صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

انجام تظاهرات اخلالگرانه و کشته شدن یک نفر در بخش فرخشهر استان چهارمحال و بختیاری

انجام تظاهرات اخلالگرانه و کشته شدن یک نفر در بخش فرخشهر استان چهارمحال و بختیاری


متن سند:

[بولتن روزانه]
انجام تظاهرات اخلالگرانه و کشته شدن یک نفر در بخش فرخشهر استان چهارمحال و بختیاری

در ساعت ۱۸:۰۰ روز ۲۰/۹/۵۷ (۲۵۳۷ شاهنشاهی)، گروهی از عناصر اخلالگر در فرخ شهر - استان چهارمحال و بختیاری، به تظاهرات آشوبگرانه پرداخته و مبادرت به آتش زدن برخی اماکن و شعب بانک‌ها نموده‌اند. با دخالت مأمورین انتظامی و شلیک چند تیر هوایی اخلالگران متفرق و در خلال آن یک نفر از عناصر اخلالگر کشته۱ و یک نفر مجروح شده که جهت درمان به بیمارستان اعزام گردیده است.

ارزیابی خبر: خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده: مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.

توضیحات سند:

۱- یکی از شهود، تظاهرات آن روز مردم فرخشهر و شهادت سید عباس صالحی را به شرح ذیل، روایت کرده است: «آن روز شبستان‌های مسجد، حیاط و میدان مقابل مسجد جامع مملو از جمعیت بود. مرد و زن، پیرو جوان همه آمده بودند. از گوشه مسجد طنین الله اکبر آغاز شد. کم کم همه‌ی جمعیت به طور خودجوش یک صدا و هماهنگ تکبیرگویان صفوف راهپیمایی را منظم کردند. حرکت آغاز شد، جمعیت خروشان از مسجد خارج شدند. سربازان ژاندامری با تجهیزات کامل دورتادور میدان ایستاده بودند. بهت و حیرت در چهره‌ی آنان دیدنی بود. گویا انتظار دیدن این موج خروشان را از یک شهر دوازده هزار نفری نداشته بودند. صدایی که از بلندگو پخش می‌شد باعث انسجام در شعارها گردید. - به گفته خمینی ارتش برادر ماست. با ورود صفوف راهپیمایی به خیابان پهلوی (شهدای فعلی) شعارها رساتر و حماسی‌تر شده بودند. - بگو مرگ بر شاه بگو مرگ بر شاه همزمانی این روز با تاسوعای حسینی شور دیگری به تظاهرکنندگان داده بود. نوجوانان تمثال‌های امام خمینی (ره) را به بالا سر گرفته و به دوش کشیده بودند و فرید می‌زدند: وای اگر خمینی حکم جهادم دهد.
ابتدای جعیت از مقابل مسجد امام حسین (ع) عبور کرد که توقف غیرمنتظره و اوج گرفتن شعارها خبر از رویداد تازهای می‌داد. با شنیده شدن صدای اولین شلیک مردم به طرف جلو هجوم بردند. عده‌ای در پیاده رو و عده‌ای خود را بالای پشت بام‌ها رساندند. جوانان با پرتاب آجر، سنگ و هر چه به دستشان می‌رسید، نیروهای ژاندامری را وادار به عقب نشینی کردند. سید عباس با شجاعت تمام خود را به نظامی مغروری که به سوی مردم تیراندازی می‌کرد نزدیک می‌کرد. سرباز که سرتا پا دچار ترس و هراس شده بود، ناجوانمردانه لوله اسلحه را به طرف گردن سید عباس نشانه رفت و پیکر سید عباس را نقش بر زمین کرد. مردم خشمگین به خودروی آنها حمله‌ور شدند و مزدوران شاه فرار را به قرار ترجیح دادند. مردم پیکر غرق به خون سید عباس را به دوش گرفتند و پرخروش‌تر از قبل فریاد سر دادند – می‌کشم می‌کشم آنکه برادرم کشت روایتگر: سید عبدالرحیم موسوی»


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک/ استان چهارمحال و بختیاری صفحه 430

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.