صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: محمد حسن لباسچی فرزند حسین و دکتر مصطفی چمران ساوه‌ای فرزند حسن دانشجویان مقیم آمریکا

تاریخ سند: 27 خرداد 1347


درباره: محمد حسن لباسچی فرزند حسین و دکتر مصطفی چمران ساوه‌ای فرزند حسن دانشجویان مقیم آمریکا


متن سند:

سازمان اطلاعات و امنیت کشور
از: ۳۱۵ تاریخ: 27 /3 /47
درباره: محمد حسن لباسچی فرزند حسین و دکتر مصطفی چمران ساوه‌ای فرزند حسن دانشجویان مقیم آمریکا

محترماً به استحضار می‌رساند:
با توجه به نظریات مقامات عالیه کشور و نظر کلی در مورد دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ایرانی مقیم خارج اخیراً رهبر عملیات نمایندگی در آمریکا در مسافرتی که به سانفرانسیسکو نموده بود با نامبردگان بالا ملاقات و مذاکراتی به عمل آورده و مراتب را گزارش نموده که ضمن تشریح خصوصیات اشخاص مذکور اهم مذاکرات رهبر عملیات نمایندگی با آنان نیز ذیلاً به استحضار می‌رسد:
1ـ خصوصیات افراد فوق:
الف ـ دکتر مصطفی چمران ساوه‌ای ـ نامبرده با درجه شاگرد اولی از دانشکده فنی تهران فارغ‌التحصیل شده و سپس جهت ادامه تحصیل به آمریکا مسافرت می‌نماید و در آمریکا با موفقیت به تحصیلات خود ادامه داده و به دریافت درجه دکترا در رشته فیزیک نایل می‌گردد.
مشارالیه شخصی است مؤدب ـ متین ـ مهربان ـ ساده ـ کم‌ حرف ـ بی‌تکبر ـ محجوب و عاقل اهل مطالعه و تحقیق و بحث به مصدق علاقه فراوانی دارد و او را تا سرحد یک قهرمان ملی می‌پرستد ولی نسبت به سایر رهبران جبهه ملی چندان تعصبی نشان نمی‌دهد و بسیار مایل است به ایران مراجعه نماید ولی به قول خودش حاضر نیست بی‌گُدار به آب بزند و تا اطمینان نداشته باشد در این مورد اقدام نخواهد کرد.
ب: حسن لباسچی ـ نامبرده که جهت ادامه تحصیل به آمریکا مسافرت نموده بود در رشته علوم سیاسی به دریافت درجه لیسانس نایل گردیده است. مشارالیه شخصی است مغرور ـ پر مدعا جاه‌طلب و در فعالیت‌های سیاسی با سابقه ـ اهل جار و جنجال و سر و صدا و نسبتاً بی‌پروا ـ نسبت به معتقدات سیاسی خود ایمان زیادی نداشته و خیلی مایل است که به ایران مراجعت نماید و شاید قابل خرید هم باشد.
۲ـ خلاصه مذاکرات:
در این ملاقات حسن لباسچی پس از تعارف به رهبر عملیات نمایندگی اظهار می‌دارد امروز آقای اشراقی سرکنسول شاهنشاهی تلفنی اطلاع داد که شما مایل هستید با افرادی که می‌خواهند به ایران مراجعت کنند مذاکره نمایید و چون بنده و دکتر چمران هر دو مایل به مراجعت به وطن خود می‌باشیم لذا خواستیم چند دقیقه‌ای در این‌باره با شما صحبت کنیم.
رهبر عملیات نمایندگی پس از اظهار خوشوقتی از ملاقات با آنان از آنها می‌خواهد که خواسته‌ها و اشکالات خود را بیان کنند. دکتر چمران اظهار می‌دارد ما دیروز با دکتر فرمانفرمائیان و همراهان نامبرده ملاقات و مذاکره کردیم ولی حقیقتش را بخواهید به حرف آنها به هیچ‌وجه اطمینان نداریم و حسن لباسچی اضافه می‌کند که ما از این دار و دسته‌ها زیاد دیده‌ایم می‌آیند و می‌روند ولی هیچ گره‌ای از کارها باز نمی‌کنند. رهبر عملیات نمایندگی در پاسخ اظهارات آنان می‌گوید بنده از نتیجه اقدامات که هیأت‌هایی که تاکنون به این منظور آمده‌اند بی‌اطلاع نیستم ولی به نظرم هیأت فعلی با هیأت‌های قبلی فرق داشته باشد زیرا هیأت اخیر به امر شخص اول مملکت به این مأموریت آمده و در آینده خود شما نتیجه آن را خواهید دید حسن لباسچی اظهار داشت اتفاقاً ایراد ما هم همین است که چرا باید هیأتی پول مملکت را بردارد و به آمریکا بیاید در حالی که به قول خودشان هیچ اختیاری ندارند و فقط می‌خواهند پرسشنامه بین دانشجویان و فارغ‌التحصیلان توزیع نمایند اگر هدف آنها توزیع پرسشنامه است که این کار را با پست هم می‌توانستند انجام دهند. لذا تصدیق می‌فرمائید که دانشجویان حق دارند در این مورد مشکوک و ناراحت باشند و باید عرض کنم که همه فکر می‌کنند این هم یکی دیگر از مأمورهای دولت است. به دنبال سخنان وی دکتر چمران ضمن تأیید حرف او گفت همین طور است. اکثر دانشجویان کوچکترین اعتمادی به دکتر فرمانفرمائیان و هیأت او ندارند و راستش را بخواهید دیشب من درباره شما تلفنی از برادرم (دکتر عباس چمران ساوه‌ای) تحقیق کردم. ایشان به من گفت که می‌توانم آزادانه با شما صحبت کنم و به حرف‌های شما اطمینان داشته باشم. و اضافه کرد که البته می‌دانید او اهل سیاست نیست و مدت‌ها است که دکتر مجتهدی از وی دعوت کرده است که برای تدریس به ایران برود ولی هنوز هم مشکوک است و نمی‌خواهد ریسک کند. از وی سؤال شد چه ریسکی. لباسچی در پاسخ اظهار داشت ما نمی‌دانیم شما تا چه اندازه از فعالیت‌های ما مطلع هستید رفتن ما به ایران حتی برای شخصی مثل او که وارد فعالیت‌های سیاسی هم نبوده است یک نوع ریسک است زیرا در کشور ما ببخشید که مجبور هستم صریح صحبت کنم آزادی وجود ندارد. هرچه دلشان بخواهد می‌کنند. حساب و کتابی هم در کار نیست. به دنبال سخنان لباسچی دکتر چمران گفت لطفاً توجه داشته باشید که منظور من جسارت نیست ........ ولی آخر چرا باید تمام سرنوشت ممکلت ما دست یک نفر باشد ............. حتی اگر آن شخص بهترین آدم‌های دنیا هم باشد و کسی جرأت انتقاد نداشته باشد. در اینجا رهبر عملیات نمایندگی اظهار می‌دارد اجازه بدهید پرسش‌ها و یا بهتر بگویم انتقادات شما را به ترتیب جواب بدهم.
اولاً اینکه گفتند هر کس به ایران برود ریسک می‌کند و ممکنست او را اذیت کنند و یا به او اجازه مراجعت ندهند صحیح نیست زیرا خود شما بهتر می‌دانید که تعدادی از دوستان و همکاران شما به ایران رفته‌اند و صحیح و سلامت بازگشته‌اند و کسی هم مزاحم آنان نشده است و حتی بعضی از آنان نیز با بهترین شغل و حقوق در ایران مشغول کار شده‌اند مانند وزیر پست و تلگراف فعلی که روزی رئیس سازمان دانشجویان بوده است و ده‌ها نفر دیگر. در اینجا لباسچی گفت که کسی را از دوستان خود نمی‌شناسیم که به ایران رفته باشد. در پاسخ گفته شد دو تا از بهترین نمونه‌های آن دکتر فیروز پرتوی و مهندس قریب هستند که هم اکنون بسیار راضی هستند نمونه دیگر آن نوشیروان حاتمی معاون سازمان دانشجویان است که اخیراً به تهران رفته و بازگشت و بر خلاف تصور شما کسی هم مزاحم او نشده است. لباسچی اظهار داشت در مورد پرتوی صحیح است ولی باید توجه داشت که دکتر پرتوی از نظر سیاسی شخص چندان فعالی نبوده و در هر حال با وضع ما و مخصوصاً با وضع من خیلی فرق دارد. در مورد حاتمی هم باید عرض کنم که ما اصولاً حاتمی را نمی‌شناسیم و حتی اسم او را هم نشنیده‌ایم. در پاسخ گفته شد چطور ممکنست که شما اسم معاون سازمان دانشجویان را نشنیده باشید. لباسچی گفت: ما واقعاً او را نمی‌شناسیم. ممکنست او در شرق آمریکا فعالیتی داشته باشد ولی در اینجا ما از او خبری نشنیده‌ایم وانگهی از این افراد زیاد هستند و دلیلی ندارد که ما همه آنها را بشناسیم ولی آنچه که برای ما مسلم است اینست که یکی از دوستان ما چند ماه پیش به ایران رفته و به او اجازه کار نداده‌اند. از همه بدتر اینکه به او اجازه خروج هم نمی‌دهند. از او سؤال شد اسم این شخص چیست؟ پاسخ داد دکتر امیر ناصر مصلح‌پور که دکتر داروساز است. در پاسخ گفته شد یقین دارم که این موضوع حقیقت ندارد زیرا همان طور که عرض کردم دکتر پرتوی و امثال او الان دارای بهترین مشاغل هستند و مسلماً هر وقت نیز بخواهند می‌توانند از ایران خارج شوند و اصولاً دلیلی برای جلوگیری از خروج آنان نیست. درباره دکتر مصلح‌پور هم من اطلاعی ندارم ولی با توجه به اوضاع و احوال داخلی کشور می‌خواهم چنین حرفی را تکذیب نمایم. در این ‌موقع دکتر چمران اظهار داشت شنیده‌ایم دکتر مجید تهرانیان و دکتر صابری نیز عازم ایران شده‌اند. در پاسخ اظهار شد بله همین طور است. و این خود نیز دلیل دیگری بر اظهارات قبلی شما است. دکتر چمران گفت حقیقتش اینست که من باورم نمی‌شود. ولی خدا کند همین طور باشد زیرا اغلب کسانی که به مخالفت متهم شده‌اند از بهترین و علاقمندترین دانشجویان هستند و حق اینست به جای آزار و اذیت و محکوم کردن آنان به حرف‌ها و درد دلهای آنان گوش بدهند. به دنبال وی لباسچی اظهار داشت حرف شما را تصدیق می‌کنم. باور بفرمائید به ما ظلم کرده‌اند. ما را نفهمیده‌اند. یعنی نخواسته‌اند که بفهمند سپس دکتر چمران گفت خدا شاهد است اگر من روزی بدانم که مثلاً دولت ما(همان طور که خود ادعا می‌کند) حافظ منافع ملی ماست و علیه امپریالیسم مبارزه می‌کند من حاضر هستم جانم را فدای چنین دولتی بکنم و انتظار هیچ کمکی ـ اعم از مادی و معنوی را هم نخواهم داشت و لباسچی اظهار نمود از موضوع پرت نشویم مقصود ما از آمدن به اینجا اینست که بینیم آیا واقعاً این حرف‌ها حقیقت دارد یا نه؟ و یا باز عده‌ای برای مشغول کردن دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج دست به تبلیغات زده‌اند. در پاسخ گفته شد که حقیقت دارد. آخر چه دلیل دیگری برای دولتی که در نهایت قدرت و ثبات و سیاست است می‌تواند وجود داشته باشد؟ لباسچی گفت آیا شما می‌توانید به ما قول بدهید که اگر ما به ایران بگردیم ما را اذیت نخواهند کرد. پاسخ داده شد البته ـ مشروط بر اینکه شما واقعاً دست از فعالیت‌های سابق خود برداشته باشید و صادقانه بخواهید به ایران بازگشته و به کشور خود خدمت کنید.
لباسچی گفت هدف ما هم جز این نیست زیرا اگر جز این می‌بود دلیلی نداشت که این‌وقت شب پیش شما بیائیم و مزاحم شما بشویم. سپس دکتر چمران گفت اجازه بدهید من درباره خود مطالبی عرض کنم. البته من هم خیلی دلم می‌خواهد به ایران برگردم ولی تا وقتی که صد در صد مطمئن نباشم اقدام نخواهم کرد. من صبر می‌کنم اول برادرم (دکتر عباس چمران) به ایران برود. اگر او برای من بنویسد که اوضاع عوض شده است منهم خواهم رفت و به دنبال او لباسچی اظهار داشت خواهش من هم این ست که اولاً مذاکرات امشب ما کاملاً خصوصی باشد و مخصوصاً هیچ نوع اطلاعی در این مورد به روزنامه‌ها داده نشود زیرا ما نمی‌خواهیم که اسم ما مثل اسم تهرانیان در روزنامه‌ها منعکس گردد مخصوصاً حالا که هیچ خبری نیست و هیچ نوع اطمینانی هم رسماً به ما نداده‌اند.
ضمناً باید این را هم اضافه کنم که من انتظار هیچ گونه کمکی از طرف مقامات دولتی ندارم. البته اگر به من کمک شود که کاری پیدا کنم خیلی متشکر خواهم شد ولی اگر کمک هم نکنند گله‌ای نخواهم داشت زیرا خودم می‌توانم برای خودم کار پیدا کنم مشروط به اینکه فقط ما را اذیت نکنند. در پاسخ به آنان گفته شد اولاً قول می‌دهم که در این مورد چیزی به دیگران گفته نشود و ثانیاً همان طور که قبلاً نیز گفته شده خلاصه مذاکرات امشب را به تهران منعکس نمایم و نتیجه آن را نیز در اولین فرصت به اطلاع شما خواهم رسانید.
اقدامات انجام شده:
پس از وصول گزارش فوق در حال حاضر با پدر حسن لباسچی مذاکره گردید و به وی گفته شده است چنانچه فرزندش واقعاً از گذشته خود نادم و با توجه به واقعیات اجتماعی و ترقیات روزافزون کشور دست به اقدامات خلاف نزند نامبرده تأمین خواهد داشت و کسی متعرض او نخواهد شد. ضمناً قرار است با ولی دکتر چمران نیز در همین زمینه مذاکره به عمل آید.
نظریه: با توجه به مراتب فوق و اینکه سمپاتی‌های نامبردگان که از افراد تحصیل کرده باسواد می‌باشند امکان دارد باعث گمراهی سایر دانشجویان ساده‌لوح و به خصوص افرادی که تازه به منظور ادامه تحصیل به آمریکا مسافرت می‌کنند گردد و همچنین جلوگیری از ادامه فعالیت‌های این قبیل افراد در خارج از کشور تقریباً میسر نبوده و ضمن مخالفت با مراجعت آنها و جلوگیری از استخدامشان باعث جری شدن آنان و در نتیجه ایجاد تحریکات و تولید حس بدبینی در سایر دانشجویان مقیم خارج خواهد نمود و بعلاوه در ایران نیز بهتر می‌توان این قبیل افراد را تحت کنترل قرار داد در صورت تصویب به آنها کاملاً اطمینان داده شود در صورتی که پس از مراجعت به ایران گرد اعمال گذشته خود نگردند به هیچ وجه مزاحمتی برای آنان فراهم نخواهد شد و درباه نظایر اشخاص فوق نیز به همین ترتیب عمل شود.

توضیحات سند:

_____
1. همچنان که در اسناد بعدی شاهد آن خواهید بود، از این مرحله زمانی به بعد اعضاء جبهه ملی ترجیح می‌دهند به عنوان یک استراتژی به داخل کشور بازگردند. این امر را به غیر از تمایلات فردی و تحلیل‌های جسته و گریخته‌ای که اسناد آن را نشان می‌دهد می‌توان ناشی از عوامل زیر دانست: الف ـ جبهه ملی سوم در مرداد ماه ۱۳۴۴ در داخل کشور تعطیل گردید. لیکن جبهه ملی سوم در خارج رو به رشد و اوج‌گیری بود. در بین اعضاء جبهه ملی سوم خارج کشور این تئوری به صورت عمومی پذیرفته شده بود که کادرهایی که در خارج تربیت می‌شوند باید بتوانند به داخل باز گردند. هم به دلیل احیاء مجدد جبهه ملی در داخل و هم آنکه اگر اعضاء و هواداران ببینند پس از فعالیت سیاسی راهشان به داخل مسدود می‌گردد از همان ابتدا از فعالیت سیاسی فاصله خواهند گرفت.
ب ـ بعضی نیز با به این شکل مبارزه بی‌اعتقاد شده بودند و یا اینکه در تدارک زندگی بی‌دردسر برای خود بودند و موضع‌گیری بازگشت از جانب آنها یک بهانه بود.
پ . البته عده‌ای نیز معتقد بودند جبهه ملی در داخل باید به صورت جبهه آزادیبخش تشکیل گردد این عده در تدارک آمادگی‌های نظامی بودند. در مورد شخص دکتر چمران چند نکته حائز اهیمت است:
الف ـ وی عملاً سردمدار تشکیل جبهه آزادیبخش بود و از سال ۴۴ گروهی را برای آموزش نظامی به مصر برده بود. در صفحه شماره ... آمده است که حمید کوثری، هرمز داورپناه و چند تن دیگر از دانشجویان خارج کشور برای آموزش نظامی همراه دکتر چمران به مصر می‌روند. جبهه ملی و سازمان دانشجویان تنها بستری عمومی برای فعالیت وی بود و سعی می‌نمود ساواک نیز صرفاً در همین بستر از وی کسب اطلاع کند. در آن تاریخ خاص ( 48 ـ 47) تلاش وی بر چند محور متمرکز بوده است.
ـ سازمان‌دهی انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا، به خصوص در دانشگاه‌های تحت نفوذ وی.
ـ برقراری ارتباط با انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا.
ـ کسب آمادگی نظامی گروهی برای شرایط مناسب.
ـ مطالعه بر روی مناطق قابل استقرار در داخل و راه‌اندازی مبارزه آزادیبخش.
ب ـ پس از آنکه دکتر مجتهدی از وی دعوت به عمل می‌آورد و متعاقباً ساواک با استخدام وی موافقت می‎کند و وی به داخل مراجعت نمی‎کند، حساسیت ساواک برانگیخته می‌شود که وی کجاست و به چه اموری مشغول است. لذا به نظر می‌رسد فرصت مناسبی بوده است تا دکتر چمران خودی نشان دهد و حساسیت‌زدایی کند و حتی به گونه‌ای وانمود کند که بازگشت وی، البته با شرایطی منتفی نیست. البته بعداً هم خواهیم دید حتی در اوج سازماندهی امل و اشتغالات جدی سیاسی ـ نظامی به افرادی که حدس می‌زده است با ساواک مرتبط هستند و یا توسط ساواک تخلیه اطلاعاتی می‌شوند، وانمود می‌کرده است که تمایل دارد به داخل باز گردد. و یا اینکه از لبنان خسته شده و می‌خواهد به آمریکا باز گردد.

منبع:

کتاب شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران به روایت اسناد ساواک صفحه 124







صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.