تاریخ سند: 22 اردیبهشت 1353
بازجویی از : حاج سید محمدتقی حسینی طباطبایی
متن سند:
س ـ مشخصات کامل خود را بیان فرمایید.
ج ـ حاج سید محمدتقی فرزند سیدعلی شهرت حسینی طباطبایی متولد 1307 محل تولد چلنگ
شیب آب دارنده شناسنامه شماره 18927 زابل شغل پیشنماز و مدرس مسجد مهدیه حکیم
ساکن زابل خیابان پهلوی خیابان مکری دست راست کوچه دوم به نام سنچولی پلاک 9 میزان
تحصیلات کلاسیک (ندارد) لیکن تحصیلات علمی در سطح خارج از علوم فقه و فلسفه.
س ـ آیا تعهد می فرمایید که هر چه از شما سؤال می شود حقیقت را آن طور که
بوده و هست بیان نمایید.
ج ـ تعهد می نمایم.
س ـ آیا تاکنون از طریق مراجع انتظامی یا قضایی بازداشت و یا احضار شده اید یا
خیر؟ در صورت مثبت چگونگی را با ذکر علت بیان نمایند.
ج ـ تاکنون دو دفعه ممنوع المنبر شده ام که هر بار از سه ماه تا پنج ماه بود.
و تاکنون بازداشت
نشده ام.
س ـ علت ممنوعیت از منبر چه بوده و در چه سالی بوده است.
ج ـ در سال 50 و 52 دو دفعه ممنوع المنبر شده ام لیکن علت آن برایم مشخص نشده به طور شایع
گویا در اثر گزارش واهی حاج نجم الدین طباطبایی بود.
که بعدا هم خلاف آن ثابت شده و منبر
اینجانب آزاد شده است.
س ـ شما با آقای حاج نجم الدین طباطبایی و سایر روحانیون سیستان
اختلافاتی دارید یا خیر؟
ج ـ در سیستان فقط با خانواده نجم الدین آن هم به خاطر مسایل خانوادگی مثل ازدواج از قدیم
اختلافاتی بوده و آقای صدر پدر نجم الدین نیز با من مخالف می باشد کمااینکه در سال 41 که در
نیمه شعبان سخنرانی نمود و ضمن آن به مناسبت امام زمان برای شاهنشاه ایران دعایی کرده و به
کرات گفته است که این فرد روحانی برای شاه دعا می کند و من آن را مُرتد می دانم.
س ـ شما در چه مجامع و محافلی عضویت دارید.
ج ـ در محافل سیاسی به هیچ وجه عضویت و فعالیتی نداشته و ندارم فقط در مجالس و مجامع
مذهبی مانند مسجد حکیم و غیره شرکت نموده و سخنرانی می نمایم آن هم به طور محدود.
س ـ چه مدت است که شما کتابخانه مسجد مهدیه حکیم را دایر نموده اید؟
ج ـ اصل تأسیس از سال اول ساختمان مسجد سال 42 شمسی بوده و فعالیت های تدریجی برای
توسعه آن ادامه دارد.
س ـ شما علاوه بر دایر نمودن کتابخانه در همین محل روزهای جمعه جلساتی
تشکیل می دهید اولاً این جلسه به مسئولیت چه کسی و هدف آن چیست؟
ج ـ این جلسه بنا به خواهش عده ای از جوانها به منظور آشنایی به مبانی دینی تشکیل شده لیکن
اینجانب مستقیما و مرتبا در آن شرکتی ندارم فقط در بعضی موارد در پایان جلسه به منظور ایراد
خطابه دینی در آن شرکت می کنم و مسئولیت آن به عهده آقایان امجد ـ سرابندی ـ بیک1 و آقای
صلواتی واگذار شده که به نحو غیرمستقیم نیز از اینجانب تبعیت می نمایند.
س ـ تاکنون چه فعالیت هایی در این انجمن صورت گرفته است.
ج ـ قرائت قرآن و نظریه های اسلام در اخلاق دینی و اجتماعی مخصوصا با قرائت متن قرآن و
نهج البلاغه.
س ـ شما با آقای امجد و سرابندی و بیک چگونه آشنا شده اید؟
ج ـ این چند نفر به منظور استفاده علمی و مطالب دینی و پرسش های اخلاقی به من مراجعه
داشته و دارند مانند سایر مسلمانهای شهر.
س ـ مخارج شما چگونه تأمین می گردد؟
ج ـ در مرحله اول از درآمد املاک شخصی و موروثی و در مراحل دیگر از منبر و جمع آوری
وجوه شرعی طبق اجازه هایی که از آیت الله خویی ـ حکیم ـ شاهرودی ـ میلانی دارم.
س ـ شما در حال حاضر چند نفر شاگرد علوم دینی (طلاب) دارید؟
ج ـ فعلاً 13 نفر به اسامی موسی غلامیان مزار اربابی ـ حسن میرشکار ـ غلامرضا مرادقلی ـ عباس
میرشکار ـ جهان تیغ ـ ده مرده ـ دَه باَشی شفیعی ـ ملاشاهی ـ پیری ـ میری.
س ـ به قرار اطلاع شما از عقاید و افکار آقای خمینی طرفدار و اصولاً ایشان را
در مجامع به عنوان یک فرد صاحب نظر معرفی می نمایید.
ج ـ علت این است که ایشان یکی از مراجع تقلید شیعه شناخته شده دوم اینکه عده ای به طور
غیرمستقیم نیاز به فتوای او دارند بنابراین بنده به ناچار ضمن نقل قول و آن هم در برخی از موارد
به عنوان بیان نظر فقهی از ایشان یاد می کنیم.
س ـ چه علت دارد که در مورد خمینی اصرار خاص دارید و از دیگر مجتهدان
نقل نمی کنید.
ج ـ بنده نسبت به ایشان اصرار خاصی ندارم بلکه مساوی سایر مراجع تقلید مانند آیت الله
خوئی1 و غیره که نمایندگی ایشان را دارم نام می برم.
س ـ در کتب بدست آمده در کتابخانه مسجد حکیم ملحقات و دو جزوه از آیت الله
خمینی موجود است اینها را از کجا و به چه وسیله بدست آورده اید.
ج ـ بنده مانند سایر کتب متفرقه از وضع آن
بی اطلاع هستم شاید اشخاص متفرقه آن را هدیه کرده باشند زیرا در فهرست کتابخانه هم نبود.
س ـ شما این رساله ها را از آقای محمد میرآدی گرفته اید چگونگی را بیان فرمایید.
ج ـ بنده ایشان را به عنوان یک فرد محلی که دانشجو می باشد می شناسم ولی هرگز رساله ای از ایشان نگرفته ام و اطلاعی هم از
اینکه ایشان آورده باشند ندارم.
س ـ آقای محمد میرآدی تاکنون چند بار به منزل شما آمده است؟
ج ـ سالهای قبل کم و بیش منزل ما می آمده لیکن دو سال است که اصلاً نیامده است و پارسال هم که زابل آمده بنده او را
ندیده ام.
س ـ مراتب فوق را چگونه گواهی می کنید.
ج ـ قرائت نموده و امضا می کنم.
توضیحات سند:
1ـ غلامحسین بیک فرزند احمد
ساواک در مورد اقدامات وی
چنین گزارش کرده است:
نامبرده بالا کارمند اداره ثبت
اسناد و املاک شهرستان زابل
بوده که در مورخه 1 /2 /35 به
شهرستان ابهر منتقل شده است.
برابر سوابق موجود وی یکی از
متعصبین مذهبی و از همفکران
سید محمدتقی حسینی
طباطبایی می باشد که در مدت
اقامت خود در شهرستان مذکور
ضمن شرکت در جلسات متشکله
در مسجد حکیم که سرپرستی
جلسات را نیز به عهده داشته
افراد شرکت کننده بخصوص
دانش آموزان را جهت مطالعه
کتب مختلف تشویق و در
صحبت های خود مطالب خلاف
مصالح مملکتی عنوان می نموده
که بدین علت یک بار توسط
سازمان اطلاعات و امنیت زابل
احضار و تذکرات لازم به وی
داده شده ولی یادشده با
برقراری ارتباط با عناصر
ناراحت منطقه مجددا
فعالیت های مضره خود را با
پنهان کاری هر چه بیشتر دنبال
کرده است...
به نقل از پرونده انفرادی بیک
در ساواک
1ـ آیت الله سید ابوالقاسم خویی
در سال 1278 ه ش (1317 ق)
در شهر خوی بدنیا آمد.
ایشان
به دلیل حضور پدر در نجف در
سیزده سالگی به این شهر هجرت
کرد و در آنجا اقامت گزید.
آیت الله خویی مقدمات و مدارج
عالی علوم دینی را به سرعت
پشت سر گذاشت و از محضر
اساتیدی چون آیات عظام
کمپانی، نائینی و آقا ضیاء
عراقی، بهره برد.
آیت الله خویی
در سال های جوانی به درجه
اجتهاد رسید و در طول سالها
تدریس شاگردان فراوانی
تربیت کرد و آثار علمی فراوانی
نیز از خود به جا گذاشت.
ایشان
در جریان لایحه انجمن های
ایالتی و ولایتی به همراه دیگر
مراجع و بزرگان حوزه به
مخالفت با رژیم پهلوی
برخاست، آیت الله خویی از
علمای برجسته از مراجع بزرگ
تاریخ تشیع به شمار می رود.
ایشان در سن 94 سالگی و بر
اثر بیماری و تحمل فشارهای
بی شمار رژیم بعثی عراق در
تاریخ 1373 ه ش (1413 ق)
دارفانی را وداع گفت و در
نجف اشرف دفن گردید.
به نقل از: مرکز بررسی اسناد
تاریخی، مدرسه فیضیه
تهران ؛ مرکز بررسی اسناد
تاریخی، 1380، ص 618
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 147