سازمان اطلاعات و امنیت کشور
متن سند:
وزارت امور خارجه
اداره: اول سیاسی تاریخ: ۲۱/۳/۱۳۴۲
پیوست: دارد شماره: ۲۲۳۸
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
رونوشت گزارش شماره ۸۲ مورخ ۱۰/۳/۴۲ سرکنسولگری شاهنشاهی در کربلا به سفارت کبرای شاهنشاهی در بغداد راجع به مسافرت تیمسار سپهبد بختیار به کربلا و نجف جهت استحضارتان ارسال میگردد.
از طرف وزیر امورخارجه
تیمسار قائم مقام و معاونت ملاحظه فرمودند، دستور دادند در پرونده تیمسار بختیار ضبط تا اطلاعات ثانوی برسد. ۲۵/۳/۴۲
سری
محترماً به طوری که خاطر عالی مستحضر است همزمان با کنارهگیری تیمسار سپهبد بختیار از ریاست ساواک که در اواخر سال ۱۳۳۹ صورت گرفت زمزمههائی در مورد امکان انتصاب وی به نخست وزیری و یا ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران بگوش میرسید. در بهار سال ۱۳۴۰ به دنبال انتصاب دکتر امینی به ریاست دولت این زمزمهها همچنان بقوت خود باقی بود تا اینکه در خرداد ماه همان سال اعلیحضرت همایون شاهنشاه جهت بازدید از برخی کشورهای اروپائی به اروپا عزیمت فرمودند. در غیاب شاهنشاه شایعاتی انتشار یافت مبنی بر اینکه سپهبد بختیار قصد داشته علیه دکتر امینی به یک کودتای نظامی مبادرت ورزد که در انجام نقشه خویش موفق نشده و به دستور دولت به سواحل شمالی کشور تبعید و تحت نظر قرار گرفته است. متعاقب این جریان نیز گاه و بیگاه گفتگوهای مربوط به احتمال زمامداری ایشان در محافل سیاسی تهران شدت مییافت و مخصوصاً در دیماه سال ۱۳۴۰ که تیمسار بختیار به مناسبت تصرف گوا از طرف قوای هند به سفیر کبیر هندوستان در تهران تلگراف تبریکی مخابره نمود این زمزمهها اوج بیشتری گرفت.
مقارن این احوال شایعات دیگری منتشر شد دایر به اینکه سپهبد بختیار با برخی از سران جبهه ملی روابطی برقرار ساخته و به آنان وعده داده است چنانچه با مشارالیه به منظور ساقط ساختن دولت دکتر امینی همکاری نمایند در کابینهای که وی تشکیل میدهد چند تن از رهبران جبهه مذکور را نیز شرکت خواهد داد.
وضع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه حادثه اول بهمن ۱۳۴۰ دانشگاه تهران بوقوع پیوست و چند تن از سران جبهه ملی و همچنین فرود۱ رشیدیان و صادق بهداد که از دوستان نزدیک سپهبد بختیار بودند بازداشت و گفته شد که واقعه مذکور با زمینه سازیهای قبلی جهت وادار ساختن دکتر امینی باستعفاء صورت گرفته و در همان روز و روز دوم بهمن منزل سپهبد بختیار وسیله دوستان وی که به نخست وزیری مشارالیه اطمینان حاصل نموده بودند گلباران شده است.
سپهبد بختیار چند روز بعد ظاهراً بنا به تقاضای دکتر امینی به اروپا عزیمت و در فرودگاه رم طی مصاحبهای دولت وقت را مورد حمله و انتقاد قرارداده و اعلام داشت که در ایران آزادی وجود ندارد. از آن پس نیز تا زمانی که دکتر امینی در رأس دولت قرار داشت پارهای اوقات به وسیله طرفداران سپهبد بختیار که اغلب از ارباب جراید - روحانیون - افسران بازنشسته و برخی طبقات دیگر میباشند در مورد امکان بازگشت قریب الوقوع مشارالیه و تصدی دولت از طرف وی مطالبی منتشر میشد. بعد از استعفای دکتر امینی و انتصاب آقای علم به نخست وزیری نیز شایع شد که سپهبد بختیار قریبا به ایران مراجعت و پست نظامی مهمی بنامبرده واگذار خواهد شد لیکن پس از چندی در مهرماه سال ۱۳۴۱ مشارالیه که کماکان در اروپا به سر میبرد بازنشسته گردید. از آن تاریخ تا اوایل خرداد ماه سال جاری در محافل سیاسی کمتر از سپهبد بختیار گفتگوئی در میان بود. از تاریخ دوم خرداد ماه به مدت سه روز ۳گفتار مفصل از طرف رادیوی باصطلاح صدای ملی که طبق اطلاع وسیله دولت شوروی اداره میشود در مورد سپهبد بختیار و اینکه مشارالیه قصد دارد قریبا در ایران با کمک یاران خود دست بکودتای نظامی بزنند پخش گردید که بررسی اجمالی این گفتارها نشان میداد به احتمال قریب به یقین مطالب آن به وسیله افراد بالنسبه مطلع و حتی شاید یک دستگاه اطلاعاتی تنظیم شده است و این تصور را پدید میآورد که با توجه به ترس فوق العاده مقامات شوروی از روی کار آمدن افرادی نظیر تیمسار بختیار در ایران محتملاً این گفتارها از طرف شورویها به منظور ایجاد سوء ظن در مقامات عالیۀ ایران نسبت به سپهبد بختیار تهیه و پخش گردیده است.
چند روز بعد یک گزارش رسمی از کنسولگری ایران در کربلا به وزارت خارجه رسید که سپهبد بختیار به عنوان زیارت عتبات عالیات به عراق وارد و در روز ۹/۳/۴۲ با آیتالله حکیم و خوئی نیز ملاقاتهائی نموده است. به دنبال این جریان واقعه پانزدهم خرداد تهران به وقوع پیوست و برخی از خبرگزاریهای خارجی [به] نقل قول از بعضی مقامات مؤثر دولتی (ظاهراً تفضلی۲ وزیر مشاور وقت) خبری در مورد مداخله سپهبد بختیار در حوادث ایران با اشاره به سفر وی به عراق انتشار دادند و نتیجتا در محافل سیاسی تهران با توجه به بازداشت سید احمد طباطبائی یکی از دوستان نزدیک بختیار، این شایعه قوت گرفت که سپهبد بختیار مقاصد سوئی را در ایران تعقیب مینموده و قصد داشته با کمک روحانیون و پارهای از افسران ارتش وضعی در کشور پدید آورد که منجر به زمامداری وی گردد.
ضمناً مقارن همین جریانات تعدادی اعلامیه پلی کپی شده که از طریق پست جهت پارهای از مقامات و شخصیتها ارسال گردیده بود به دست آمد که طی آن شدید به مقامات عالیه کشور اهانت و از سپهبد بختیار به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران تجلیل به عمل آمده بود که به نظر میرسد این اعلامیه از طرف مخالفین خارجی و یا داخلی نامبرده انتشار یافته باشد.
بطور کلی گزارشاتی که درباره فعالیتهای سپهبد بختیار در اروپا رسیده ضد و نقیض میباشد. برخی از این گزارشها که در اواخر ماه خرداد سال جاری در تهران کسب شده حاکیست مشارالیه نامههائی به بعضی از دوستان خود در تهران از جمله سید علی بشارت - محمد کشاورزیان و حسین رازانی نوشته و ضمن آن از اوضاع ایران انتقاد و یادآور شده در موقعی که حتی در کشورهای آفریقائی مردم از آزادی کامل برخوردارند در ایران حکومت فردی و دیکتاتوری مردم را تحت فشار قرار میدهد. از طرف دیگر تلگرافی که تقریبا در همان هنگام از اصفهان رسیده حکایت از آن دارد که سپهبد بختیار نامهای برای یک از کلانتران ایل بختیاری نوشته و آنها را به حفظ نظم و اطاعت از دستورات مقامات دولتی در مورد اجرای برنامه اصلاحات ارضی دعوت کرده است.
علیهذا با توجه به نکات و مسائل معروضه فوق اظهارنظر قطعی در مورد رویه و نظریات سپهبد بختیار درباره اوضاع کنونی ایران و فعالیتهای وی در خارج از کشور امکان پذیر نبوده و به نظر میرسد در صورت لزوم میبایستی موجباتی فراهم آورد که مأمورین مربوطه در اروپا تماسها و فعالیتهای وی را تحت مراقبت قرار داده و اطلاعاتی در این باره جمع آوری و ارسال دارند.م.م
توضیحات سند:
١- فتحالله فرود فرزند فضلالله در سال ۱۲۸۰ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات عالی را تا لیسانس حقوق ادامه داد. نامبرده سمتهایی من جمله، مدیر شرکت سهامی تثبیت نرخ غله، عضو هیئت مدیره شرکت سهامی بیمه، شهردار تهران، نماینده دورههای ۱۴ ۱۸ و ۱۹ مجلس شورای ملی، سناتور مجلس سنا و... را عهده دار بود. ساواک در سند بیوگرافی او آورده است: «فردی با نفوذ در میان مردم و در سیاست متمایل به سیاست انگلیس است. وی به خاطر به دست آوردن آراء مردم ضمن شرکت در جلسات مذهبی، جلسات متعددی متشکل از کارگران، فرهنگیان، بازاریان، ارتشیان بازنشسته و وعاظ وابسته به رژیم در منزل خود تشکیل میدهد. و این گردهماییها بعدها منجر به تشکیل جمعیت مجاهدین و مدافعین قانون اساسی و حزب خلق گردیده و عمده فعالیت مشارالیه این بوده که ضمن حمایت از شاه مخالفتهایی با دولتهای وقت (اقبال، شریف امامی، مخصوصاً دکتر امینی) مینموده لکن این فعالیتها در زمان روی کار آمدن علم و منصور (سالهای ۴۲ و ۴۳) به حداقل رسیده و در زمان هویدا (۴۴) به کلی قطع گردیده است. یاد شده یک بار در سال ۱۳۴۰ دستگیر شده و اتهام وی در مورد عوارض زمینهای شخصی به نام مهرابی بوده و بار دیگر در بهمن ماه همان سال به اتهام شرکت در تظاهرات دانشگاه تهران بازداشت گردیده است. گزارشی در سال ۱۳۴۱ حاکی است که اداره کننده جلسات نامبرده (جمعیت و حزب مذکور بالا) عدهای از افراد تودهای بودهاند. وی از فئودالهای منطقه ساوه بوده و کشاورزان منطقه از دست او شکایاتی نمودهاند.» فرود با دختر علم السطنه (منشی مظفرالدین شاه) که از ملاکین و سرمایه داران به نام بود ازدواج کرد و این امر یکی از عوامل مؤثر در کسب قدرت برای نامبرده بود. فرود از فراماسونهای قدیمی و با سابقه و استاد لوهای تهران و آریا بود و در سطح بین الملل در (گراندلو آلمان دارای نفوذ قابل توجهی بود. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
۲- جهانگیر تفضلی در سال ۱۲۹۳ ش در مشهد متولد شد. پس از طی تحصیلات مقدماتی و متوسطه موفق به اخذ لیسانس زبان و ادبیات فرانسه از دانشسرای عالی تهران شد. او روزنامه نویسی را با سردبیری روزنامه «نبرد» آغاز کرد و پس از آن روزنامه «ایران ما» را منتشر نمود. مدت کوتاهی به عنوان معاون نخست وزیر در کابینه عبدالحسین هژیر مشغول به کار بود. تفضلی به تدریج از کار مطبوعاتی کناره گرفت و وارد دستگاه حاکمه شد. وی در سمتهایی همچون نمایندگی مجلس، سرپرست دانشجویان ایرانی در اروپا، وزیر مشاور و سرپرست انتشارات و تبلیغات در کابینه علم، سفیر ایران در یونسکو، الجزایر و افغانستان بکار گمارده شد. تفضلی در آذرماه ۱۳۶۹ اقدام به خودکشی نموده و درگذشت.
بخش دوم: ارتباط بختیار با مخالفان شاه
الف: دانشجویان
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد اول، اولین رئیس ساواک صفحه 183