تاریخ سند: 4 شهریور 1344
موضوع: جلسه ماهانه ناهار در منزل علی اردلان با حضور عدهای از اعضاء حزب ملت ایران
متن سند:
شماره: 13434 /20 الف تاریخ:4 /6 /1344
موضوع: جلسه ماهانه ناهار در منزل علی اردلان با حضور عدهای از اعضاء حزب ملت ایران
روز سهشنبه 2 /6 /44 جلسه ماهانه نهار با حضور علی اردلان. علیاصغر گیتی بین. عباس محمودی. مهندس صمیمی. اسمعیل قوام شهیدی. ابوالفضل قاسمی. عبدالحسین ثنائی و عباس وزیری، اعضاء حزب ایران در باغ اردلان واقع در کرج تشکیل گردید.
ابتدا ابوالفضل قاسمی گفت دیروز آقای اللهیار صالح مرا خواسته و گفته وضع حزب خوب نیست و لذا دعوتی از آقایان کردهایم که کنگرهای تشکیل دهیم. من هم از شما خواهش میکنم با دوستان خودتان صحبت نموده و آنها را به این کنگره بیاورید تا اگر رنجش و دلآزردگی وجود دارد آن را از بین ببریم و با هم متحد شویم شاید در آینده مملکت به وجود ما احتیاج پیدا کند.1
ناطق افزود اکنون من خواسته ایشان را در اینجا مطرح میکنم. حاضرین از این موضوع تعجب کردند.
گیتیبین گفت چه شده؟ ایشان که تا یک هفته پیش از سیاست دور بود، دوباره وارد معرکه شده است.2 حتماً دو سه نفر از آدمهای ناباب مثل مهندس فریدون امیرابراهیمی و ناصر موسوی دوباره میخواهند پستی بگیرند و کلاه سر ما بگذارند. ناطق اضافه نمود رفقا مواظب باشید اوضاع و احوال کنونی برای هیچگونه فعالیتی خوب نیست، کلاه سرتان نرود.
وزیری گفت میگویند روز 25 شهریور که جشن دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهی3 انجام میشود، اعلیحضرت میخواهند تاجگذاری کنند و ولیعهد را معرفی نمایند.
نامبرده افزود عدهای هم میگویند اعلیحضرت قصد دارند دیگر استراحت نمایند و بنابراین در نظر است شالوده محکمی برای مملکت و حکومت ریخته شود و بعید نیست با این اقداماتی که اللهیار صالح میکند از وجود مخالفین نیز استفاده شود.
گیتیبین گفت این بازی را همان چند نفر مقامپرست از قبیل مهندس بیانی. مهندس امیرابراهیمی و ناصر موسوی شروع کردهاند. آدم سادهای هم مثل مهندس حسیبی را جلو انداخته و او است که میخواهد کنگره تشکیل دهد و هم او است که رفته و صالح را گول زده و یا بهتر بگویم تحت تأثیر نفوذ سادگی خود قرار داده است.
قاسمی گفت من نظری ندارم ولی اگر ما مؤثر واقع شویم، مجموع و ترکیب ما است نه تک تک افراد، بنابراین نباید بگذاریم اختلاف این همه فاصله بین افراد حزب ایران بیاندازد. بنشینیم ببینیم صلاح چیست و چه باید کرد و دو سه نفری که اسم برده شد، وقتی مؤثر هستند که ما از معرکه دوریم؛ ولی وقتی ما قدم پیش گذاریم آنان عقب خواهند کشید.
درباره این موضوع بحث طولانی نشد و با اینکه دعوت برای عدهای رسیده بود که روز 12 شهریور در جلسه کنگره شرکت کنند، قرار شد فعلاً این مذاکرات دنبال شود و در خاتمه مهندس صمیمی اضافه کرد آقایان بگویم ما دور هم هستیم عدهای هم با ما هستند. آقایان کارشان را شروع کنند هر وقت ما دیدیم کاری به نفع کشور میشود خودمان پیش میآئیم.
نظریه منبع.
با رنجش و بدبینی که در این افراد وجود دارد احتمال داده نمیشود آنان در کنگره شرکت کنند.
رونوشت برابر با اصل است. اصل در ح 276. به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمائید. قضاوی 27 /7
توضیحات سند:
1. این اظهارات در حالی است که در گزارشی که طی شماره 12737 /20 الف - 26 /5 /44 در رابطه با مسافرت سید عباس میرعبدالباقی به اراک تهیه شده، آمده است: «اخیراً سیدعباس میرعبدالباقی ضمن مسافرتی به اراک با فرزند بیات کارمند شرکت برق و عضو قدیمی حزب ملت ایران ملاقات مینماید. در این ملاقات بیات اظهار داشته مدت 11 ماه است که تماس ما با تهران قطع و حتی پیام دانشجو و اعلامیه نیز به اراک فرستاده نشده. میرعبدالباقی گفت تنها اراک نبوده بلکه تماس جبهه ملی با تمام شهرستانها قطع گردیده و علت آن هم این است که آقایان اللهیار صالح و دکتر صدیقی از جبهه کنارهگیری کردند و میتوان گفت ترسیدند و حتی رهبران احزاب هم همگی به طور کلی عقب نشینی نمودند و اکنون یک ماه است که حزب ملت ایران و حزب مردم ایران و جامعه سوسیالیستها دوباره جبهه ملی سوم را تشکیل دادند و نشریهها و پیام دانشجو هم به وسیله حزب ملت ایران منتشر میشود.» بخش ضمائم
2. در بریده روزنامهای که در تاریخ 17 /5 /44 ضمیمه پرونده وی شده، آمده است: «گفته شده اللهیار صالح از انزوای خود درآمده است و او را هفته گذشته در انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی دیده بودند که در یک کنفرانس شرکت کرده بود.» بخش ضمائم
3. در تلاش وسیع رژیم پهلوی برای احیای سنن شاهنشاهی قبل از اسلام با هدف ستیز با دین، جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در دستور کار این رژیم قرار گرفت و از سال 1336 اولین اقدامات آن صورت پذیرفت و کمیسیونهای مختلفی برگزار شد. در ابتدا قرار بود این جشن در سال 1337 برگزار شود، امّا این تاریخ به دلیل بافت حاکم بر بوروکراسی رژیم شاه، هر ساله به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره در سال 1350 در تخت جمشید برگزار شد. برگزاری این جشن با هزینه میلیونها دلار از سرمایههای ملّی، موجب خشم و نفرت عمومی و محکومیت آن توسط علماء و روحانیون و بهخصوص حضرت امام خمینی(ره) شد که با اشاره به فقر شدید مردم، این چنین جشنهایی را اسراف میدانستند. جشنهای 2500 ساله در تخت جمشید، نمایشی از رؤیاها و بلند پروازیهای شاه و رهاوردِ آن، جدایی کامل او از واقعیات بود که بیش از پیش، دچار اشتغال فکری دربارۀ سلطنت خود و اهمیت جانشینی مستقیم خود براریکه کورش گردید. محمدرضا پهلوی با برپایی این جشنها، دورۀ جدیدی در پادشاهی خود آغاز کرد، دوره جنون انجام کارهای بزرگ. بسیاری از معروف ترین و مقتدرترین چهرههای جهان در تخت جمشید برای ستایش کشور شاهنشاهی و بلکه مهمتر از آن، ستودن خود او، به این محل آمده بودند. ر. ک: کتاب بزم اهریمن چاپ مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. دوره 4 جلدی. ماروین زونیس، شکست شاهانه، ترجمه عباس مخبر، نشر طرح نو، تهران، ص 114 و 115. ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، تهران، ص 38 و 49.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 268