تاریخ سند: 20 شهریور 1357
اجتماع و تظاهرات در سمنان
متن سند:
[شماره]: 1006 [تاریخ]:20 /6 /2537[1357]
اجتماع و تظاهرات در سمنان
ساعت 1600 روز 16 /6 /1357 حدود 500 نفر از اهالی سمنان از جمله چهار نفر روحانی به اسامی محمدعلی عالمی، سیدمحمد شاهچراغی ، محمدتقی نصیری و عبدالحسین لنکرانی در مسجد جامع آن شهر اجتماع و محمد علی عالمی که از افراد قشری میباشد پیرامون اعلام حکومت نظامی1 و وعدههای دولت سخنرانی تحریکآمیز ایراد و عبدالحسین لنکرانی نیز اعلام داشته به علت وقایع اخیر تهران2 ـ مدت سه روز ـ نماز جماعت برگزار نخواهد شد مجدداً محمدعلی عالمی متن 3 فقره تلگراف3 که دو فقره به عنوان جناب آقای نخستوزیر4 و دیگری برای مراجع تقلید5 تهیه شده بود قرائت و آن گاه حاضرین در مسجد با در دست داشتن پلاکاردهای پارچهای که روی آنها شعار مضره نوشته شده بود ضمن دادن شعار مضره از مسجد خارج و حدود 200 نفر از آنان در حالی که روحانیون فوقالذکر به جز عبدالحسین لنکرانی در پیشاپیش جمعیت حرکت میکردند و در میدان شاهنشاهی تعدادی زن نیز به آنها پیوستند در مسیر خیابان نصیری حرکت و در انتهای خیابان مزبور بدون درگیری متفرق گردیدند.
متن تلگرافهای مزبور به پیوست ایفاد میگردد.
ارزیابی: خبر صحت دارد.
گیرندگان: دفتر ویژه اطلاعات، سب 2، کمیته مشترک ضد خرابکاری6
در پرونده 100718 شخص بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. حکومت نظامی، استفاده از قوای نظامی برای اداره یک شهر یا کشور در شرایط بحرانی است. این کار همواره ابزاری در دست حکومتهای مستبد بوده تا به وسیله آن صدای اعتراض مخالفان خود را خاموش کنند. محمدرضا پهلوی هم میخواست به کمک حکومت نظامی دوران حساس سلطنتش را پشت سر بگذارد. با شروع سال 1357 دامنه اعتراضات و تظاهرات علیه حکومت پهلوی در اکثر شهرهای کشور شدت گرفت. حکومت پهلوی با انجام اقداماتی نظیر دستگیری، شکنجه و اعدام انقلابیون به دنبال آرام کردن وضعیت کشور بود، ولی هیچکدام از این کارها نتوانست جلوی حرکت های معترضان را بگیرد و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشد. اوضاع مملکت سبب شد محمدرضا پهلوی تصمیم بگیرد بار دیگر از حکومت نظامی برای از بین بردن مخالفان استفاده کند. اصفهان نخستین شهری بود که در سال 1357 با فرماندهی سرلشکر رضا ناجی حکومت نظامی در آن اعلام شد. اعلان این حکومت نظامی به دنبال یک سری آتشسوزیها و انفجارهای عمدی از طرف دولت شکل گرفت. با وجود اعلان حکومت نظامی در اصفهان تظاهرات وسیعی در 20 مرداد در اصفهان و چند شهر دیگر استان برگزار شد. مأموران حکومت نظامی هم که با تجهیزات سنگین خود به سطح شهرها آمده بودند، هرگونه اجتماع مردم را به گلوله میبستند. چند وقت بعد از اعلان حکومت نظامی اصفهان، در 13 شهریور 1357، بعد از برگزاری نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح در تپههای قیطریه تهران، تظاهرات گستردهای بر ضد حکومت پهلوی شکل گرفت. تظاهرات در روزهای بعد هم ادامه داشت. در روز 16 شهریورماه، حدود نیم میلیون نفر در تهران تظاهرات کردند که این بزرگترین اجتماع مخالفان حکومت تا آن زمان بود. اعلام حکومت نظامی بارها در برخی از شهرهای کشور اعلام شد و در هر بار با بی توجهی مردم مواجه گشت.
2. منظور واقعه خونین 17 شهریور تهران است.
3. متن تلگراف خطاب به نخستوزیر: آقای مهندس شریفامامی؛ با این که راهپیمائی و ابراز احساسات مذهبی مسلمین در نقاط مختلف ایران پس از اداء نماز عید فطر که به نقل جراید تا پنج میلیون نفر تخمین زدهاند بدون کوچکترین برخورد سوئی پایان یافته و حتی به سربازان و نظامیانی که با آنان برخورد نمودهاند گل نثار شده که این عمل نشانه صلح جوئی میباشد ولی شما طبق وعده و نویدهایی که برای جلب رضایت عمومی عنوان نمودید، پس باید از این صلحجوئی استفاده و در مقام استعانت برآئید متأسفانه علیرغم قول و قرارهایی که در بادی امر عنوان نمودید، به تشکیل حکومت نظامی در شهرهای بزرگ مبادرت و به بهانه تشکیل اجتماعات به روی مردم مسلمان بی پناه رگبار آتش گشوده و جمع کثیری از زن ومرد و حتی اطفال بیگناه را به خاک و خون کشیدید این عمل غیر انسانی نه تنها جامعه مسلمین را عزادار کرد بلکه جامعه انسانیت را در هر مرام و مسلکی غمناک ساخته است لذا جامعه روحانیت و مردم مسلمان شهرستان سمنان مراتب انزجار و تنفر خود را از این عمل وحشیانه و غیر انسانی که حکومت نظامی دولت شما مرتکب شد و بر تمدن ادعائی ایران خط بطلان کشیده و تاریخ کشور را ننگین ساخته شدیداً اعلام و نسبت به برقراری حکومت نظامی در شهرهای ایران که مانع انجام فرایض دینی است اعتراض مینماید.
4. جعفر شریفامامی، فرزند محمدحسین نظامالاسلام در 27 خرداد 1291 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رسانید و براى ادامهی تحصیل به سوئد و آلمان رفت و در این کشور آخرین مدرک تحصیلى خود را در رشتهی برق کسب کرد. او در ایران، در راهآهن دولتى شاغل بود و به معاونت این سازمان رسید. در سال 1324 مدیرعاملى بنگاه آبیارى، در تیر و اسفند 1329 در دولت رزمآرا وزارت راه و در دولت سپهبد فضلالله زاهدى مدیریت عامل سازمان برنامه را به دست گرفت و در سال 1333 به سناتورى تهران انتخاب شد. شریفامامى در دولت دکتر منوچهر اقبال وزیر صنایع و معادن شد و در شهریور 1339به نخستوزیرى رسید. دولت مستعجل شریفامامى ثمرهی یک دوره تنشهاى جدى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناحهاى وابسته به «حزب دموکرات» آمریکا در ایران به اعتصاب معلمین و کشته شدن دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریف امامى در اردیبهشت 1340 انجامید. او در سال 1342 مقام ریاست مجلس سنا را به دست گرفت و تا آستانهی انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریفامامى در مرداد 1346 به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوى را تسجیل کند. با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاشهاى خود به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریفامامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور تفاهم و «آشتى» سیاستهاى بیگانهی مؤثر در ایران به صدارت رسانید. برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامى طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانونهاى قدرت بیگانه وجههاى اندوخته بود و لذا مىتوانست نمادى از «آشتى بینالمللى» به شمار رود، ولى او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم به عنوان یک چهرهی «وجیه الملّه» مطرح شود. جعفر شریفامامى در تاریخ 14 /8 /1357 از صدارت استعفا داد و جاى خود را به دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى سپرد.
شریف امامی ثروت زیادى در دوران حیات خویش اندوخت. احمد شیبانى ـ از نزدیکانش ـ به فردوست اطلاع داده است که هنگام خروج از ایران زمان انقلاب 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج ریخته بود. شریف امامى از مهرههاى واسط و محلل به شمار مىرفت که در شرایط بحرانى از او استفاده مىشد. یک بار پس از علاء و قبل از امینى در سال 1339 و بار دیگر در اواخر عمر رژیم در سال 57 به سمت نخست وزیرى رسید که نهایتاً با وقوع حادثهی 17 شهریور در زمان صدارت وى، او نیز از صحنه کنار رفت.
وى از دوران جوانى عضو تشکیلات ماسونى بود و در تشکیلات ماسونى، به استاد اعظمى رسید و از چهرههاى وابسته به سیاست غرب بود و پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به انگلیس پناهنده شد و در سال 1378 در آمریکا درگذشت.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1385
5. متن تلگراف خطاب به مراجع تقلید: در حالی که کلیه افراد بشر از آزادیها و حقوق بشری برخوردارند و حتی در میان وحشیترین ملل دنیا مسئله اختناق و ارتجاع حکومت نظامی مطرح نیست متأسفانه میبینید که در کشور ایران در کنار دروازه تمدن با کمال وقاحت امریه حکومت نظامی صادر میشود و در اجرای آن زن و مرد مسلمان را مانند برگ خزان بزمین میریزند. جامعه روحانیت و مردم شهرستان سمنان ضمن ابراز تأثر عمیق از حادثه خونین تهران که برنامه معمولی حکومت ایران است مراتب پشتیبانی خود را از مراجع عالیقدر شیعه ابلاغ مینماید.
6. کمیته مشترک ضد خرابکاری: رژیم طاغوت، در اواسط سال 1350 براى تداوم و هماهنگى مبارزه علیه گروهها و جریانهاى مخالف و نیز سرکوبى سریعتر آنها، تشکیلات جدیدى به نام «کمیته مشترک ضدخرابکارى» یا «کمیته مبارزه با خرابکارى» با شرکت شهربانى، ژاندارمرى، ساواک و اداره دوم ارتش به وجود آورد. اولین رئیس این کمیته «سپهبد جعفرقلى صدرى» بود. محل کمیته در ساختمان زندان موقت شهربانى در مجاورت شهربانى کل و در مرکز شهر در باغ ملّى واقع بود این موقعیت براى دسترسى و سرعت عمل نیروهاى عملیاتى کمیته بسیار مناسب بود. سرهنگ غلامرضا نجاتى در کتاب تاریخ سیاسى 25 ساله ایران مىنویسد: «براى اجراى سیاست اختناق، سرکوب و شکنجه کمیته مشترک ضدخرابکارى تأسیس گردید. گردانندگان این کمیته مخوف، افسران و درجهداران ارتش و شهربانى و مأموران کارآزموده ساواک بودند. که به طور مستقل با همکارى با کمیته مشترک فعالیت مىکردند. عملیات کمیته، منحصر به شکنجهدادن زندانیان و اقرارگرفتن از آنها نبود، اعضاى کمیته، جنایات متعددى نیز مرتکب شدند و زنان و مردان بىشمارى را سر به نیست کردند، و گاه به طور دستهجمعى افرادى را کشتند.» اینک محل کمیته مشترک ضدخرابکارى به موزهی عبرت تبدیل شده و روزانه مورد بازدید مردم قرار دارد و عمق جنایات رژیم شاه را نشان میدهد.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمد شاهچراغی صفحه 68
