تاریخ سند: 26 دی 1350
متن سند:
شماره : 168ـ(34/ م) 574 ـ 31
جناب آقای کریم پاشا بهادری
رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانوی ایران1
عطف به مرقومه شماره 1655 مورخ 16 /10 /1350 به استحضار
می رساند، در خصوص طرح توسعه و نوسازی مجتمع :
الف ـ مسجد نو ـ فلکه احمدی ـ شاه چراغ ـ امامزاده سید میرانور ـ مسجد جامع
و مسجد طالبیون.
ب ـ کاروانسرای مشیر ـ
کارخانه قندریزی ـ مدرسه
آباباخان ـ مسجد وکیل و
بازارچه وکیل.
پس از بررسی و مطالعه که
به اتفاق آقای کامران دیبا
در حضور علیاحضرت
شهبانوی ایران به عمل آمد
به عرض مبارکشان رساندم
که اجرای این طرح مستلزم
داشتن پانصد میلیون ریال
اعتبار است و برای سازمان
اوقاف به هیچ وجه تأمین
چنین مبلغی مقدور و
متصور نیست.
در صورتی که رأی مبارک علیاحضرت شهبانو تعلق گیرد که طرح آقای کامران
دیبا به طوری که پیشنهاد کرده اند عملی گردد استدعا دارد اوامر لازم صادر
فرمایند که تأمین اعتبار مورد نظر در برنامه پنجم عمرانی کشور پیش بینی شود.
منوچهر آزمون
معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان اوقاف
اوامر ریاست دفتر تلفنی به اطلاع آقای آزمون رسید 2 /11
توضیحات سند:
1ـ فرح در مهرماه سال 1317
در یک خانواده متوسط از یک
پدر آذربایجانی و مادر گیلانی
در بخارست پایتخت رومانی به
دنیا آمد.
پدر فرح، سهراب دیبا
افسر ارتش بود.
پدرش هنگام
تولد فرح، برای انجام مأموریتی
در رومانی به سر می برد.
فرح
در کودکی پدر را از دست داد و
با مادرش راهی تهران شد.
تحصیلات خود را در تهران ابتدا
در مدرسه ایتالیائیها (مدرسه
خواهران کاتولیک) و سپس
مدرسه ژاندارک و دبیرستان
رازی به انجام رساند و برای
ادامه تحصیل به فرانسه اعزام
شد.
در رشته معماری مشغول
تحصیل شد و ضمن تحصیل، با
گروههای دانشجویان ایرانی
مقیم فرانسه، که در آن زمان
بیشتر گرایشهای چپی داشتند،
محشور گردید.
به طوری که
احسان طبری در کتاب کژراهه
خود نوشت.
در حوزه های حزب
توده در پاریس نیز حضور
می یافت.
در سال 1338 پس از
اینکه برای گذراندن تعطیلات
تابستانی به تهران آمد و
عمویش که در آن موقع در
دربار کار می کرد، او را برای
گرفتن یک بورس تحصیلی به
اردشیر زاهدی معرفی کرد.
اردشیر زاهدی مشارالیها را
برای همسری شاه مناسب
تشخیص داد و ترتیب ازدواج
وی با شاه در همان سال فراهم
شد.
آنچه موقعیت فرح را در دربار
پهلوی استحکام بخشید، تولد
پسری در پایان نخستین سال
ازدواج او با شاه بود که مشکل
جانشینی شاه را حل کرد و به
عنوان مادر ولیعهد از مقام و
موقعیت برتری برخوردار شد.
با تغییری که در سال 1346
در قانون اساسی داده شد،
موقعیت فرح بیش از پیش
استحکام یافت.
به موجب این
اصلاحیه مقرر شد که اگر شاه قبل
از رسیدن ولیعهد به سن قانونی
برای احراز مقام سلطنت فوت کند
و یا به هر دلیل از سلطنت
کناره گیری نماید، فرح بلافاصله
امور نیابت سلطنت را به عهده
خواهد گرفت.
از سال 49 به بعد
از آن جا که می خواست نقش
فعالتری در سیاست مملکت بازی
کند و در واقع خود را برای
روزی که وظایف سلطنت را به
عهده خواهد گرفت آماده سازد،
اختلاف نظر بین شاه و فرح آغاز
شد.
در حالی که شاه با وجود
پیش بینی نیابت سلطنت برای
مشارالیه، حاضر نبود کمترین
نقشی برای او در مسایل سیاسی
قایل شود، این اختلاف تا سال
57 ادامه یافت.
به منظور فرونشاندن و انحراف
انقلاب اسلامی، فرح در نیمه اول
سال 1357 با روشنفکران لیبرال
و چپ گرا و عناصر وابسته در
تماس و مذاکره بود، همچنین
مسافرت فرح به عتبات عالیات
در بحبوحه انقلاب اسلامی، هیچ
یک از این اقدامات برای
فرونشاندن قیامی که برخاسته
بود، کارساز نبود.
وی در
روزهای آخر اقامتش در ایران،
مثل خود شاه سرگشته و سرگردان
شده بود و دیگر به چیزی جز رفتن
از ایران و زندگی در کنار
فرزندانش نمی اندیشید.
وی پس
از خروج از کشور، تا زمانی که
انور سادات زنده بود، با تشویق
و حمایت او به فعالیت های خود
برای بازیافتن تاج و تخت ادامه
می داد.
مشارالیها در سالهای نخستین
بعد از انقلاب، که هنوز امیدی به
بازگشت به ایران داشت، گاهی با
خبرنگاران مطبوعات و
تلویزیون های اروپا و آمریکا
مصاحبه می کرد و با گروههای
مخالف ج.
ا.
ا در خارج از ایران
تماس داشت.
ولی در سالهای
اخیر از این فعالیت ها دست
کشیده، وی با توجه به ثروتی که
از مملکت خارج نموده، راحتی و
آسایش خود را در سکوت و
انزوا تشخیص داده است و غالبا
در آمریکا زندگی می کند و سالی
یکی دو بار هم برای گردش و
تفریح به فرانسه می رود.
ر.ک : از طاووس تا فرح، محمود
طلوعی.
منبع:
کتاب
منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 274