تاریخ سند: 3 دی 1335
وزارت جنگ
متن سند:
#تاریخ:3 /10 /1335
وزارت جنگ
اطلاعیه
ساعت 18 روز 1 /10 /35 عدهای از دوستان و بستگان آقای کاشانی از درب توی کوچه صدراعظم به منزل پامنار آقای کاشانی1 وارد و تا ساعت 20:30 درباره جریان وضع کشورهای عربی مذاکره نمودند، سپس آقای مصطفوی خبر منتشره در روزنامه کیهان2 را مبنی بر مسافرت اعلیحضرت همایونی به شمال و جریان جشن نامزدی والاحضرت شهناز3 را در حضور ملکه مادر قرائت کردند. آقای کاشانی در این باره گفتند:
اعلیحضرت همایونی از برای اینکه در جشن امشب نامزدی شهناز پهلوی شرکت نکند، از تهران خارج شدند چون شاه هیچ مایل به این وصلت نیست و همانطوریکه در روزنامهها دیدید، شاه یک عکس با اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی در روز نامزدی ندارد، از خودش هم هیچ اقتداری ندارد،4 مدت زناشوئی شهناز پهلوی با اردشیر زاهدی زیاد طول نمیکشد و از هم طبق دستور سیاست خارجی جدا خواهند شد.5 سپس آقای کاشانی درباره اختلاف میان طایفه بختیاریها و زاهدیها برای حاضرین صحبت نمودند.
توضیحات سند:
1. آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، فرزند سید مصطفی در سال 1264 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدر ایشان شهید آیتالله سید مصطفی کاشانی از علمای بزرگ و مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود که در انقلاب 1920 عراق از پیشوایان نهضت به شمار میرفت. وی در سال 1280 و در سن 16 سالگی همراه پدر به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد. در نجف علاوه بر استفاده از درس پدر از استادان درجه اول دیگری چون محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی بهره برد و در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید. در سال 1285 به عنوان مشاور آیتالله خراسانی سهم مهمی در تهیه اعلامیههای مشروطه داشت. وقتی انگلیسیها به عراق حمله کردند، در منطقه کوتالعماره حدود 18 ماه علیه متجاوزین جنگید. در سال 1920 آیتالله کاشانی با کمک مراجع دیگر جمعیت اسلامی عراق را تشکیل داد و برای مبارزه با سلطه انگلیس در عراق دست به انقلابی زد که به انقلاب 1920 مشهور شد. پس از آن به ایران آمد و مبارزات خود را در ایران علیه انگلیس ادامه داد. پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بازداشت شد و یک سال در اراک، رشت و کرمانشاه زندانی گردید. آیتالله کاشانی هیچگاه از مسائل جهان اسلام غافل نبود، از این رو در سال 1326 شمسی که تأسیس دولت غاصب اسرائیل اعلام گردید، اعلامیهای خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد و مسلمانان را جهت مخالفت دعوت به تظاهرات و اعتراض نمود و از آنان خواست تا تمام کوشش خود را برای ریشه کن کردن این غده سرطانی به کار گیرند و خود نیز در تهران با بیش از 30 هزار نفر به تظاهرات پرداخت. پس از آزادی باز هم به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل در زمان قوامالسلطنه دوباره دستگیر و 18 ماه به قزوین تبعید شد. بعد از ترور شاه و متهم کردن کاشانی به دست داشتن در این ترور در 15 خرداد 1327 به قلعه فلکالافلاک خرم آباد و پس از مدتی به لبنان تبعید شد که 18 ماه به طول انجامید. پس از بازگشت از لبنان در سال 1329 به نمایندگی از مردم تهران، به مجلس راه یافت و رهبری نیروهای مذهبی را در مجلس پانزدهم به عهده گرفت. از جمله اقدامات آیتالله کاشانی، جلوگیری از انعقاد قرارداد گس ـ گلشائیان و متحد کردن نیروهای مذهبی و ملی برای ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم بود. در آن زمان رهبری گروه ملی را دکتر مصدق بر عهده داشت. مصدق اعلام کرد که قرارداد دارسی و قرارداد 1933 را به رسمیت نمیشناسد و در روز 20 مهر 1329 دولت را استیضاح کرد و روز 4 آذر همان سال پیشنهاد ملی شدن نفت مطرح شد. در این هنگام آیتالله کاشانی به حمایت از مصدق پرداخت تا سرانجام در 24 اسفند 1329 نفت ملی شد و در 29 اسفند همان سال به تصویب سنا رسید. با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیتالله کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. در پی این سخن، روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند و شاه سریعاً قوام را برکنار کرد و مصدق روی کار آمد. پس از واقعه 30 تیر 1331 و روند خاص حکومت جبهه ملی و سیاست های متضاد آن، بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی روی داد که منجر به جدایی گردید. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و قرارداد استعماری کنسرسیوم، علیه دولت و عاقدان قرارداد بیانیهای صادر و پس از دستگیری فدائیان اسلام به دادگاه نظامی احضار و حکم اعدام وی صادر گردید که البته تلاش و کوشش علمای بزرگ، به خصوص مرحوم آیتالله بروجردی، موجب لغو حکم مزبور شد. اما شیوه و شگرد ساواک و دربار باعث منزوی گردیدن ایشان شد و از سوی دیگر روشهای غیراصولی و شایعه پراکنی و تحریف حقایق از سوی به اصطلاح ملیون، بر این انزوا افزود. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به برکناری مصدق شد، آیتالله کاشانی که میدید دوباره رابطه با انگلیس شروع شده، به مبارزه با انگلستان پرداخت و در سال 1335 دستگیر و زندانی شد. حضرت امام خمینی (ره) در مورد مرحوم آیتالله کاشانی که چندین سال اداره بزرگترین حوزه علمیه در تهران را بر عهده داشت، فرمودهاند : «آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بود. مبارزه با استعمار. آن وقت البته انگلستان بود، مبارزه با او. در ایران هم که آمدند، تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را میشناختم». آیتالله کاشانی در 23 اسفند 1340 به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپرده شد.
ر.ک : روحانی مبارز آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379
2. روزنامه کیهان. در سال 1320 عبدالرحمن فرامرزی از دولت امتیاز روزنامهای به نام کیهان را گرفت و سردبیری این نشریه را به دکتر مصباحزاده سپرد. روزنامه کیهان گرچه یومیه بود، ولی در نخستین روزهای تولد در هفته دو یا سه شماره انتشار مییافت.
در آذر ماه 1321 ﻫ ش که قوامالسلطنه حکومت داشت، در تهران و شهرستانها به علت کمبود و قحطی نان و مواد غذایی بلوای بزرگی به راه افتاد. دولت برای رفع بحران دست به اقداماتی زد، از جمله امتیاز تمام روزنامهها را لغو و مدیران و سردبیران را به زندان افکند، فقط یک نشریه به نام اخبار روز به مدیریت حسینقلی مستعان از طرف دولت انتشار مییافت. بعد از سقوط قوام مدیران جراید دست به اقدام زدند و دولت مجدداً امتیاز روزنامهها را به صاحبان آن برگرداند. این بار امتیاز و مسئولیت انتشار روزنامه کیهان بر عهده دکتر مصباحزاده قرار گرفت و مدیریت و سردبیری را عبدالرحمن فرامرزی عهدهدار شد.
3. شهناز هنگام ازدواج 16 سال داشت و با اردشیر 12 سال اختلاف سنی داشت. این مسأله همانگونه که در این سند آمده است تحمیلی بودن ازدواج را نشان میدهد.
4. علت شرکت نکردن محمدرضا پهلوی در مراسم ازدواج اردشیر زاهدی و شهناز به احتمال زیاد و بنا بر نقل قولها به دلیل مخالفت ثریا با این ازدواج بوده است.
5. این پیش بینی آیتالله کاشانی چند سال بعد به واقعیت پیوست و شهناز و اردشیر در سال 1343 از هم جدا شدند. در همان زمان بسیاری این ازدواج را یک ازدواج سیاسی و به دستور کشورهای خارجی میدانستند. در اسناد بعدی به این موضوع اشاره شده است.
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 6