تاریخ سند: 22 اسفند 1356
درباره: اقدامات احتمالی عوامل برانداز
متن سند:
شماره: 6173/ﻫ1 تاریخ: 22 /12 /2536[1356]
از: سازمان اطلاعات و امنیت استان هرمزگان
به: تیمسار ریاست شهربانی استان هرمزگان
درباره: اقدامات احتمالی عوامل برانداز
13561222
برابر اطلاع عوامل برانداز قصد دارند در تاریخ 24 /12 /36 که مصادف با زادروز اعلیحضرت رضاشاه1 کبیر میباشد از فرصت استفاده و تحریکات و تشنجاتی را در سطح کشور بنمایند مراتب جهت استحضار و پیشبینیهای لازم اعلام میگردد خواهشمند است دستور فرمایید از هر گونه اتفاقی این سازمان را نیز به موقع آگاه نمایند%2
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان هرمزگان. محمد بیگزاده
از طرف فرخداد
گیرنده: تیمسار فرماندهی ناحیه ژاندارمری هرمزگان جهت استحضار و اقدام مشابه.
ناطق 22 /12 /36
توضیحات سند:
_
1. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی، مشهور به داداش بیک، در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان میجنگید. پس از واقعهی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دستههای قزاق بود که تحت فرماندهی عینالدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت. در مدتی که در قزاقخانه خدمت میکرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینهچینی دولت انگلیس، در روز سوم اسفند 1299 توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت. دربارهی چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت. هنوز چند ماهی از عمر کابینهی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینهی سید ضیاءالدین، سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینههای قوام السلطنه، مشیرالدوله و مستوفیالممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینهای را که روی کار میآمد، ساقط میکرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد،. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت میگرفت.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علیاکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداریاش از هیچ جنایتی فروگذاری نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروبخواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگیهای شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواستههای استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دورهای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام زدایی، غرب گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و … به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانوادهاش ایران را به سوی جزیرهی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازهاش در همان سال به قاهره انتقال یافت. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188
2. با نزدیک شدن سالگرد تولّد رضاخان پهلوى و بزرگداشت این سالگرد به وسیله رژیم شاه، مخالفتهاى مردمى نیز گسترش پیدا کرد. در گزارش کوتاه دیگرى که ساواک با شماره ثابت 1006 و تاریخ 23 /12 /36 و گیرندگان دفتر ویژه اطلاعات، سب 2 و کمیته مشترک ضد خرابکارى منتشر کرد، نوشت: «شب هنگام 21 /12 /2536 پرچم مربوط به جشنهاى صدمین سالگرد زاد روز اعلیحضرت رضاشاهکبیر که به سردر مدرسه فرداى روشن شهرستان بهشهر نصب بوده، وسیله شخص یا اشخاص ناشناسى آتش زده شده است. نسبت به شناسایى عامل یا عاملین اقدام گردیده است.»
همچنین خبرگزارى پارس امروز گزارش داد شمس پهلوى خواهر شاه به اتفاق شوهرش مهرداد پهلبد که وزیر فرهنگ و هنر وقت بود به ژوهانسبورگ رفت تا نسبت به تبعیدگاه و احتمالاً مدفن پدرش، رضا پهلوى، اداى احترام کند.
این خبرگزارى مدت این سفر را چهارده روز اعلام کرد. با توجه به ابهاماتى که در انتقال جسد رضا پهلوى از ژوهانسبورگ به تهران وجود داشت، سفر شمس به افریقاى جنوبى این ظن را تقویت مىکند که آنچه از جزیره موریس به ایران آمد و در منطقه شهر رى دفن شد و بعدها بارگاهى نیز بر آن ساختند، قبل از اینکه مدفن رضا پهلوى باشد نمادى از یک قبر بود تا هویت سلسله پهلوى و بنیان گذارش را محفوظ بدارد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 2 صفحه 241
