تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1342
موضوع: صدور قرار مقتضی درباره اشخاص مشروحه زیر
متن سند:
شماره: 2299/ق ز تاریخ:21 /2 /1342
موضوع: صدور قرار مقتضی درباره اشخاص مشروحه زیر
از چند ماه قبل که اعلامیههای مختلفی به نام روحانیون در مورد مخالفت با قوانین لوایح ششگانه1 در شهر منتشر میگردید کم و بیش بعضی عناصر دستگیر و تحویل مقامات قضایی گردید ولی چون هدف این ساواک پیدا کردن کانون این انتشارات بوده و اخبار و اطلاعات واصله حاکی بود که کتاب فروشی امانی که از طرف سه برادر بنام مهدی2 و تقی3 و رضا4 فرزندان محمود شهرت امانی اداره میشود با بعضی عناصر ناباب رابطه داشته و رفت و آمدهای مشکوکی نیز در آن بعمل میآید محل مزبور مورد مراقبت غیر محسوس قرار گرفت تا جائیکه مامورین ویژه توانستند خود را به آنان نزدیک نموده و روش کار آنان را بفهمند و به طوری که مامور اطلاع میدهد کسانی که مورد اعتماد آنها بوده پس از ورود به مغازه خود را به یکی از برادران نزدیک و او هم از اعلامیههای مختلف که در دسترس بوده در جوف کتاب یا دفتر گذارده و به او تحویل میداد و اگر بعضی اعلامیهها منحصر به فرد و یا بوسیله خود آنان و عوامل مربوطه در شهر خطی و یا با تایپ تهیه میگردید وقتی که به اشخاص داده میشد او مجبور بود که آن را بخواند و در ساعت مقرر آورده و تحویل دهد که بلافاصله به شخص مراجعه کننده جدید نیز برای قرائت و تبلیغ داده میشد چون ادامه این وضعیت موجب شده بود که نامبردگان گستاخانه به اعمال خائنانه خود ادامه و عدهای از هموطنان و جوانان و دانش آموزان را که برای خرید لوازم التحریر به آنجا مراجعه میکنند گمراه نمایند در روز 19 /2 /42 به همراهی مامورین شهربانی محل مزبور مورد بازرسی قرار گرفت در ابتدا نامبردگان منکر داشتن اعلامیه مضره بودهاند ولی پس از اینکه تجسس گردید مقادیر زیادی برابر صورتجلسه تنظیمی از هر کدام یک برگ برای نمونه به همراه تقدیم است از مغازه نامبرده کشف و به همراه متهمین به این ساواک دلالت گردیدند.در بازجویی که از تقی و مهدی و رضا فرزندان محمود شهرت امانی بعمل آمد چون با هم تبانی کرده بودند متفقاً اظهار داشتندکه این گونی اعلامیه در پشت مغازه بود که ما ندانسته آن را به داخل مغازه آوردیم ولی حبیب اله جورابچی فرزند عباس شاگرد آنان اظهار داشت در ماه قبل موقعی که درب مغازه را باز کرده و مشغول نظافت انبار بودم همین بسته را که داخل آن مقادیر زیادی اعلامیه بود در داخل انبار مشاهده کردم و به آقای مهدی امانی گفتم که این گونی را باز کنم او گفت خیر تو از انبار خارج شو و ما خودمان داخل انبار کار داریم و بعد از چند روز دیگر مجددا از آقای رضا امانی سئوال نمودم که این بسته که پریروز داخل انبار بود چه بود او به من جواب داد که پریشب در موقع رفتن شما نمیدانم چه شخصی آورده و روی جعبه آئینه گذاشته است و به طوری که نامبرده نیز در بازجویی بیان داشته شب گذشته آقایان امانی به آنها سفارش کرده که شماها نگران نباشید و وقتی هم از شما سئوال کردند بگویید چند روز قبل این بسته را داخل انبار دیده و اطلاع دیگری نداریم.
باعرض موارد فوق و اینکه سه برادران نامبرده از مدتها قبل در پوشش کتابفروشی با عناصر اخلالگر همکاری و معاضدت داشته و با پخش اوراق مضره موجب اخلال و اغتشاش در امنیت منطقه گردیده و با این عمل قصد مشوب ساختن افکار عمومی را داشته و مردم را بر علیه دستگاه حاکمه و لوایح قانونی ششگانه تحریک و تحریص نمودهاند لذا نامبردگان به همراه سه نفر از شاگردان مغازه کتابفروشی بنام 1- حبیب اله جورابچی5 2- نقی جلالیان6 3- کریم اردکانی7 با 34 برگ اوراق بازجویی و اعلامیههای کشف شده (از هر کدام یکبرگ) و یکبرگ صورتجلسه تنظیمی که به گواهی متهمان نیز رسیده است و همچنین یکبرگ کاغذ خطی که از طرف اخوان امانی برای مجله مکتب اسلام8 نوشته شده و در آن نام سروان کاتبی ذکر شده جهت صدور قرار مقتضی معرفی مقرر فرمایید در این مورد اقدام و نتیجه را به این ساواک امر یا ابلاغ فرمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین
گیرنده :
ریاست شهربانی قزوین جهت اطلاع اصل در پرونده 4 /234
توضیحات سند:
1. لوایح ششگانه، انقلاب سفید شاه و مردم ، نام حرکتی است که محمدرضا پهلوی به دستور آمریکا در سالهای 1341-1340 در ایران انجام داد. عناوین این حرکت سیاسی را اصلاحات ارضی، ملّی کردن منابع طبیعی و جنگلها، واگذاری سهام کارخانههای دولتی به مالکین بزرگی که طی اصلاحات ارضی، زمین خود را به دولت میفروختند و اعطای حق رأی به زنان تشکیل میداد. مجموعهی این حرکت به تعمیم زندگی غربی میانجامید و ایرانی به اروپایی و آمریکایی تبدیل میشد. طرح انقلاب سفید در کاخ سفید آمریکا ریخته شد و مأموریت اجرای آن به دکتر علی امینی ـ عاقد قرارداد کنسرسیوم نفتی پس از کودتای 28 مرداد 1332ـ داده شد. امّا شاه پس از مدّت کوتاهیآامریکاییها را راضی کرد که خود عهدهدار آن شود. امینی استعفا داد و شاه، اسدالله علم را که به وابستگی به انگلیس شهرت داشت، به نخست وزیری منصوب و موظف به انجام آن کرد. روحانیت به رهبری مراجع در برابر آن ایستادند و با آن مخالفت کردند. نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، در برابر آن مخالفت و مقاومت و کشمکش سیاسی جوانه زد. انقلاب سفید بر خلاف ادعای شاه و اربابان آمریکاییاش « سفید» نماند، بلکه از همان ابتدا و در جریان مقاومت مردم و روحانیت، با خون فرزندان اسلام رنگین شد. امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «اینها ثمره شوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبیها میخواهند آن را به انقلاب سفید ملقّب سازند و آن را انقلاب شاه و ملّت بنامند... هتک مقدسات اسلام، کشتن علمأ و مردم مسلمان در زیر شکنجه، هجوم به مدرسه فیضیه و دانشگاهها و کشتار فجیع 15 خرداد، از ثمرات دیگر این انقلاب ننگین است ...»
صحیفه نور، ج 1، صص 322 و 399 رک : فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، جلال الدین فارسی، صص 173 ـ 172
2. مهدی امانی، فرزند محمود در سال 1306 ﻫ.ش به دنیا آمد. تقی امانی اولین بار نیز در 9 /12 /1341 به دلیل توزیع عکس امام(ره) دستگیر و پس از بازجویی در 13 /12 /1341 آزاد شده بود. وی به کتابفروشی اشتغال داشت و اعلامیهها و کتابهای امام(ره) را در اختیار علاقهمندان قرار میداد. وی در سال 1342 اعلامیههای امام(ره) و روحانیون را پخش میکرد و به همراه برادرانش از سوی ساواک به عنوان عوامل اصلی انتشار اعلامیهها و جزوات امام(ره) در قزوین معرفی شده است. مهدی امانی در 23 /3 /1346 به دلیل فروش کتاب ماکسیم گورکی مجدداً دستگیر و چند روز بعد در 25 /3 /1346 آزاد شد.
3. تقی امانی، فرزند محمود در سال 1309ﻫ.ش در تهران به دنیا آمد. وی به دلیل کشف مقدار زیادی اعلامیه در کتابفروشیاش در 19 /2 /1342 به همراه چند نفر دیگر دستگیر شد. تقی امانی در 13 /10 /1343 به اتهام ارتباط با محمد بخارایی ضارب حسنعلی منصور مجدداً دستگیر و به تهران اعزام شد و یک ماه بعد آزاد گردید. وی از عاملین توزیع اعلامیههای امام(ره) در استان قزوین بود و در مساجد پیغمبریه و پنجه علی فعالیت میکرد و عضو جمعیت جامعه دیانت(نهضت اسلامی) بود. گزارشهای متعددی از ساواک راجع به فعالیتهای وی گزارش شده است. از جمله اعتراض به وعاظ به دلیل دعا برای شاه در سال 1351، استهزاء انقلاب سفید شاه در سال 1351، پخش اعلامیه امام(ره) راجع به جشنهای 2500 ساله و اعلامیه راجع به کودتای 28 مرداد 1332.
4. رضا امانی، فرزند محمود در سال 1302 ﻫ.ش در تهران به دنیا آمد. وی در 19 /2 /1342 به دلیل توزیع و نگهداری اعلامیه و در 19 /3 /1342 به همراه برادرانش تقی و رضا و حبیباله جورابچی و تقی جلالیان و کریم اردکانی دستگیر و 14 /7 /42 آزاد شد. وی در خیابان پهلوی قزوین کتابفروشی داشت و در آنجا کتابهای انقلابی و رسالهها و اعلامیههای امام(ره) را پخش میکرد.
5. حبیب اله جورابچی، فرزند عباس در سال 1324 ﻫ.ش در قزوین به دنیا آمد. وی در کتابفروشی حکمت که متعلق به برادران امانی بود، اشتغال داشت. وی در آنجا مبادرت به فروش کتب دکتر علی شریعتی مینمود و اعلامیههای امام(ره) را چاپ ، تکثیر و توزیع میکرد و به همین دلیل نیز در سال 1344 دستگیر شد. به عقیده ساواک وی جزو مذهبیهای تندرو محسوب میشد. جورابچی در سال 1353 مجدداً دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت.
6. محمد نقی جلالیان، فرزند علی جان در سال 1324 ﻫ.ش در قزوین به دنیا آمد. وی که در قزوین کتابفروشی داشت در پخش اعلامیهها و کتابهای امام(ره) فعالیت میکرد و به همین دلیل نیز یک سال را در حبس گذراند. وی به همراه تقی و نقی امانی در 7 /9 /1349 دستگیر و 4 /12 /49 از زندان آزاد شد. جلالیان در انجمن نشر حقایق اسلامی نیز فعالیت میکرد.
7. کریم اردکانی، فرزند عبدالوهاب در سال 1319 ﻫ.ش در قزوین به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب در قزوین کتابفروشی داشت. شهربانی قزوین در تاریخ 30 /3 /42 در خصوص ایشان نوشت:«برابر سوابق موجود نام کریم اردکانی بدون سایر مشخصات در اعلامیه مورخ 30 /7 /41 به منظور پشتیبانی از علما و روحانیون در شهر منتشر شده قید گردیده و اخیراً نیز مشارالیه به اتفاق 5 نفر دیگر به اتهام داشتن اوراق مضره بازداشت و روز 23 /2 /42 از زندان آزاد گردید».
(اسناد ساواک- پرونده انفرادی)
8. مجله درسهای مکتب اسلام این مجله به منظور آشنا ساختن مردم ایران با مبانی دین اسلام به ویژه نسل جوان با حقایق و روشنگریهای دین اسلام در قم و توسط علمای حوزه علمیه قم راهاندازی شد و هدفش ضمن آگاهی دادن به مردم، مبارزه با تبلیغات ضددینی رژیم و خصوصاً هواداران در ایران بوده. ابتدا این مجله تحت نظر آقای سید کاظم شریعتمداری و با مدیریت آیتالله ناصر مکارم شیرازی و دیگر نویسندگان دارالتبلیغ اداره میشد و نقش مناسبی در تبلیغ و ترویج احکام و مبانی دینی مذهب تشیع داشت. نکته قابل توجه آن است که دستگاه امنیتی شاه نیز به نقش اسلام در آگاهی بخشی تودهها و مبارزه با کمونیزم آگاه بوده است و به ناچار در برخی شرایط، تضییقات موجود را کاهش میداده است تا به اصطلاح از نفوذ کمونیزم در ایران جلوگیری شود. این مجله بیش از 40 سال است که به کار خود ادامه میدهد.
ر. ک : کتاب شرح احوال رجال، ج 2، ص 653.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 12