متن بیانات
متن سند:
حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای
سیدشهاب الدین مرعشی نجفی متع اللّه
المسلمین بطول بقائه.
که روز شنبه 23 رجب
1384 در مسجد بالای سر مطهر حضرت
معصومه سلام اللّه علیها ساعت 5 /9 صبح ایراد
فرمودند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اعوذ بااللّه من الشیطان الرجیم
رب اشرح لی صدری.
و یسرلی امری.
واحلل
عقده من لسانی.
حتی ابث شکوای.
و أنفث
نفثه المصدور.
واتنفس تنفس الصعداء.
ثم
السلام علیکم ایهاالحاضرون المکرمون.
با کمال جسارت چند دقیقه مزاحم اوقاتتان
می شوم.
و به عرض محترم حضار می رساند.
مقدمتا قبل از این که عرایضم را عرض کنم.
ناگزیرم
یک مقدمه ای را مقدم بدارم.
و این مقدمه مشتمل بر دو مطلب است: مطلب اول آن که حقیقت
من حال شروع مباحثه را نداشتم و ندارم.
از کثرت تأثرات و تهاجم آلام و احزانی که در این چند
وقت به ما متوجه شده.
و خدا را گواه می گیرم که خواب را از بنده گرفته تأثراتم به حدی است که
گفتنی نیست.
خودش می داند که در چه حالی هستم.
ولی از کثرت اصرار رفقای مباحثه ناچار
شدم این چند روز را تا تعطیلات شروع کنم.
و خودم به هیچ نحو میل قلبی نداشتم خدا خودش
می داند.
یعنی اصلاً فکر کار نمی کند.
این یک مطلب که غرض آمدنم برای مباحثه روی اصرار
بوده و مأخوذ بحیا شدم.
مطلب دوم، ابراز تشکر است از عموم طبقات.
در این حوادث اخیره و مسائل روز انصافا از حق
نمی شود گذشت.
علمای اعلام.
فضلای کرام.
طلاب علوم دینیه.
خطبای عظام.
محصلین و تمام
دانشمندان.
تجار و کسبه و اصناف محترم.
چه کسبه و اصناف این شهر مقدس یا سایر بلاد.
آنچه
در وسعشان بود اشهد باللّه کوتاهی نکردند.
در
مساعدت و پشتیبانی از عالم روحانیت.
و
احکام اسلام قلما.
قدما.
رقما.
درما.
لسانا.
بنانا.
بیانا.
به هیچ نحو مضایقه نکردند.
چه رنجها
دیدند.
چه محنتها کشیدند.
چه هتاکیها
شنیدند.
در زندانها بسر بردند.
تبعیدها دیدند.
آنچه در وسعشان بود.
در خدمت به عالم
روحانیت و در حمایت از قرآن و اسلام.
و احکام
الهیه.
خداوند سبحان یوما فیوما توفیقات همه
را مستدام و افزون بفرماید.
(آمین حضار)
امیدوارم به برکت این مخدره عالم که در جوار
رحمت او هستم.
و پناهنده به آستان قدس او
می باشیم.
روزبه روز توفیقات طلاب علوم
دینیه و خطبا و سایر طبقات را بیش از پیش
افزون فرماید.
(آمین حضار) علم ربانی و تقوی
انشاءاللّه به اینها مرحمت بفرماید.
(آمین حضار) بنده در سهم خودم عاجزم از تشکر.
نه قلم
یارای تشکر و نه لسان.
و حقیر با این لسان الکن چطور می توان اظهار تشکر کنم از زحماتی را که
متحمل شده اند مخصوصا طلاب.
در قرا و قصبات.
چه محنتها کشیدند.
و هنوز هم عده ای در
زندان و شکنجه هستند این یک مقدمه که خواستم به نحو اختصار عرض کنم.
مطلبی را که می خواستم به سمع مبارکتان برسانم این است که تردیدی نیست در این که
روحانیت مقام شامخی است.
و سلسله جلیله روحانیون یکی از اشرف طبقاتند در هر مملکتی و
در صقعی از اصقاع عالم.
این هم جای تردید نیست.
و روحانیت اسلام بالاخص روحانیت شیعه و
مذهب حق جعفری اهداف مقدسه ای داشته.
از جمله اهداف مهم این سلسله دو چیز است:
یکی حمایت از احکام الهیه و حمایت از قرآن شریف و حفظ نوامیس اسلامی.
و دیگری ـ حفظ
استقلال و تمامیت این مملکت.
این همیشه در مد نظر اینها بوده.
و هدف اینها است.
از کثرت
علاقمندی به این آب و خاک حاضر نبودند یک وجب از این آب و خاک از دست برود.
شاهد زنده این مطلب کتب تواریخ است.
ارباب
بینش.
ارباب دانش.
شرف حضور دارید.
از هر
طبقه ای.
مراجعه بفرمائید به کتب تواریخ.
در
ادوار گذشته ببینید چه جان فشانی ها کرده اند.
سینه ها سپر کرده اند همین سلسله در حفظ
استقلال این مملکت.
قبل از صفویه مراجعه
بفرمائید به تواریخ مغول.
به تواریخ سلاجقه.
به
تواریخ زمان عباسی ها.
بعد از صفویه هم که
تواریخ فارسی موجود است الان در دست شما.
از باب نمونه بودن مشت از خروار چند مثال
عرض می کنم.
تا روشن شود که اینها چقدر
خدمت کرده اند به این مملکت.
و هدف اینها
چه بوده.
1ـ یکی از موارد آیا می شود فراموش کرد این
خدمات را؟ وقتی که سلطان سلیم عثمانی
حمله می کند به خاک ایران و مقداری از آذربایجان را هم تصرف کرده بود در جنگ با
شاه اسماعیل.
همین علما بودند که پیشقدم شدند برای حفظ این مملکت.
حتی در قصبه
چالدران که یکی از قصبات آذربایجان است.
سید بزرگوار علامه دهر مرحوم آقاسید محمد نجفی معروف به (آل کمونه) به فیض شهادت
رسیده است.
و ایشان یکی از اجلای علمای آن عصر بوده.
کشته شده در این راه می باشد.
2ـ یکی از آن موارد.
قضیه حمله ازبک است به خراسان همه اینها را از باب مثال عرض می کنم تا
خوب روشن شود که اینها چه سلسله ای هستند و هدف اینها چه بوده.
تا برخی یاوه سرایی ها را
انسان ترتیب اثر ندهد.
و آن وقتی است که عبیداللّه خان ازبک.
و عبدالمؤخان ازبک حمله کردند
به خراسان.
در دفاع از نوامیس مشهد مقدس.
سید بزرگوار میرمحمد مهدی که در همین
خیابان ارم مدفون است.
و جد عده ای از سادات محترم رضوی.
و جد اکثر خدام آستانه مقدسه
فاطمیه این شهر است.
و از تلامذه محقق کرکی بوده.
ایشان چه خدماتی کرده.
و
ناموس خراسان را خریده است از ازبک.
که
دست درازی به نوامیس آنها نشود.
3ـ مثلا از جمله.
علامه بزرگوار خادم احادیث
اهل بیت عصمت و طهارت علامه
مجلسی صاحب بحار ایران مدار بوده.
بس است
در خدمات این مرد بزرگ به این مملکت که
صاحب حدائق در حق او فرمود.
و لمامات الولی
المجلسی اختل امرالشاه سلطان حسین و او
حافظ استقلال مملکت بوده است.
و پس از
فوتش مملکت درهم و برهم شده.
و افاغنه
ریختند به ایران.
4ـ در حمله افاغنه به ایران.
آیا خدمات علمای
خراسان فراموش می شود؟ خدمات علمای قم
فراموش می شود.
که این حرم مطهر پر از خون
بوده است افغانها وقتی که ریختند و مردم را
می کشتند.
علما در اینجا سپر بلا بودند.
دفاع می کردند از مردم.
علمای اصفهان دفاع می کردند
از حمله افاغنه.
5 ـ آیا در زمان کریمخان زند اینها را عرض می کنم که این نویسنده ها بدون کم و زیاد به بالاها
برسانید که اینجا یک حرفی که برخلاف استقلال.
و یا برخلاف تمامیت ارضی باشد.
که گفته.
این
شراب پاشی ها برای چیست.
ستون پنجم یعنی چه.
آخر اینها را یک قدری دقت کنید.
این تواریخ چاپ شده.
در دستتان
است مراجعه بفرمائید.
چرا این قدر بی انصافید.
در حمله بیگانگان به آذربایجان در زمان زندیه
که بعضی از آنها از سمت آذربایجان می خواستند حمله بکنند.
مرحوم میرزا عصاءاللّه
شیخ الاسلام طباطبایی و میرزا اسداللّه شیخ الاسلام این پدر و پسر چه دفاع ها کرده اند.
که
عده ای کشتار داده اند آیا اینها فراموش می شود؟
6 ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات مرحوم آقامحمد مهدی نواده علامه جلیل ملامحمد صالح
مازندرانی را در دفاع افاغنه در سال 1036.
ه.
ق که به درجه شهادت رسیده چنانچه در
نجوم السماء فی احوال العلما مذکور است.
7ـ آیا فراموش می شود؟ کشته شدن آخوند
ملاعلی فرزند محمدحسین زنجانی را به دست
عثمانی ها در حمله به ایران سنه 1036 ه
چنان چه در منتظم ناصری ج 2 نوشته شده.
8ـ آیا فراموش می شود؟ کشته شدن حاج ملا
محمدرضا قزوینی را در قریه دیال آباد قزوین
سنه 1135 ه.
در مقام دفاع افاغنه.
چنان چه
علامه بزرگوار شیخ عبدالنبی قزوینی در تتمیم
امل الاّمل ذکر کرده.
9 ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات علامه متبحر
در علوم آخوند ملا عبدالنبی طسوجی در
حمله عثمانی ها؟
10 ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات و کشته شن علامه جلیل سیدمحمد بن محمد صالح
خاتون آبادی در دفاع عثمانی ها از آذربایجان سال 1148 ه چنانچه در اجازه علامه سیدعبداللّه
جزایری ذکر شده است.
11 ـ آیا فراموش می شود؟ در زمان فتحعلی شاه قاجار وقتی بیگانگان حمله کردند که هیجده
شهر قفقاز که اول مال ایران بود.
تصرف نمایند.
چه کسی در ابتدا رفته بود برای دفاع)؟ جز
عده ای از علما؟ اقلاً نه نفر از مراجع تقلید مردم رفته بودند.
مانند مرحوم فاضل نراقی صاحب
مستند و معراج السعاده.
مرحوم سیدمجاهد.
12 ـ آیا فراموش می کنید؟ زحمات علما را در حمله افاغنه به هرات و مرو در زمان قاجاریه.
13 ـ آیا فراموش می کنید؟ زحمات علما را وقتی که شیخ عبیداللّه کردستانی اینها را من تاریخا
عرض می کنم که روشن باشند کسانی که نسبت به این سلسله هتاکی می کنند.
از روی همین
شواهد زنده بفهمند چه جنایتی را مرتکب می شوند شیخ عبیداللّه کردستانی که در
مقام تجزیه کردستان ایران بود.
به تحریک
عثمانی ها حمله کرد به خاک ایران.
غیر از علما
ابتدا چه کسی او را جلوگیری کرد؟ تا بعد قشون
مجهزی از طهران رسید.
این قضیه در اوایل
جلوس مرحوم ناصرالدین شاه بود.
پیرمردهایی هستند که هنوز شاید یادشان
باشد.
آیا اینها فراموش شدنی است.
14ـ آیا فراموش شدنی است؟ که مرحوم
آیت الله آقای حاج سیدعبدالحسین لاری در
وقتی که بعضی پری های دریایی به اصطلاح
اهل تاریخ یعنی بیگانگان خواستند به بندر
بوشهر حمله کنند این سید بزرگوار چه
خدماتی کرده است.
15ـ آیا فراموش می شود؟ در همین شهر
مقدس قم مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا
محمد ارباب جد خاندان محترم اشراقی با رئیس بعضی از بیگانگان که قشون وارد کرده بودند
ملاقات کرده و چه دفاعی کرده از این شهر، اینها را فراموش می کنید؟ اینها فراموشی شدنی
است؟
16ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات علمای محترم کرمان در دفع اشرار بلوچ.
17ـ آیا فراموش می شود؟ کشته شدن مرحوم علامه بزرگوار حاج ملارضا استرآبادی را در مقام
دفع تصرف ترکمان از شهر استراباد.
در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه.
چنان چه در کتاب (المآثر
والاثار ذکر شده است.
18ـ آیا فراموش شدنی است؟ کفن پوشیدن مرحوم آیت الله آقا میرزا علی اکبر اردبیلی را در
مقام دفاع قشون بیگانگان از شهر اردبیل.
19 ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات علما محترم گیلان که چند سال قبل آن منطقه در شرف
اشغال بیگانگان بود.
20ـ آیا فراموش می شود؟ زحمات و خدمات
علما محترم آذربایجان در غائله چند سال قبل.
که بیگانگان آن قسمت از کشور را به دست
خودشان اشغال کرده بودند.
آخر ـ یکی از این زحمات را از رجال نظیرش را
نشان بدهید.
بعد آن وقت دنبال بکنید.
و
شراب پاشی کنید و هتاکی نمایید.
شایسته
است؟
در این قضایای اخیر، و مسائل روز که پیش آمد.
در این جا علمایی که اقدام کردند از جمله سید
بزرگوار المجاهد فی سبیل اللّه حضرت
مستطاب آیت الله آقای خمینی دامت برکاته آیا
ایشان و سایر علمای اعلام می خواهیم ببینیم
هدفی غیر از این هدفها داشتند؟ شما را به خدا
در بیاناتشان و نوشته جاتشان هدفی غیر از این
هدفها داشتند؟ آیا هدفشان حفظ دین نبود؟ حفظ احکام شرعیه نبود؟ حفظ احکام الهیه
نبود؟ آیا هدفشان حفظ استقلال مملکت نبود؟ و می گفتند کاری نکنید که ما سرشکسته شویم
و مملکت به دست اجانب بیفتد.
کاری نکنید که منجر به یک مفاسدی بشود.
غیر از این حرفها
بود؟ واللّه غیر از این نبود.
باللّه غیر از این نبود.
تاللّه غیر از این نبود.
با قسم جلاله عرض می کنم.
هر کسی قلمی برداشت.
هر کسی حرفی زد تمام هدف همین است.
همه علما با این هدف
شریکتند.
حفظ مملکت و حفظ استقلال او و حفظ احکام شرعیه و احکام الهیه.
روحانی
هدفش این است و این یک هدف مقدسی است.
سابقین و لاحقین و آینده ها هم انشاءاللّه در این
هدف شریکند.
و فعلاً هم همه شریکند.
اگر ایشان تبعید بشوند.
همه تبعید شده اند.
اگر ایشان
گرفتار شوند همه گرفتار شده اند.
این مطلب ای عزیز من از قبیل دودو تا چهار تا است.
وقتی
چند نفر شریک در یک مقصدی باشند.
یکی از آنها که مبتلا بشود همه شان مبتلا شده اند.
این را
توجه بفرمائید.
قضیه از این قرار است.
نه این که فقط ایشان مبتلا هستند.
من هم الان
محبوسم.
فرقی ندارد.
حبس اقسامی دارد.
حبسی که یک کلمه نتوانیم حرف بزنیم.
یک قلم
روی کاغذ نگذاریم.
دائما تحت مراقبت باشیم.
این چه آزادی است؟ حبس دیگر بالاتر از این
شما می خواهید؟
نتیجه بعد از این همه خدمات و رعایت این چیزها.
جای این بود که این مطبوعات شروع به
هتاکی بکنند؟ شما را به خدا این جراید کثیرالانتشار دنیا را ملاحظه بفرمائید ببینید در کدام
جریده ای از جراید در کدام مملکتی از ممالک دنیا.
ممالک اسلامی باشد یا غیراسلامی.
نسبت
به روحانیین این هتاکی که در این مطبوعات می بینید جایی دیده می شود؟ مراجعه کنید.
هیچ
جا سراغ نداریم این تجری و این هتاکی که در مطبوعات نسبت به این سلسله جلیله دیده
می شود.
عرض کردم نسبت به شخص ایشان نیست.
این هتاکی به همه است.
فرقی ندارد.
اعتراض نکنید که هتاکی به یک نفر است.
خیر هتاکی به همه است.
ما جهت جامعه داریم.
جهت
مشترکه داریم با ایشان.
جایز هست؟ سزاوار هست؟ این قدر انسان بی انصاف هتاکی نماید.
از
یک مقام منیع روحانیتی که عندالشدائد اینها را لازم دارید شما.
قوام مملکت ایران همیشه به
دو چیز بوده:
یکی روحانیین.
و دیگری عشایر و قبایل و ایلات.
نظر مبارکتان هست ناصرالدین شاه وقتی که
رفت به سفر فرنگستان.
یکی از سلاطین اروپا از او می پرسد که قشون شما چقدر است؟ او گفته
بود قشون منظمش مثلاً فرض کنید چند هزار نفر.
می گوید با این شما می خواهید مملکت را
اداره کنید؟ می گوید نه عندالشدۀ دو قوه محکم دیگری هم داریم.
یکی روحانیت است.
و یکی
ایلات و عشایر.
ایلات و عشایر ما که حالش معلوم است.
دیدی.
این هم حال ما بود.
شما مگر
نمی خواهید این مملکت محفوظ باشد؟ واللّه روحانی حفظ می کند.
روحانی است که داد می زند
حب الوطن من الایمان شما این را ندیده می گیرید؟ اینها را تحت فشار و شکنجه قرار می دهید؟
حیف نباشد.
یک همچنین سلسله ای را انسان بکوبد؟ زهی بی انصافی.
اگر هم برمی گردی
اعتراض می کنی که مطبوعات چرا چنین می نویسند؟ می گوید آقا آنها نظر شخصی خودشان را
نوشته اند.
خوب آقاجان منصفانه قضاوت کن.
ای نویسنده ها کم و زیاد نکنید.
همه عرایضم را
بنویسید می گویی چرا این هتاکی ها را می کنید می گوید انظار شخصیتی خودشان را اشخاص در
این مطبوعات نوشته اند.
آقاجان اگر نظر شخصی آزاد است پس چرا نظر من سید آزاد نیست؟
(گریه حضار) من هم نظر شخصی خودم را می خواهم بنویسم.
چرا آزاد نیست؟ اگر می فرمایید
خیر به عنوان مأموریت است از مبادی عالیه و از مصادر امور.
پس بنده هم به عنوان مأموریت از
مولای خودم صاحب شرع انور اگر چیزی بنویسم اعتراضی بر من هست (گریه حضار) عزیز من
در دنیا انصاف خوب چیزی است.
بالاترین قاضی و بالاترین محکمه در دنیا محکمه انصاف
است.
(اگر باشد) شایسته هست؟ آخر چرا دل نمی دهید؟ چرا این قدر جریحه دار می کنید؟ ما
حرفی نداریم آخر دل به دل بدهید ببینید حرفهای ما چیست.
ما مبارزه با چه می کنیم؟ مبارزه
با این کانون های فساد است.
مبارزه با این تبلیغات سوء است.
مبارزه با مصوبات نارواست.
همین
دیروز کسی مبلغی از تبلیغات مسیحی را که در وسط جوانهای طهران نشر شده آورده بود.
آخر
آقاجان اگر مذهب جعفری است و رسمیت دارد.
پس این تبلیغات سوء برای چیست؟ فرق ضاله
از یک طرف.
مسیحی ها از یک طرف.
پس روحانی هیچ نگوید و همین طور بنشیند؟ سزاوار
هست شما را به خدا؟ مملکت شیعه است؟ چقدر انسان صبر کند؟ تا حرف هم می زنی مجرمی.
تبعید است.
حبس است شکنجه است.
اندازه دارد بی انصافی.
کسی نیامده است که دل به دل
بدهد که بگوید اصلاً چه می گویند اینها.
همین طور از دور شراب پاشی.
کدام روحانی است که
حاضر باشد که مخالفت کند با مملکت.
و تعبیر بکنید به ستون پنجم از یک سید محترمی مثل
آیت الله خمینی؟ از ایشان تعبیر بکنید به ستون پنجم؟ آخر این را می شود هموار بکند انسان؟
آقازاده شان را بیایند از منزل بنده ببرند؟ این منزل ها یک وقتی مأمن و ملجأ مردم بوده.
اگر
شماها یادتان نباشد پیرمردها یادشان هست.
این خانه ها بست بوده.
مردم پناه می آوردند.
خدا
گواه است دست چندتاشان دست بند هم بوده.
منتهی دستبند را نزدند.
چون خود او مقاومت
نکرد و رفت.
مسلسل بیاورند در منزل بنده؟ آخر مگر من جنگ داشتم؟ یا ایشان جنگی
داشت؟ پسری پدرش را گرفته اند.
دل شکسته آمده بود با بنده صحبتهایی می کرد.
او را به این
شکل ببرند؟ از دیوار بیایند بالا؟ چه گذاشتند برای کسی؟ می خواهم ببینم نسبت به بنده که
چهل و یک سال (شاید بعضی از شما تازه وارد شده باشید و اطلاع نداشته باشید) چهل و یک
سال است بنده در این شهر خدمتگزارم (گریه حضار) من خیلی بد و لکن یک سابقه سویی.
تجاهر به فسقی از بنده دیده است کسی؟ (گریه حضار) روا بود این شکل با بنده رفتار کنند؟ این
شرم آور نیست؟ (گریه حضار).
دیگر بیشتر از این نمی توانم صحبت کنم.
خیلی متأثرم (گریه حضار).
خداوند به برکت مرقد
منور این بی بی که همه در ظل عنایت ایشان هستیم (الحق خیلی بزرگوار است) فرجی عنایت
بفرماید اسلام و قرآن و حامیان آن را تقویت فرماید (یکدقیقه گریه حضار) خدا به برکت این
بی بی به زودی این مهمات را برآورده بفرماید (آمین حضار).
خدایا خودت می دانی که ما
علاقمند به دیانت و حفظ مملکت هستیم.
واللّه و باللّه ما حافظ استقلالیم.
حافظ مملکتیم.
خدا
لعنت کند اگر هدفی غیر از این داشته باشیم (گریه حضار) خودت باید این کارها را به نحو خوشی
خاتمه دهی.
یا ابا ابراهیم یا موسی بن جعفر (گریه ممتد حضار) ای آقا خودت شاهدی که ما در چه حالیم.
تو
را به حق مادرت حضرت زهرا اول حاجت ما این است که فرزندت آیت الله خمینی به وطن خود
برگردد.
(گریه حضار).
و اصلاح این کارها را خودت به نحو خوشی از خدا بخواه (آمین حضار).
ما
که درمانده ایم خودت نظری کن.
خدایا به برکت مقربان درگاهت و به حق اسرای کربلا گره این
مشکلات را حل بفرما (آمین حضار).
از قرار نقل بعضی از صلحا حضرت امیرالمومنین (ع)
طاقت شنیدن اسارت علیا مخدره کعبۀ الرزایا ام المصائب حضرت زینب سلام اللّه علیها را ندارد.
و لذا متأثر و سریعا توجه می فرماید (گریه حضار) یا امیرالمؤمنین به حق حالت اسارت و وارد
شدن بی بی را به مجلس یزید (گریه حضار) یا امیرالمؤمنینی خودت نظری کن و از خداوند
بخواه به حق این بی بی به دردهای دل ما برسد.
(آمین حضار) خداوندا خودت اصلاح کن (آمین
حضار).
در خاتمه بیشتر از این نمی توانم صحبت کنم.
و استدعایی هم هست که نسبت به ساحت قدس
علمای اعلام یک قدری رعایت ادب بکنید.
جسارت نکنید.
همه زحمت کشیده اند.
زحمت
می کشند.
علمای این حوزه علمای سایر بلاد.
خدا می داند خورد کردن استخوان ها به ضرر همه
است رعایت این آداب را داشته باشید آخر اینها همه زحمت کشیده اند.
در راه شما جانفشانی
می کنند.
اینها را نباید ندیده بگیرید شما.
لسان باید مؤدب باشد.
امیرالمؤمنین می فرماید که
لسان نزدیکترین عضو است به معاصی جرمه اصغر و جرمه اکبر) علمای اخلاق شمرده اند
معاصی را قسمت عمده آنها از زبان است مواظب باشید (خودم را عرض می کنم زبان بنده
انشاءاللّه ملجم بوده باشد) می فرماید المؤمن ملجم.
نسبت به بعضی هتاکی ها خودداری کنید.
چون امروز مناسب ما نیست.
به ضرر ما تمام می شود.
دیگر بیشتر از این نمی خواهم مصدع بشوم.
چون حال حرف زدن ندارم.
مطالب همین است.
روی کاغذ نوشته ایم.
لسانا هم عرض کردیم.
دعا بفرمائید.
و البته ثابت قدم هم هستیم.
و
خواهیم بود انشاءاللّه مأیوس نباشید.
خداوند سبحان نظر مرحمت دارد.
البته باز حامی
اسلام همین سلسله هستند.
امروز یک شبهاتی اگر وارد بشود به اسلام چه کسی باید دفع کند.
چند شب قبل عرض می کردم خدایا باز اگر خدمتی باشد از همین ها ساخته است.
امروز اگر
کسی وارد بشود اعتراض و یا شبهه ای بکند.
چه کسی باید دفع کند؟ جز این سلسله.
همین یک
مشت را خودت حفظ کن از آفات و آلام.
و توفیق علم و عمل به اینها مرحمت بفرما (آمین
حضار).
بیشتر از این نمی توانم عرض کنم.
خلاصه عرض بنده این بود.
و انشاءاللّه الرحمن این ایام که ایام
دعا است از دعا غفلت نفرمائید.
دعا کنید.
مخصوصا برگشتن این سید بزرگوار (گریه حضار) خدا
می داند چقدر متأثرم.
من دو مرتبه به منزل ایشان رفتم اصلاً نتوانستم طاقت بیاورم (گریه
حضار) الان هم حالم منقلب شده و حضار هم منقلب شده اند.
ما در یک حوزه با ایشان بزرگ
شده ایم.
چهل سال با هم بوده ایم.
ایشان بنده را می شناسد.
بنده هم ایشان را می شناسم.
ما
چیزی غیر از صلاح و سداد و اشتغال به تحصیل چیزی از ایشان ندیده ایم.
و با نیت پاکی هم
حرفهایی که می زد این طور گرفتار شد.
خداوند خودش انشاءاللّه مستخلص بفرماید (آمین
حضار) امیدوارم به برکت محمد و آل محمد خداوند اسلام را یاری بفرماید (آمین حضار)
خداوند انشاءاللّه به مقام اهل بیت اهل بیت عصمت به کسب و تجارت تجار برکت مرحمت
بفرماید (آمین حضار) و این شدایدی را که پیش می آید به ما انشاءاللّه صبر بدهد که در مقابل
این شداید ثبات قدم داشته باشیم (آمین حضار) مثلاً این کلمه را می خواستم عرض کنم به
جهت شدت تأثر از نظرم رفت.
واللّه خودشان صدای مردم را درمی آورند.
همین قضیه نفت الان
ببینید این چند روزه چه مصیبتی برپا کرده.
از همین جا پی ببرید.
و اصلا صدا را درمی آورند.
شما به قول خودتان می خواستید مثلاً بودجه درست کنید.
می توانستید اضافه کنید به
چیزهای دیگری که مشتری های مخصوصی دارد و ضعفا با آنجاها کاری ندارند.
صدای اینها را
هم درمی آورند.
آن وقت هم می گویند حرف نزنید و چطور حرف نزند و آخر چقدر این آتشها را
در دل انسان فرو ببرد؟
خداوند انشاءاللّه توفیقاتتان را مستدام بدارد (آمین حضار).
والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 438