صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: علی‌اکبر صفی‌پور نماینده مجلس شواری ملی و مدیر مجله امید ایران

تاریخ سند: 20 بهمن 1345


موضوع: علی‌اکبر صفی‌پور نماینده مجلس شواری ملی و مدیر مجله امید ایران


متن سند:

از: 20 /7/م تاریخ:20 /11 /1345
به: 324 شماره: 28458 /20 /7/ م
موضوع: علی‌اکبر صفی‌پور نماینده مجلس شواری ملی و مدیر مجله امید ایران

روز سه‌شنبه مورخه 25 /11 /45 علی‌اکبر صفی‌پور نماینده مجلس در جلسه علنی مجلس پس از اینکه مطالبی پیرامون بازگشت شاهنشاه آریامهر ایراد نمود حملاتی به جمال عبدالناصر کرد و سپس به لژ مطبوعات آمد و از خبرنگاران اطلاعات و کیهان درخواست نمود سخنان او را به صورت آگهی چاپ کنند و گفت پول آن را می‌دهم و آنها هم گفتند ما با متصدیان روزنامه صحبت می‌کنیم و بعد از نیم ساعت دکتر مصطفی الموتی نیز برای توصیه چاپ سخنان صفی‌پور به لژ مطبوعات مجلس آمد و او هم در این مورد از مخبرین خواهش و تمنا کرد و دکتر مبین نماینده دیگر مجلس می‌گفت این روزها آقا صفی‌پور به کلی خود را باخته است و صحبتی هم که امروز در مجلس کرد به خاطر جبران مافات بود ولی گمان نمی‌کنم این حرف‌ها دیگر اثری داشته باشد زیرا تیری که از کمان رفت دیگر برنمی‌گردد. دکتر مبینی اضافه کرد من تعجب می‌کنم که چرا تیمسار سپهبد نصیری از این مرد (منظور صفی‌پور است) بد سابقه حمایت می‌کند و لابد در زمان مصدق که علیه دربار مرتب مقاله می‌نوشت مأمور دستگاه‌های دولتی بوده و الا غیر ممکن است کسی را با این سوابق اگر مأمور نبوده باشد امتیاز روزنامه بدهند و یا نماینده مجلس بشود و مسلماً مأمور سازمان است زیرا چگونه یک دانش‌آموز و یا دانشجو که در زمان تحصیل مثلاً در یک دمونستراسیون سیاسی شرکت کرد و یا گردش دسته‌جمعی رفته‌اند به استناد همین از همه گونه مزایای استخدامی و غیره محرومش می‌کنند ولی این آقا کلیه اعمال خائنانه‌اش حالیه وکیل و روزنامه‌نویس است.
امامعلی حبیبی1 ضمن بحث درباره عکسی که صفی‌پور به طور موهن از شاهنشاه در مجله امید ایران چاپ کرده و سر و صدا تولید نموده می‌گفت می‌گویند در نواحی سوئیس قمارخانه‌ای بنام بعونت کارلو که جای قماربازان پولدار و سرشناس است و گویا مجله امید ایران عکسی از عده‌ای که در آنجا بود‌ه‌اند چاپ کرده و یکی از آنها را به علامت ضربدر که شبیه به اعلیحضرت بوده مشخص کرده و نقل از مجله فیگارو می‌باشد و در بالای آن عکس نوشته‌اند دنیای هرزگان یا هوسبازان و از همان روز انتشار مقداری از مجله امید ایران را جمع‌آوری و سردبیرش را هم به نام افراسیابی توقیف کرده‌اند و حالا قرار است امتیاز امید ایران باطل شود.
حبیبی اضافه می‌نمود وقتی امروز صفی‌پور رفت پشت ویترین تریبون که حرف بزند گفتم بچه‌ها هیچی نگویید یارو می‌خواهد عذر تقصیر بخواهد و خود را با این حرف‌ها تبرئه کند.
حبیبی افزود که این صفی‌پور گذشته بدی دارد در زمان مصدق و قبل از 28 مرداد در امید ایران به خاندان سلطنت زیاد فحاشی کرده و مردم تعجب می‌کنند که چرا مجازات نشده است.
توضیح منبع: شایع است با روابط صمیمانه و نزدیکی که احمد نفیسی شهردار سابق تهران با صفی‌پور دارد این عکس را مشارالیه در اختیار صفی‌پور گذاشته که چاپ شود و مقداری از مجله را قبلاً برای دوستان و دانشجویان ایرانی مقیم ممالک اروپا و آمریکا فرستاده‌اند.
ضمناً صفی‌پور دارای سابقه سیاسی روشنی نیست و برای شناسایی بیشتر وی شماره از روزنامه امید ایران به تاریخ پنجشنبه 16 مرداد ماه سال 1321 که در آن علنی به مقام شامخ سلطنت اهانت نموده به پیوست تقدیم می‌گردد و اضافه می‌نماید که عین این روزنامه در تیر ماه سال 1341 به سرهنگ امجدی 2 مدیر کل وقت اداره سوم ساواک تسلیم شده است.
توضیح و نظریه 20 /7/م: علی اکبر صفی‌پور بین نمایندگان مجلس شورای ملی نیز دارای وجهه خوبی نیست و دادن امتیاز مجله مشارالیه و انتخاب وی به نمایندگی مجلس با چنین سوابقی موجب دلسردی افراد شاهدوست و وطن‌پرست می‌شود.
رونوشت برابر اصل است.
اصل در پرونده علی اکبر صفی‌پور رونوشت در پرونده دکتر مصطفی الموتی به کلاسه الف - ل – 5 بایگانی شود. 7 /11 /45

توضیحات سند:

1. امامعلى حبیبى: در سال 1310 ﻫ ش در قریه زیکلاى بخش گنج افروز بابل به دنیا آمد و تا 18 سالگى در همان قریه به کشاورزى اشتغال داشت. وى تحصیلات ابتدایى را در بابل به پایان رسانید و تا سال دوم متوسطه کسب معلومات نمود. سپس در کارخانجات نساجى به خدمت مشغول شد. وى ضمن خدمت در کارخانجات نساجى به ورزش پرداخت و در رشته کشتى قهرمان ایران و جهان شد. وى در فیلم‌هایى چون «آدم و حوا» و «جهنم سفید» نیز نقش ایفاد کرده است.
بعدها به سمت مشاور عالى فدراسیون کشتى و مسئول کشتى منطقه شمال کشور انتخاب شد. او نماینده دوره 21 مجلس شوراى ملى از بابل بود.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
2. سرتیپ مصطفى امجدى: فرزند سیف‌الدین، در سال 1298 ﻫ ش در خوی به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری شد و در مهر 1319 با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل گردید. مشاغل وی در ارتش عبارت بود از: رئیس رکن 2 ستاد لشکر گارد، فرمانده گردان توپخانه، مدیر کل اداره چهارم ساواک، مدیر کل اداره سوم ساواک، ریاست تربیت بدنی و معاونت نخست‌وزیری و عضویت در مجلس سنا را بر عهده داشت. امجدی هنگامی که مدیرکل وقت اداره کل سوم ساواک بود ارتباط بسیار نزدیکى با تیمور بختیار داشت و در تخلفات و جنایات دوران بختیار سهیم بود. به گفته فردوست: «ساواک در واقع بختیار بود. علوى کیا و دو برادر امجدى (سرلشگر امجدى و سرتیپ مصطفى امجدى) کل این تشکیلات بازیچه امجدى‌ها بود که به نفع بختیار کار مى‌کردند.»
پس از واقعه 15 خرداد 1342، به دلیل اینکه ساواک و على‌الخصوص اداره کل سوم نتوانسته بود اطلاعات دقیق و پیش‌بینى از وقوع حادثه داشته باشد، محمدرضا دستور برکنارى امجدى را صادر کرد و مقدم جایگزین وى گردید. فردوست در این زمینه مى‌گوید «حدود ساعت 8 شب 15 خرداد 42 در ملاقاتى که من و اویسى با محمدرضا داشتیم، دستور برکنارى امجدى را داد و من فرداى آن روز وى را برکنار کرده و مقدم را جایگزین او نمودم، ولى به امجدى قول دادم که پس از گذشت چند ماه در محل دیگرى شغل مناسبى برایش پیدا خواهم کرد. او تشکر کرد و من نیز به وعده خود وفا کردم و مدتى بعد ترتیبى دادم که رئیس یکى از مناطق سه‌گانه شیلات شمال شود، از شغل جدید خود بسیار راضى بود و سال‌ها تا زمانى که خواست، در این شغل ماند و بسیار ثروتمند هم شد.» وی عضو باشگاه ورزشی شاهنشاهی بود و به پاس خدماتش به رژیم نشان‌های افتخار درجه 3، لیاقت درجه 1، دانش4، کوشش 3 و رستاخیز 3 را دریافت کرد. امجدی عضو حزب رستاخیز بود. وی در سال 1375 درگذشت.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1386

منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 146


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.