تاریخ سند: 4 تیر 1357
تلگراف ـ رمز
متن سند:
سند شماره (409)
به: 323 0404 تاریخ: 4 /4 /37
از: سارى شماره: 4387 /2 ه 2
تلگراف ـ رمز
پیرو: 4377 /2 ه 2 ـ 1 /4 /37
مورخه 3 /4 /37 دو نفر مذکور به این سازمان اعزام که پس از تحقیقات معموله یکى از آنها به نام پرویز جنتى1 (باران چشمهاى) فرزند ابوالحسن شغل دانشجو پس از اخذ قرار زندانى گردید و نفر دوم به نام تقى بخشى2 فرزند محبعلى شغل محصل نیز روزجارى با اخذ قرار زندانى گردید تحقیقات ادامه دارد نتیجه متعاقباً [اعلام خواهد شد].رخشا
گیرندگان: 303 پیرو 4327 /2 ه 2 ـ 29 /3 /37 آمار زندانیان در حال حاضر 14 نفر مىباشد.
324 جهت استحضار
اصل در پرونده کلاسه 7548 مىباشد.
2ـ303 بایگانى شود.
توضیحات سند:
1. پرویز جنتى باران چشمهاى فرزند ابوالحسن در سال 1332 در کرج به دنیا آمد. وى قبل از انقلاب دانشجوى دانشکده علم و صنعت تهران و ساکن چالوس بود. براساس سند بیوگرافیک ساواک: «به دنبال تظاهرات مورخه 24 /3 /37 بابلسر که حدود 70 نفر از افراد ماجراجو و ناراحت که تعدادى از آنها نقاب به صورت، چوب به دست و یک پارچه سفید که روى آن شعار لااللّه الااللّه مرگ بر خاندان... نوشته بود حمل و ضمن دادن شعارى ضد ملى و میهنى برله خمینى و بر علیه.... مبادرت به اخلال نظم و تظاهرات در خیابانهاى حافظ و سعدى پل کوچک، کازینو و محله کتىبن بابلسر نموده و در پل کوچک ضمن درگیرى با مأمورین شهربانى دو نفر از مأمورین به اسامى ستوان قاسمى و گروهبان سوم محمد سینا مصدوم و به بیمارستان اعزام مىگردند یک نفر تظاهرکنندگان به نام ایوب معادى فرزند یونس به محض دستگیرى در شهربانى بابلسر به ناراحتى قلبى مبتلا در نتیجه وسیله مأمورین شهربانى مذکور پزشک به بالین وى احضار و پس از معاینه تشخیص داده مىشود که مىبایست به بیمارستان اعزام و بسترى گردد که به همین نحو اقدام لکن معالجات مؤثر واقع نگردید و نامبرده در بیمارستان شاهپور بابل فوت مىنماید.
مورخه 31 /3 /37 مأمورین شهربانى چالوس نامبرده بالا و تقى بخشى فرزند محبعلى را در حالى که هر دو نفر در مغازه پدر جنتى مشغول نوشتن متن اعلامیهاى حاوى مطالب اهانتآمیز به شخص اول مملکت و در خصوص کشته شدن ایوب معادى بودند دستگیر و به موجب قرار تأمین مورخه 3 /4 /37 بازپرسى شعبه دو دادگاه عادى سارى بازداشت و قرار صادره به رؤیت متهم رسیده نسبت به آن معترض که به اعتراض وى در همان دادگاه رسیدگى و قرار صادره از بازپرسى شعبه دو در مورد یادشده تأیید گردیده است.
آقاى جنتى در تاریخ 27 /4 /57 از زندان آزاد شد.
در تحقیقاتى که پیرامون انگیزه وى از تهیه اعلامیه مذکور و اقدامات خلاف از نامبرده به عمل آمد اظهار داشت انگیزه اصلى من از نوشتن آن مطالب روى کاغذ ناشى از ناراحتىها و عقدههایى بود که براى من و پدرم ایجاد شده مبنى بر آنکه از یک سال قبل شخصى به نام حسین قاضىالحسینى با زور از پدر من کلاهبردارى کرد و همه جا خود را داماد والاحضرت شاپور غلامرضا وابسته به خاندان سلطنت معرفى مىکرد و با نفوذى که داشت باتوجه به این که حق با پدرم بود دادگاه نوشهر مقصر اصلى پدرم را شناخت و مأمورین در ملا عام به وى دستبند زدند و بازداشت کردند ولى کلاهبردار را آزاد گذاشتند و در نتیجه مدت یک سال به کلیه مراجع شکایت کردیم لکن کسى براى رسیدگى نیامد لذا این مسائل کم کم در ذهن عقده ایجاد و من نسبت به دستگاه و حتى شخص اول مملکت بدبین کرد تا روز 31 /3 /37 ساعت 01100 تقى بخشى وارد مغازه پدرم شد و من در آنجا مشغول فروش اجناس بودم بخشى ابتدا راجع به امتحانات صحبت نمود سپس افزود آیا آن فردى را که بىگناه کشتهاند شنیدهاى گفتم کى بود اظهار داشت پدرش در خیابان شیخ قطب مغازه دارد جوان را مىشناختم به نام معادى بود جوان زیبارو و بىگناهى بود حیف شد چقدر اینها بىرحم هستند بدون سؤال و جواب هرکس را مىکشند من هم گفتم راست است من خود ضربه دیده و درد کشیده هستم بخشى از شدت ناراحتى گفت مثل این که جسدش را هم به والدینش تحویل نمىدهند و اجازه برگزارى مجلس ختم در مسجد را نمىدهند آیا سزاوار است یک فرد بىگناه این طور باشد.
خوبست ما یک چیزى بنویسیم و در مسجد نصب نماییم که مردم بخوانند و مقدارى از جنایات اینها را به مردم نشان بدهیم که تقصیر با کیست من گفتم بد فکرى نیست ولى چه بنویسیم کاغذ باطله که در روى میز مغازه بود برداشتم و جملاتى از اعلامیههایى که در تهران در دانشکده خوانده بودم به ذهنم آمد شروع کردم روى آن کاغذ نوشتن که بعد آن را تصحیح کنم و بدهم بخشى از روى آن باتوجه به خط قشنگى که دارد رونویس کند و در مسجد نصب نماییم پس از چند لحظه که شروع به نوشتن نمودم ناگهان مأمورین وارد مغازه شدند و ما را دستگیر کردند.» اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
2. تقى بخشى فرزند محبعلى در سال 1334 در چالوس به دنیا آمد. براساس سند بیوگرافیک ساواک: «به دنبال تظاهرات مورخه 24 /3 /37 بابلسر حدود 70 نفر از افراد ماجراجو و ناراحت که تعدادى از آنها نقاب به صورت و چوبدست و یک پارچه سفید که روى آن شعار لااللّه الااللّه مرگ بر خاندان... نوشته شده بود حمل و ضمن دادن شعارهاى ضد ملى و میهنى برله خمینى و برعلیه... مبادرت به اخلال نظم و تظاهرات در خیابانهاى حافظ و سعدى و محله کتبىبن بابلسر نموده و در پلکوچک ضمن درگیرى با مأمورین شهربانى دو نفر از مأمورین به اسامى ستوان قاسمى و گروهبان سوم محمد سینا مصدوم و به بیمارستان اعزام مىگردند و یک نفر از تظاهرکنندگان به نام ایوب معادى فرزند یونس به محض دستگیرى در شهربانى بابلسر به ناراحتى قلبى مبتلا در نتیجه وسیله مأمورین شهربانى مذکور پزشک به بالین وى احضار پس از معاینه تشخیص داده مىشود که مىبایست به بیمارستان اعزام و بسترى گردد که به همین نحو اقدام لکن معالجات و مؤثر واقع نمىشود و نامبرده در بیمارستان شاپور بابل فوت مىنماید.
مورخه 31 /3 /37 مأمورین شهربانى چالوس نامبرده بالا را به اتفاق پرویز جنتى در حالى که هر دو نفر در مغازه پدر جنتى مشغول نوشتن متن اعلامیهاى حاوى مطالب اهانتآمیز به شخص اول مملکت و در خصوص کشته شدن ایوب معادى بودند دستگیر و به موجب قرار تأمین مورخه 4 /4 /37 بازپرسى شعبه دو دادگاه عادى سارى بازداشت و قرار صادره به رؤیت متهم رسید نسبت به آن اعتراض ننموده است.
در تحقیقاتى که پیرامون علت دستگیرى وى به عمل آمد اظهار داشت صبح روز 31 /3 /37 وقتى که در خیابان شنیدم که ایوب معادى در بابلسر کشته شده است سخت منقلب گردیدم زیرا با نامبرده در زمان تحصیل دوستى نزدیک داشتم و همین طور که در خیابان قدم مىزدم و فکر مىکردم به مغازه پدر پرویز جنتى رسیدم و مشاهده کردم که پرویز جنتى در مغازه تنها مىباشد لذا با دوستى که با وى داشتم داخل مغازه شده و جریان کشته شدن ایوب معادى را براى وى بازگو کردم که ایشان هم گفت مىدانم و پس از چند دقیقه صحبت هر دو منقلب شدیم و بنا به پیشنهاد من تصمیم گرفتیم که براى آگاهى مردم هم یک اعلامیه بنویسیم که ایوب معادى کشته شده و در مسجد بچسبانیم لذا روى این اصل پرویز جنتى کاغذى برداشت و شروع به نوشتن متن اعلامیه نمود و من در کنار وى ایستاده بودم و در نوشتن اعلامیه دخالتى نداشتم که در همین اثنا مأمورین شهربانى سر رسیدند و ما را دستگیر نمودند. در تاریخ 7 /5 /57 قرار منع پیگرد درباره وى صادر شد.» اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 313