تاریخ سند: 4 بهمن 1356
درباره: اقدامات اخیر پارهای از روحانیون افراطی در اصفهان
متن سند:
گزارش تاریخ: 4 /11 /36
درباره: اقدامات اخیر پارهای از روحانیون افراطی در اصفهان
13561104
محترماً به استحضار میرساند؛
به دنبال درج مقالهای در روزنامه اطلاعات شماره ۱۵۵۰۶ مورخه 17 /10 /36 پیرامون اتحاد نامقدس استعمار سیاه و سرخ و بیوگرافی خمینی عدهای از روحانیون و متعصبین مذهبی در اغلب شهرها از جمله تهران، قم اصفهان، شاهرود و سایر شهرستانها علیه این مقاله صفآرائی نموده و با به راه انداختن واقعه قم و کشته شدن عدهای سعی کردند بازار اصفهان را تعطیل نمایند که این تعطیلی ابتدا از بازار و سپس به بعضی مغازههای واقع در خیابانهای چهارباغ عباسی1، عبدالرزاق، شاه، شیخ بهائی و صارمیه نیز کشانده شد. در این تعطیلی اکثر کسبه با تلفنهای ناشناسی که به آنان میشد و تهدید میگردیدند، از ترس شکستن شیشهها و آتش زدن یا غارت مغازههای آنان، ناگزیر به بستن مغازههای خود بر خلاف میل باطنی گردیدند.2 تعطیل بازار۳ اصفهان که از صبح روز پنجشنبه 22 /10 /36 شروع شده بود، تا صبح روز سهشنبه 27 /10 /36 خاتمه یافت. به دنبال جریانات بازار در تاریخ 25 /10 /36 تعداد ۱۷ نفر از روحانیون افراطی که در رأس آنها حاج سید حسین خادمی قرار دارد، به تدریج به عنوان عیادت از سید کمالالدین فقیه ایمانی به منزل وی واقع در خیابان تاج رفته و پس از احوالپرسی، موضوع منبر رفتن و سپس تهیه متن اعلامیهای را که در آن ضمن تسلیت به مراجع تقلید قم به مناسبت کشته شدن عدهای در قم، به مقاله روزنامه اطلاعات در تاریخ 17 /10 /36 اشاره و ضمن اعتراض به مطالب آن، انزجار خود را از مقاله روزنامه اطلاعات اعلام و خمینی را نیز زعیم عالیقدر خود معرفی نمودهاند.۴
نتیجه تحقیقات و اقدامات انجام شده:
عدهای از امضاءکنندگان ذیل این اعلامیه به سازمان احضار و در مذاکراتی که با آنان به عمل آمد نتایج زیر حاصل گردیده است:
الف - سید کمال فقیه ایمانی که جلسه مذکور در منزلش بر پا بوده اظهار داشته این آقایان ظاهراً به عنوان عیادت من به منزلم آمدند ولی در آنجا شروع به بحث سیاسی نموده و تصمیم گرفتند شرحی در مورد وقایع قم و مقاله روزنامه اطلاعات بنویسند و من در محظور اخلاقی قرار گرفتم و در مقاله متن اولیه نامی از خمینی برده نشد و تنها تسلیتی به مراجع قم تهیه و من متن اولیه را امضاء کردم. ضمن اعلام جرمی نیز علیه افرادی که در متن اعلامیه دست بردهاند تقدیم نموده که موجود است.
ب - شیخ فخرالدین کلباسی5 (واعظ و دبیر آموزش و پرورش) اظهار میدارد برای عیادت آقای فقیه ایمانی رفته به تدریج عدهای از روحانیون به همین منظور آمدند و گفتند با توجه به جریانات قم میخواهیم تلگراف تسلیتی به مراجع قم تهیه و مخابره کنیم. متن تهیه شد (بدون ذکر نام خمینی و سایر مطالب این متن دست به دست شد و هر کدام از آقایان به میل خود به آن اضافه میکردند. موقعی که دیدم متن عوض شده به بهانه بردن پسرم به منزل بدون خداحافظی و امضاء اعلامیه از منزل آقای فقیه ایمانی خارج شدم. ایشان نیز اعلام جرمی در این زمینه تسلیم نموده است.
ج – سید حسن امامی: نامبرده نیز به حضور خود و برادرش (سید احمد امامی) در منزل فقیه ایمانی به عنوان عیادت از ایشان معترف است، لکن از اینکه چه کسی پیشنهاد تهیه اعلامیه را داده و امضاء آن اظهار بیاطلاعی میکند.6
برابر تحقیقات معموله: ۱- تعداد ۱۷ نفر از روحانیون به اسامی حاج سید حسین خادمی - سیدمصطفی مهدوی هرستانی - سید جلال طاهری - سید محمد احمدی - سید احمد امامی - سید حسن امامی - شیخ فخرالدین کلباسی - شیخ حسین خادمی7 - صافی - سید عباس هدایتی8 – سیدابوالحسن بدری - سعید شریفی - سید حجت موحد ابطحی9 - محمد علی ابراهیمی - شیخ محمد حسین فقیهی - محمدعلی موحد ابطحی - دکتر سیادت موسوی10 و مهدی فقیه ایمانی11 در این مجلس و در منزل مذکور حضور داشتهاند.
۲- تهیهکنندگان متن اولیه اعلامیه عبارتند از: شیخ فخرالدین کلباسی و سید جلال طاهری، ولی آنچه مسلم است پس از تصحیح، مورد تأیید آقای خادمی که نسبت به آنها ارجحیت از نظر علم و سن دارد قرار گرفته و سپس امضاء شده است.
٣- افرادی که به این منظور به سازمان احضار شدهاند، ضمن اعتراف به عمل خلاف خود، ضمن استدعای عفو و بخشش، متعهد گردیدهاند منبعد از انجام هرگونه اقدام مضره و تحریکآمیزی خودداری نمایند. ضمناً تعدادی از این افراد اعلام جرم کتبی علیه تهیهکنندگان متن اعلامیه منظور تسلیم نمودهاند.
نظریه: ۱- سید جلال طاهری ممنوعالمنبر شده است.
۲- شخصی که به وی مأموریت داده شده پیش نویس اعلامیه را که به امضاء ۱۷ نفر موصوف رسیده و ترتیب پاکنویس نمودن و به امضاء سایر روحانیون را بدهد، شیخ محمد حسین فقیهی است که این عمل را انجام داده ولی اسم حدود ۳۵ نفر روحانی دیگر را بدون اطلاع آنها در ذیل اعلامیه نوشته است که چند نفر آنها احضار و ضمن اظهار بیاطلاعی اعلام جرم نمودهاند.
۳- شیخ محمد حسین فقیهی12 صلاحیت منبر رفتن ندارد و نسبت به ممنوعالمنبر نمودن وی در صورت تصویب
۴- در صورت تصویب خود تیمسار ریاست با رئیس دادگستری اصفهان یا دادستان مذاکره و اعلام جرمهای موجود تسلیم تا اقدام به عمل آید.
۵- در مورد سید حسین خادمی و سید مصطفی مهدوی هرستانی که هر دو نفر سردمدار و دارای سوابق قبلی میباشند، به هر صورت مصلحت بود امر به ابلاغ فرمایند.
١- اعلام جرمها را شخصاً به دادگستری بدهند و رسید دریافت دارند
۲- در مورد بند ۳ برابر پیشنهاد اقدام شود
۳- در دنباله تلگراف چگونگی به طور اختصار به مرکز منعکس و فتوکپی اعلام جرمها ارسال شود و تقاضا گردد با وزارت دادگستری هم مذاکره شود که دستور دهند برابر قانون دقیقا نسبت به موضوع رسیدگی نمایند تا در آینده اینگونه اعمال صورت نگیرد. [تقوی]
4 /11 شرفالدین 4 /11 /36 قبادی نادری
توضیحات سند:
1ـ چهارباغ مهمترین گردشگاه شهر اصفهان است که در دوره شاه عباس اول احداث شده و از زیباترین خیابانهای جهان بوده است. در اطراف آن باغهای سلطنتی قرار داشته که عبارت از، باغ هشت گوش، باغ بلبل، باغ توت و باغ انگور، هر یک دارای دو کوشک و یک ساختمان کوچک در اطراف خیابان بودهاند که امروز تبدیل به مغازهها و منزل شده است. پل اللهوردی خان یا پل سی و سه چشمه، خیابان چهارباغ را به دو قسمت (خیابان چهارباغ بالا و پایین) تقسیم میکرده و امروز نیز به همین ترتیب مشاهده میشود. امتداد این خیابان به سمت شمال در نیم قرن اخیر صورت گرفته و نقشه آن از چهارباغ عباسی پیر وی شده است. ابتدای این خیابان عمارت جهان نما در محل «دروازه دولت» و انتهای آن دامنههای «کوه صفه» در جنوب شهر اصفهان بوده است و پل اللهوردی خان بر بستر زاینده رود وسیله ارتباط چهارباغ بالا و پایین بوده است.
آثار تاریخی ایران، سیف الله کامبخش فرد، صص ۴۲۶ - ۴۱۰
آشنائی با شهر تاریخی اصفهان لطفالله هنرفر، ص ۱۳۸
۲- یکی از وسایلی که انقلابیون برای اطلاع رسانی از آن استفاده میکردند تلفن بود. آنان با تهیه شماره تلفن مغازهها، با صاحبان مغازه تماس برقرار و ضمن توضیحات لازم پیرامون وقایع و ضرورت همکاری مغازهدارها از آنان تقاضای همراهی مینمودند تا از باز کردن مغازه خودداری نمایند. تعابیری که ساواک برای اقداماتی که مردم برای دعوت از مغازهداران و اهالی بازار جهت تعطیل کردن محل کسبشان به کار گرفته غیر واقعی است.
اینگونه تعابیر برای نهضتی که همه گروههای اجتماعی داوطلبانه در آن شرکت جستند، دور از حقیقت است. در طول دوران انقلاب اسلامی حتی یک مغازه به خاطر عدم همراهی و همگامی آتش زده نشد.
۳- بازارهای سنتی ایران از دیرباز یکی از مراکز عمده فعالیتهای سیاسی علیه نظامهای خودکامه بوده است. در جریان نهضت مشروطیت، بازار سنتی تهران، تبریز، اصفهان و شهرهای دیگر پایگاه حمایت از نهضت و تأمین مالی مبارزین بوده است و این نقش در سراسر دوران مبارزات ملی و مذهبی علیه حکومت رضاخان و محمدرضا و بویژه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ادامه داشت. در جریان تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی وقیام روحانیت در سال ۴۱-۴۰ و همچنین حوادث قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و پس از آن بازاریان یکی از ارکان مبارزه را تشکیل میدادند و بخشی از سخنرانیها، پاسخ استفتائات و پیامهای حضرت امام در زمینههای مختلف خطاب به همین صنف بوده است. اعتصابات شکننده بازار تهران، اصفهان، قم، تبریز و شهرهای دیگر در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، ۱۵ خرداد ۴۲، ۱۳ آبان ۴۳، و موارد متعدد و مکرر در سالهای ۵۶ و ۵۷ از جمله اعتصابهایی بود که دامنه آن به تدریج به دانشگاهها، مدارس، کارخانجات، ادارات و شرکت ملی نفت کشیده شد و به عنوان ضربهای مهلک و فلج کننده بر رژیم شاه عمل کرد. بازاریان متعهد نه تنها به حمایت مالی از مبارزین میپرداختند و بخش قابل توجهی از بودجه سازمانها و جمعیتهای مبارز را تأمین میکردند، بلکه خود به صورت صنفی متشکل و سیاسی وارد میدان مبارزه نیز میشدند، حتی پایگاه اصلی نخستین جریان مبارزه مسلحانه در بین نیروهای مذهبی یعنی فدائیان اسلام و هیئتهای مؤتلفه، بازار بوده است. علت حضور آگاهانه و بسیار فعال بازاریان مسلمان در ج ریانات م بارزه را می بایست در فرهنگ عمیق و ریشه دار معتقدات مذهبی ملت ایران یافت که به لحاظ وسع مالی و ارتباطات بازرگانان مذهبی، این باورها نزد این صنف همراه با آگاهیهای سیاسی بوده و همواره به صورت جریانی نیرومند و متشکل در حمایت از قیامهای مراجع دینی ظاهر شده است. ضمن اینکه بافت اجتماعی و موقعیت جغرافیایی بازارهای ایران که غالباً در مرکزیترین نقاط شهر و در فضایی متمرکز و مرتبط با یکدیگر سازمان یافته است نیز در ایجاد چنان تشکلی مؤثر بوده است و از این جهت تفاوتهای آشکاری بانوع بازارها در ممالک دیگر و به خصوص بازارچهها و پاساژهای مدرن دارد که به سبک غرب دایر گردیده و متأسفانه رو به توسعه نیز میباشد.
ر.ک . کوثر ج ۳ ص ۲۵۵
۴- متن اصلی اعلامیه ابتدا توسط حجتالاسلام محسن قرائتی تنظیم و توسط شیخ محمد حسین فقیهی به اصفهان آورده میشود و جهت امضاء روحانیون به منزل آیتالله خادمی برده میشود. به لحاظ آنکه منزل آیتالله خادمی تحت نظر نیروهای امنیتی رژیم بوده است، با صلاحدید آیتالله خادمی، روحانیون در منزل حاج آقا کمال فقیه ایمانی تجمع و بیانیه مذکور را امضا میکنند.
۵- حجتالاسلام فخرالدین کلباسی اشتری در سال ۱۳۰۳ ﻫ ش در اصفهان و در خانوادهای روحانی متولد شد و پس از فراگیری تحصیلات ابتدایی و متوسطه به مشهد مقدس هجرت نمود و در حوزه علمیه مشهد نزد شیخ علی ادیب نیشابوری، سید احمد یزدی، حاجی سبزواری و پدرش میرزا محمد کلباسی به تحصیل علوم دینیه پرداخت و سپس به اصفهان بازگشت و در درس آیتالله سید حسین خادمی، سید علیاصغر برزانی و سید صدرالدین کوهپایی شرکت نمود و در طول این مدت در دانشگاه تهران، در رشته حقوق قضایی به تحصیل مشغول و موفق به اخذ لیسانس گردید.
وی پس از استخدام در آموزش و پرورش در دبیرستانهای اصفهان به تدریس پرداخت و ضمن وعظ و خطابه، مردم را هدایت و راهنمایی مینمود.
حجتالاسلام کلباسی که از مؤسسین احمدیه و قائمیه اصفهان بود، در طول مبارزات حضرت امام (ره) همواره از نهضت حمایت و به سازندگی نسل جوان و افشای سیاستهای رژیم پهلوی میپرداخت و چندین بار توسط ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
سرانجام در سال ۱۳۶۶ ﻫ ش رحلت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، مصلحالدین مهدوی جلد سوم، ص 254، 256، 257
۶- در رژیم شاه ورود یک پاسبان شهربانی در یک محیط، کافی بود تا نفس ها در سینه ها حبس گردد؛ این ترس نه از باب ترسیدن از قانون بود بلکه از نحوه برخورد خشن و زور مدارانه آنان با مردم بود.
احضار شدگان به ساواک اصفهان نیز با توجیهات مختلف قصد گریز از دست بازجویان سفاک و بد دهنی همچون نادری را داشتهاند.
تنها نام نادری کافی بود تا فرد رنگ از رخسارش بپرد و موی بر بدنش راست و غالب تهی کند.
۷- حجتالاسلام سید عباس هدایتی در سال ۱۳۱۹ ﻫ ش در اصفهان متولد گردید. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد حوزه علمیه اصفهان شد و سپس در دانشگاه تهران در رشته الهیات موفق به اخذ لیسانس گردید و به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در شهرستان خوانسار به تربیت نسل جوان و آشنایی آنان با احکام نورانی قرآن پرداخت.
در سال ۱۳۵۰ به اصفهان بازگشت و به فعالیتهای خود ادامه داد.
در سال ۱۳۵۷ در انجمن اسلامی معلمان اصفهان و سازماندهی دانش آموزان فعالیت چشمگیری داشت.
حجتالاسلام هدایتی در آبان 57 به مدت شانزده روز توسط فرماندار نظامی محبوس گردید.
وی با پیروزی انقلاب اسلامی در نهادهای مختلف فرهنگی و اجرایی مشغول به کار شد و یک دوره نیز به نمایندگی از سوی مردم فریدن در مجلس شورای اسلامی حضور یافت.
۸- حجتالاسلام شیخ حسین خادمی در سال ۱۳۱۵ ﻫ ش در اصفهان به دنیا آمد و پس از طی کردن تحصیلات ابتدایی در سال ۱۳۳۰ وارد حوزه علمیه اصفهان گردید و پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی، نزد اساتیدی نظیر آیتالله معلم حبیبآبادی، شمسآبادی، محمدحسن نجفآبادی، فیاض، صافی و صادقی سایر مدارج حوزوی را طی نمود.
وی با شروع نهضت ملی شدن نفت فعالیتهای سیاسی خود را آغاز نمود و به حمایت از آیتالله کاشانی برخاست. با آغاز نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ تا کنون در صحنههای مختلف حضوری فعال داشته و علاوه بر برنامههای تبلیغی، چندین خیریه زیر نظر ایشان فعالیت مینمایند.
۹- حجتالاسلام سید حجت موحد ابطحی در سال ۱۳۲۷ ه ش در خانوادهای روحانی به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و مقدمات علوم اسلامی را نزد پدرش فرا گرفت و سپس وارد حوزه علمیه اصفهان شد و دروس مختلف اسلامی را نزد اساتیدی نظیر آیتالله خادمی، طیب، فیاض، صافی و ادیب فرا گرفت.
۱۰- حجتالاسلام دکتر سید جمالالدین سیادت موسوی در سال ۱۳۱۰ ﻫ ش در اصفهان متولد شد و پس از تحصیل در نجف اشرف به ایران مراجعت کرد و در رشته معقول و منقول دکترا گرفت و در اصفهان به عنوان دبیر دینی مشغول شد. در سال ۱۳۴۱ ﻫ ش با انجمن اسلامی دانشجویان اصفهان همکاری داشته و ساواک عضویت وی را در هیئت مدیره کانون تربیتی جهان اسلام در اصفهان به مصلحت ندانست. وی هم اکنون در تهران حوزه علمیهای دایر نموده است.
۱۱- حجتالاسلام شیخ مهدی فقیه ایمانی در سال ۱۳۰۸ هش در اصفهان در خانوادهای روحانی متولد گردید. وی دروس مقدماتی را نزد شیخ محمد حسین مشگین فرا گرفت و در درس آیات الله شیخ محمد حسین نجفآبادی، مجتبی صادقی، سید حسین خادمی و سید علی فانی حاضر گشت و در سن بیست سالگی به قم عزیمت و از محضر اساتیدی نظری آیاتالله سید محمدباقر سلطانی، شیخ مرتضی و مهدی حائری و علامه طباطبایی بهره برد و به اصفهان بازگشت و ضمن حاضر شدن در درس خارج آیتالله خادمی به اقامه جماعت و تدریس در حوزه علمیه اصفهان مشغول گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل مخالفت با باند مهدی هاشمی توسط آنان ترور شد و جان سالم به در برد و از ناحیه فک شدیداً مجروح گردید به طوری که دیگر قادر به تدریس و خطابه نشد. از وی بیش از ده جلد کتاب در موضوعات مختلف اسلامی و مذهبی منتشر شده است.
۱۲- حجتالاسلام محمدحسین فقیهی سرشکی در سال ۱۳۳۰ ﻫ ش در اصفهان متولد و پس از طی تحصیلات ابتدایی دوره مقدمات علوم حوزوی را نزد پدرش حاج آقا مصطفی فقیهی گذرانید و سپس عازم حوزه علمیه قم شد و از محضر آیتالله مشکینی، آیتالله فاضل النکرانی، آیتالله حسین نوری و آیتالله سبحانی بهره برد و در سال ۱۳۴۵ ﻫ ش عازم نجف شد و در درس حضرت امام (ره) و آیتالله شهید سید اسدالله مدنی حاضر گردید و در سال ۱۳۴۹ ﻫ ش به ایران بازگشت و مجدداً در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شد و قبل از انقلاب به اصفهان وارد و نزد آیتالله خادمی تحصیلات خود را ادامه داد.
وی در سال ۱۳۵۶ ﻫ ش به اتهام تهیه و پاکنویس نمودن نامه علماء به ساواک احضار و ممنوعالمنبر و ممنوعالخروج گردید.
پدرش حاج آقا مصطفی فقیهی نیز به اتهام امضا نامه به ساواک احضار و پس از بازجویی مرخص گردید.
وی بعد از انقلاب ضمن تدریس در دانشگاه در قوه قضاییه نیز مشغول خدمت بوده است.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 172