب قوام جلب شده بود اتحادیه ای به نام (اسکی) یا (اتحادیه سازمان های کارگری) ایران تشکیل داد که علی الظاهر کلیه کارگران بنگاه راه آهن دولتی ایران در آن حزب عضو شده بودند.
خسرو هدایت که این اتحادیه را رهبری می کرد به کمک و همداستانی عباس شاهنده (فرمانده چماق داران حزب دموکرات ایران) گاه و بی گاه به اجتماعات حزب توده، مراکز و کانون های اتحادیه ای آن حزب حمله می کردند و در پیکارهای سخت، جمعی از توده ای ها را مصدوم می ساختند.
خسرو هدایت برای تقویت اتحادیه قلابی خود تعداد زیادی آدم بیکاره را به استخدام درآورد که فقط هنرشان، به هم ریختن اتحادیه های حزب توده و عربده کشی و شعار دادن بود و بس! خسرو هدایت در انتخابات تقلبی و مخدوش حزب قوام فعالیت و تلاش فوق العاده بکار بست و صندوق ها را از آراء تقلبی پر ساخت که البته می دانیم جریان این کار رسوا و افتضاحات آن نزد مصدق با عکس العمل تند و شدیدی روبرو گردید و علیه این انتخابات بشدت اعتراض کرده و به دربار روی آوردند تا جایی که دولت احمد قوام ناگزیر تسلیم و حزب و انتخاباتش هر دو از میان رفتند! اما خسرو هدایت که تازه در ابتدای کار و تلاش خود بود بعد از کنار رفتن قوام السلطنه به دکتر منوچهر اقبال روی آورد و اقبال نیز در کابینه خود خسرو هدایت را به عنوان معاون پارلمانی و سپس قائم مقام خود در سازمان برنامه و سپس وزیر مشاور معرفی کرد.
وقتی کابینه دکتر اقبال برافتاد و وی به عنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد، خسرو هدایت را به نام قائم مقام و سپس معاون مدیر عامل انتخاب کرد که هدایت اغلب در شرایط بسیار مساعد و با امکانات وسیع و گسترده در آبادان به تمشیت امور مشغول گردید و تا آخر عمرش سال ها بی سرو صدا در آبادان در فضای مناسبی زندگی کرد.
او از اعضای سازمان ماسونی لاینز ایران بود.
او از چهره های انگلوفیل سرشناس سال های پس از شهریور 1320 بود که به روابط ویژه با اشرف پهلوی شهرت داشت.
6ـ پرویز خوانساری فرزند حسین، در سال 1293 ش، در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا دیپلم متوسطه ادامه داد و به زبان انگلیسی آشنایی داشت.
سمتهایی منجمله: رئیس اداره حسابداری وزارت کشاورزی، بازرس نخست وزیری، رئیس اداره کل بازرسی و محاکمات وزارت کار و تبلیغات، معاون وزارت کار، کفیل وزارت کار، سفیر و نماینده دائم ایران در دفتر بین المللی کار در ژنو و...
را عهده دار بود.
ساواک در سند بیوگرافی او آورده است: «نامبرده در زمان تحصیل در دبیرستان صمصامیه اراک معاشرتهای نابابی داشته و شایع بوده که انحرافات اخلاقی داشته است.
در زمان خدمت در وزارت کار و سازمان بیمه های اجتماعی راجع به سوءاستفاده های مادی او مطالبی در افواه شایع بوده و دوستان نزدیک نامبرده، دکتر اقبال، جمال امامی، سپهبد حاجی علی کیا، سید حسن تقی زاده می باشند.
در سیاست، طرفدار غرب (انگلستان) و فردی شاهدوست می باشد.
» پرویز خوانساری از افرادی بود که در سالهای 1320 با انگلیسی ها رابطه داشت و از جوانی به مشاغل عالی (معاون وزیر کار در کابینه رزم آرا) رسید و در پیری از نخبگان ساواک شد.
او فردی استثنایی از نظر هوش و زرنگی بود و تمام استعداد خود را در راه بند و بست به منظور پولسازی به کار گرفت و لذا جزء اطرافیان اشرف بود.
فردوست در خاطرات خود ماجرای اولین ملاقاتش با خوانساری را چنین بیان می کند: «وقتی وارد شدم، اشرف با خوانساری تنها بود و به او گفت "ایشان را می شناسی" خوانساری که مرا ندیده بود گفت: بجا نمی آورم! همینکه اشرف نام مرا برد، بلند شد و احترام بجای آورد و مرا بغل کرد.
اشرف که خیلی رک بود در حضور خوانساری به من گفت: خوانساری نوکر انگلیسی هاست! بعدها که قائم مقام ساواک بودم، روزی نصیری مرا به اتاقش خواست، دیدم که خوانساری هم آنجاست، نصیری گفت: اگر تصویب نمایند، او را سرپرست کل دانشجویان در سطح اروپا می نمائیم و چون تعیین مشاغل با شماست، تائید شما لازم است! گفتم: به ایشان ارادت دارم و در هوش و ذکاوت و کاردانی و مثبت بودن ایشان تردید نیست و بهترین انتخاب است! نصیری و خوانساری هر دو خیلی تشکر کردند و بدین ترتیب پرویز خوانساری از طرف ساواک مسئول امور دانشجویان در اروپا شد.
زمانی که اردشیر زاهدی در کابینه هویدا وزیر خارجه شد، به کمک اشرف، خوانساری جانشین او شد و در واقع وزارت خارجه را او اداره می کرد نه زاهدی.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.

منبع:

کتاب نصرت‌الله معینیان به روایت اسناد ساواک صفحه 154

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.