تاریخ سند: 15 آبان 1357
مرکز ـ ساواک
متن سند:
سند شماره (236)
مرکز ـ ساواک تاریخ: 15 /8 /57
231 شماره: 913
انتشار بلامانع است
از ساعت 0830 روز 15 /8 /57 از سوى دانشجویان و دانشآموزان سارى مجلس ترحیمى به مناسبت کشتهشدگان وقایع دانشگاه تهران و بابل1 در مسجد جامع سارى برگزار که در آن بیش از 15 هزار نفر از فرهنگیان محصلین و بازاریان که مغازه خود را تعطیل نموده بودند و اهالى سارى شرکت و بعد از سخنرانى در حالى که پلاکاردهاى متضمن درود بر مجاهد بزرگ خمینى و عکس مشارالیه را حمل مىکردند به راهپیمائى در خیابانهاى سارى پرداخته و شعارهاى مذهبى و بعضاً ضدملى مىدادهاند در مسیر حرکت عدهاى از فرهنگیان از صفوف متشکل تظاهرکنندگان مراقبت مىنمودند. جمعیت با راهنمائى محمد فروزانى وکیل دادگسترى به مقابل دادگسترى استان مازندران حرکت و ضمن اجتماع و اعلام همبستگى و همدردى با کارکنان و قضات و قرائت قطعنامه از مقابل دادگسترى خارج و گروه روحانیون و فرهنگیان تظاهرکننده با گروه طرفدار کمونیست جدا و گروه اخیرالذکر به راهپیمائى در خیابانها ادامه و تعدادى از خیابانهاى شهر را به نام دکتر محمد مصدق2، خمینى، فرهودى، مفتاحى نامگذارى وشعارهاى مضرهاى له خمینى و بر علیه 66 با پمپهاى دستى روى معابر نوشته و تعدادى از شیشههاى شعب بانک شهریار، ایران و هلند، صادرات، ملى و بانک عمران را شکستهاند که با تقاضاهاى یکى از روحانیون به نام عبدالحمید عبدالاحد از ادامه شکستن شیشهها منصرف شدهاند. اضافه شد تعدادى از تمثالهاى اعلیحضرتین نیز که در سالن دادگسترى مازندران نصب بوده پاره شده است.3
صحت دارد(4) 15 /8 /57(5)
توضیحات سند:
1. بابل: الف ـ به دنبال حوادث اخلالگرانه روز 11 /8 /57، شهر بابل و کشته شدن یک نفر از اخلالگران ساعت 1200 روز 12 /8 /57، جنازه متوفى با شرکت حدود 10 هزار نفر از قشریون مذهبى و گروهى از روحانیون از بیمارستان شاهپور بابل تشییع و در یکى از خیابانهاى شهر، یک نفر از دبیران آموزش و پرورش به نام عباس فلاحى براى جمعیت سخنرانى و اظهار داشت:
ما تا سرنگونى رژیم پهلوى آرام نخواهیم نشست و تا سینههاى ما هدف گلوله قرار نگیرد، از اقدامات خود دست برنخواهیم داشت و تا آخرین قطره خونى که در بدن داریم پایدارى خواهیم نمود. ما حکومت اسلامى به رهبرى امام خمینى را میخواهیم.
به دنبال سخنرانى نامبرده، یکى دیگر از دبیران سخنرانى کرده و خواستار اتحاد آمل و بابل گردیده و اضافه کرده، ما فردا 13 /8 /57 را عزاى عمومى اعلام مىکنیم. ناطق در خاتمه سخنرانى خود از جمعیت خواسته از اقدامات تخریبى و آتشسوزى خوددارى نمایند و مدعى شده اطلاع بدست آمده که مأمورین ساواک مأموریت دارند به آتش سوزى مبادرت کنند. پس از خاتمه سخنرانى یاد شده جمعیت جنازه را تا گورستان شهر حمل و به خاک سپردهاند. در گورستان شهر بابل مجدداً دبیر مورد بحث به سخنرانى پرداخته و متن اعلامیه روحانیون بابل را قرائت و عنوان کرده مأمورین شهربانى گفتهاند ما فقط حفاظت مساجد و ادارات را به عهده مىگیریم، بنابراین ما نیز براى پاسدارى از شهر و برقرارى نظم پاسدار گماردهایم. در هنگام مراسم تدفین متوفى یکى دیگر از قشریون مذهبى نیز در اجتماع افراد مذکور در گورستان بابل سخنرانى تحریکآمیز و تحریف شدهاى پیرامون حوادث روز 11 /8 /57 شهر بابل عنوان کرده و ضمن ذکر ارقام بىاساس از کشتهشدگان حادثه روز مورد بحث اتهاماتى به مأمورین انتظامى وارد کرده است.
ب ـ ساعت 1430 روز 12 /8 /57، یکى از مأمورین اطلاعات شهربانى بابل که قصد ورود به منزل برادرش را داشته، توسط گروهى از اخلالگران مورد حمله قرار گرفته و با چاقو از ناحیه کتف مجروح و اخلالگران سلاح کمرى وى را به سرقت بردهاند.
بنا به گزارش روزنامه کیهان حادثه بابل به این جا خاتمه نیافت بلکه «ناگهان گروهى سرباز به داخل گورستان آمدند و به دنبال درگیرى با مردم و تیراندازى، جوان 18 سالهاى به نام صمد صالحى دانشآموز سال سوم راهنمایى براثر اصابت گلوله به گلویش کشته شد و چهار نفر دیگر هم مجروح شدند. حال مجروحان وخیم است. محمدجعفر شیرافکن دانشجوى مدرسه عالى بابلسر 23 ساله که از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله واقع شده، احمد علىزاده 23 ساله که از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و عباسعلى صالح طبرى 25 ساله آهنگر که از ناحیه پا آسیب دیده است، سه تن از مجروحان هستند. هویت یک مجروح بسترى دیگر معلوم نیست. دوازده مجروح دیگر توسط مردم از محل تیراندازى برده شدند و در خانهها بسترى هستند. در جریان تیراندازى در گورستان یک پاسبان به نام على علىنژاد به ضرب کارد مجروح شده است.» (کیهان، ش 10603، ص 15) به نوشته همین منبع امروز (12 /8 /57) هزاران تن از مردم آمل نیز در یک تظاهرات شرکت کردند «و هر جا که با سربازان روبهرو مىشدند با شعار برادر ارتشى آیتاللّه خمینى به شما سلام مىرساند، آنان را به همگامى با خود مىخواندند.» ص 18
2. دکتر محمد مصدق ملقب به مصدقالسلطنه فرزند میرزا هدایت در سال 1261 شمسى به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى سیدضیاءالدین طباطبائى امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد در سال 1303 در دوره پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دوره ششم مجدداً به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. با این که به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجدداً به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانىهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیتاللّه کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیتاللّه کاشانى و مصدق که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود، موجب گردید که حکومت شاه با همکارى سیا، نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با این که مجلس جدید دوره هفدهم به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سىتیر به رهبرى آیتاللّه کاشانى مجدداً او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحتنظر قرار گرفت. مصدق در 14 اسفند 1346 بر اثر بیمارى درگذشت.
3. ساواک مازندران امروز 15 /8 /57 طى گزارش شماره 4008 به ساواک مرکز در خصوص این موضوع نوشت: «برابر اعلام منابع جمعیت حاضر در مسجد جامع سارى حدود 4000 نفر بودهاند که در ساعت 1030 از مسجد خارج و ضمن دادن شعارهایى به مضمون زیر بار ستم زندگى نمىکنیم، جان فدا مىکنیم در راه آزادى، زیر و رو مىکنیم سلطنت پهلوى بگو مرگ بر 66 و جواد سعید خائن رئیس مجلس شد در حال حاضر در خیابان شاهعباس به طرف میدان گرگان و خیابان فرهنگ در حرکت مىباشد بیشتر این افراد را دانشآموزان تشکیل مىدهند ضمناً در مسجد جامع چند نفر از دانشجویان دانشسراى راهنمائى تحصیلى سارى اشعارى را قرائت سپس عبدالحمید عبدالاحد با سخنرانى مردم را به تظاهرات آرام دعوت و اضافه نمود ولى اجازه ندهید عمالى به گروه شما وارد و دست به خرابکارى بزنند. به نام شما تمام نشود همچنین تعدادى از رؤساى دبیرستانها و سلطان محمدى رئیس دانشسراى سارى در مسجد حضور داشتند در بین تظاهرکنندگان عنوان شده که چند خیابان از سارى به اسامى مفتاحى، فرهودى و دکتر على شریعتى نامگذارى شود. توضیح آن که حاج حسین مفتاحى و چند طلبه ناشناس در میان تظاهرکنندگان در حرکت هستند.»
4. ساواک مازندران امروز 15 /8 /57 طى گزارش شماره 4029 به ساواک مرکز نوشت: «تا ساعت 0930 روز 15 /8 /57 حدود 95% مغازههاى سارى بسته است و در شهر شایع شده که از امروز به مدت یک هفته به جهت همدردى با مردم تهران و وقایع اخیر بابل که منجر به کشتهشدن دو نفر گردید مغازههاى خود را تعطیل خواهند نمود. ضمناً در حال حاضر حدود 5000 نفر از طبقات مختلف در مسجد جامع سارى اجتماع نموده و هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده مىشود و قرار است واعظى سخنرانى نماید. احتمال داده مىشود پس از ختم مراسم عدهاى از مسجد خارج و مبادرت به تظاهرات و اخلالگرى نمایند. پلیس هم اکنون مراقب وضع شهر مىباشند.»
5. ساواک مازندران امروز 15 /8 /57 طى گزارش شماره 4028 به ساواک مرکز نوشت: «برابر اعلام منابع روز جارى فرهنگیان، دانشجویان دانشسراى راهنمائى تحصیلى سارى و عدهاى دیگر از طبقات مردم و روحانیون قرار دارند به مناسبت سومین روز کشتهشدگان دانشگاه تهران در ساعت 8 صبح در مسجدجامع سارى اجتماع نمایند ضمناً افراد مذکور قصد راهپیمائى و پیشبینى مىشود تظاهرات غیرآرامى که همراه با آتشسوزى و تخریب باشد در پى خواهد داشت مراتب به مراجع انتظامى محل اعلام گردیده است.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 162