تاریخ سند: 12 آذر 1357
موضوع: اظهارات خصوصی حبیباله عسگراولادی
متن سند:
به: به عرض میرسد تاریخ: 12 /9 /1357
از: 322
موضوع: اظهارات خصوصی حبیباله عسگراولادی
در ملاقاتی که بین نامبرده و یکی از اساتید دانشگاه انجام گرفته عسگراولادی بهطور کاملاً خصوصی اظهار نمود که انواری و صدوقی1 با امیدهای زیادی از پاریس مراجعت کردهاند. وی در مورد تعطیل روز شنبه 11 /9 /57 گفت که هنوز تأیید از طرف خمینی در اینمورد نرسیده و نظر کلی بر این بود که روحانیت تعطیل طولانی بازار را در هر حال صحیح نمیداند زیرا در ماه محرم محیط بازار و جمعیت موجود در آن اهمیت دارد.
در مورد مصاحبه اخیر آقای دکتر امینی عسگراولادی گفت که امینی با اقدامات سابق خود و با اعلام نظر خمینی حیثیت خود را بر باد داد و با مصاحبه اخیر کمکم دارد باعث میشود که جانش هم در خطر قرار گیرد.2
ناطق و شنونده هر دو اتفاق نظر داشتند که اعتصابات موجود در قسمتهای خبری، روزنامه، رادیو تلویزیون، دارائی، گمرک، شرکت ملی نفت و بعضی ادارات دیگر و مشکلات اقتصادی عظیمی که دولت با آن روبرو است به خودی خود دستاندرکار ساقط کردن رژیم هستند و در ماه محرم دولت و رژیم ایران با خطرات جدّی جدیدی روبرو خواهد شد
حبیبالله عسگراولادی در مورد وجود اختلاف بین گروه خمینی و مهدی بازرگان گفت که بحثهائی در زمینه رفع این اختلافات وجود دارد و به خصوص بازرگان با به حکومت رسیدن طلاب و معمّمین مخالف میباشد و میگوید بهطور صریح باید گفته شود حکومت آینده که مسلماً اسلامی خواهد بود باید در دست سیاستمداران اسلامی باشد نه رهبران مذهبی.3
در این ملاقات ترجمه مقالاتی راجع به ایران مندرج در مجله تایم مورخ 27 نوامبر به همراه اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران و اعلامیه هیئت اجرائی حزب توده به حبیباله عسگراولادی ارائه شد
نظریه بخش 322 ـ طرح مطالب بالا به وسیله حبیبالله عسگراولادی صحت دارد. ضمناً ارائه اعلامیههای فوقالذکر و ترجمه مقاله مورد نظر در ارتباط با خواسته عسگراولادی بوده و قبلاً نیز ترجمه مقالات دیگری به شخص موصوف داده شده است و همانطور که قبلاً به عرض رسیده تصور میرود بررسی مقالههای نشریات خارجی و همچنین اعلامیههای گروههای دیگر به منظور بهرهبرداری در سطح بینالمللی باشد.
... 12 /9 /57
شهنام 12 /9 /57
مراتب به استحضار معاونت دوم و از آن طریق به عرض تیمسار ریاست ساواک رسیده است. 13 /9 /57
توضیحات سند:
_
1. شهيد آيتالله محمد صدوقي: در 10 اسفند سال 1287ﻫ ش در يزد چشم به جهان گشود. نسب ايشان به فقيه جلیلالقدر شيعه شيخ صدوق ميرسد. وي در كودكي پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستي ميرزا محمد كرمانشاهي پسرعموي خويش به تحصيل علوم پرداخت و در سال 1309 به قم عزيمت و در درس حاج شيخ عبدالكريم حائري شركت كرد. ايشان از بدو ورود به قم، به دوستي و هم صحبتي با امام خميني دل بست و با بالا گرفتن موج توفنده جريان فدائيان اسلام، خانه خود را پناهگاه امن آنان قرار داد و به همكاري با ايشان پرداخت. او در ممانعت از خوانده شدن نماز بر جنازه رضا شاه فعاليت چشمگيري داشت. در سال 1330 به يزد بازگشت و در پي واقعه 15 خرداد 1342 در اعتراض به دستگيري حضرت امام به تهران مهاجرت نمود. در سال 1343، با تبعيد امام به تركيه در خانه به سوگ نشست و از اقامه جماعت خودداري كرد و ديگران را هم از گفتن اذان و برپايي جماعت منع كرد. آيتالله صدوقي ضمن سر و سامان دادن به حوزه علميه يزد در هر فرصتي مخالفت خود را با رژيم شاه آشكار ميكرد. وی در سال 1354 ممنوعالخروج شد و به سال 1356 سپاه اسلام را در يزد تشكيل داد. با وقوع شهادت حاج آقا مصطفي خميني به سازماندهي مبارزات در بخش وسيعي از كشور اقدام نمود. آیت¬الله صدوقی در تاریخ 23 /8 /57 به مدت 12 روز برای دیدار امام و هماهنگی در امر مبارزه به پاریس رفت. طبق گزارش نمایندگی ساواک در فرانسه، محور مذاکرات آیت¬الله صدوقی با امام خمینی در مورد اعتصابات بازار و چگونگی ساماندهی مبارزات مردم و جلوگیری از فشار بیش از حد به کسبه بوده است. ایشان نقش محوري خود را در طول مبارزات سالهاي 1356 و 1357 كه به پيروزي انقلاب اسلامي انجاميد، به خوبي ايفا كرد. پس از پيروزي انقلاب براي تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي از طرف مردم يزد راهي مجلس خبرگان شد و براي تدوين اصل ولايت فقيه تلاش بسيار نمود. امامت جمعه و نمايندگي امام، مسئوليت ديگري بود كه او به عهده گرفت. حضرت آيتالله صدوقي كه به فرموده حضرت امام(ره) عزيزي بود كه در تمام صحنههاي انقلاب حضور داشت و براي خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نميشناخت سرانجام در روز يازدهم تيرماه 1361 با دهان روزه در محراب نماز جمعه توسط منافقين شقي به شهادت رسيد. (شهید آیت¬الله حاج شیخ محمد صدوقی به روایت اسناد ساواک، بخش مقدمه و صفحه 446 و 447)
2. مصاحبه علی امینی نخست وزیر اسبق: امینی در تاریخ 6 /9 /57 مصاحبه¬ای با رادیو و تلویزیون انجام داد و در مورد مسائل جاری کشور نظرات خود را ابراز نمود. وی در این مصاحبه ساواک را به نقد کشید و باعث برآشفته شدن مسئولین ساواک گردید. امینی با اشاره به نارضایتی مردم گفت: «بزرگترین مسئول در این کار به عقیده من همین سازمان اطلاعات و امنیت کشور است که وظیفه¬ای داشتند غیر از آنچه که انجام دادند. چون بنده مکررا در مصاحبه¬ها گفتم و خیال می¬کنم که اشخاص مختلف در این مملکت ناراحتی¬های عظیمی در این دستگاه دیدند. دستگاهی که بایستی واقعا مستحضر و مطلع بود از این که چه در مملکت می¬گذرد و این جمعیت¬هایی که به عنوان اخلالگر و خرابکار هستند باید مشخص می¬کرد و جامعه را از اینها پاک می¬کرد، متاسفانه به نظر من آن وظیفه اساسی خودش را از دست داد و داخل در یک موضوعاتی شد که به هیچ وجه نه به مصلحت مملکت بود و نه به مصلحت سلطنت، و چون گمان می¬کنم که تمام گزارشات غلطی که به استحضار اعلیحضرت رسیده یک مقدارش از همین دستگاه بوده است و امروز ما می¬بینیم که وقتی که این آزادی به دست آمده تمام مفاسد و معایبی که ذکر می¬کنند، قسمت عمده¬اش متوجه این دستگاه است.» امینی با فدا کردن ساواک در صدد بود گناه بقیه رجال و به ویژه شخص شاه را به گردن سازمان امنیت بیندازد. ( انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد هفدهم، صفحه 348)
3. مشی سیاسی مهندس مهدی بازرگان و جمعیت نهضت آزادی: معضل مهندس بازرگان و نهضت آزادی درخط مشی سیاسی این بود که مواضع حضرت امام در تقابل کامل با حکومت پهلوی قرار داشت، اما تکیه نهضت آزادی بر قانون اساسی و مبارزات پارلمانی بود. نهضت و شخص مهندس بازرگان به لحاظ مذهبی وابسته به جریان اسلامی بودند، اما به جهت سیاسی سعی داشتند در چارچوب جبهه ملی و مرامنامه نهضت آزادی حرکت کنند. البته این معضل تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان وجود داشت. بازرگان در 29 مهر 1357 برای دیدار با حضرت امام راهی پاریس شد. وی درباره این دیدار و نتیجه آن به صورت روشن چیزی نگفت، اما بعدها در مصاحبه با حامد الگار به این دیدار اشاره کرد و حضرت امام نیز تلویحاً به موضع بازرگان مبنی بر حرکت قدم به قدم (سیاست گام به گام) اشاره کردند. این نگرش، همان نگاه به قانون اساسی مشروطه و مبارزات پارلمانی بود که مهندس بدان پایبند بود. به هر حال پس از دیدار مهندس بازرگان با امام، خبرنگار خبرگزاری فرانسه در 3 آبان 1357 طی مصاحبه¬ای با حضرت امام می¬پرسد: «شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای کریم سنجابی نیز به پاریس می¬آید، گفته می¬شود آیت¬الله شیرازی[سید محمد شیرازی] هم خواهد آمد. معروف است که همه اینها هوادار سیاست آشتی هستند. آیا شما به این سیاست ملحق می¬شوید؟ آیا فکر می¬کنید در میان مخالفان سیاسی جبهه ملی و دیگران، مردانی با وزن و اعتبار کافی برای جانشینی این دولت وجود دارد؟»
امام: «من با روش آشتی و بینابین مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم. علت هم آن است که این کار نه رژیم را از بن بست خارج می¬کند، چرا که علت در بن بست قرار گرفتن برنامه¬هایی است که مأمور اجرایشان بوده است و نه از فشار و اختناق و کشت و کشتار می¬کاهد. اگر همه به طور روشن و قاطع این موضع را اتخاذ کنندکه رژیم باید برود، دیگر رژیم ناگزیر می¬شود سیاست خسته کردن را از راه کشتارهای مستمر و روشهای تازه فشار و اختناق کنار بگذارد و پیروزی ملت نزدیکتر می¬شود. کسانی که لیاقت سرنگون کردن این رژیم را داشته باشند. البته با این کار خود ثابت می¬کنند که توانایی اداره کشور را نیز دارند.» امام در مصاحبه با خبرنگاران آلمانی و فرانسوی در تاریخ 19 /8 /57 در پاسخ این سؤال که شما با آقای مهندس بازرگان و دکتر سنجابی ملاقاتهایی داشتید و مذاکراتی کرده¬اید، نتیجه مذاکرات چه بود؟» فرمودند: «بله اینها آمدند و من مسائل ایران را و مصالح ملت را به آنان گفته¬ام و آنان هم مخالفتی ابراز نداشتند.»
در مصاحبه دیگر در پاسخ همین سؤال که«ملاقات آقایان مهندس بازرگان و کریم سنجابی با شما چگونه بوده است؟» امام می¬گویند:«بارها گفته¬ام که ملت ایران خواهان برچیده شدن رژیم شاهنشاهی و سقوط دودمان منحوس و خائن پهلوی و برقراری حکومت اسلامی است هرکس این جا آمده است، من این موضوع را با او مطرح کردم . این آقایان هم آمدند و من مطرح کردم آنان پذیرفتند و رفتند. هرکس برخلاف خواست ملت مسأله¬ای را عنوان کند، خائن به ملت و مملکت است.»
امام با شناختی که از روش و خط¬مشی آقای بازرگان و همفکران او داشت، در سخنرانی 29 /8 /57 آنها را به صورت غیر مستقیم مورد انتقاد قرار داده و می¬فرماید: «بعضی از این آقایان که آمده بودند و می¬گفتند که سیاست قدم به قدم، خوب حالا یک قدم برداریم و بعدش صبر کنیم، یک مدتی بگذرد بعد قدم دوم را برداریم. گفتم: آقا اگر شما این قدم را سست کنید[در] قدم دوم قدمهای شما را می¬شکنند! این طور نیست که یک قدر صبر کنند که شما حال قدم اول را برداشتید، حالا ایشان سلطنت کند نه حکومت ...! بعد از این همه جنایات حالا دیگر بیایند آقا سلطنت کنند نه حکومت! این اگر پایش مستقر بشود. دنبال این هستند که این نهضت را بخوابانند یا هر طورکه می¬توانند، اینها دنبال این هستند.»
مهندس مهدی بازرگان به عنوان یک سیاستمدار، در عرصه سیاسی همواره در چارچوب قانون اساسی مشروطه، قبول نظام سلطنتی و اعتقاد به مبارزات پارلمانی تا پایان دوران پهلوی در صحنه بود. در این عرصه به سانِ سایر سیاستمداران، در تصمیم¬گیری و موضع¬گیریهایش دچار تناقض، تعارض و تضاد شد؛ به ویژه آن که وی سعی می¬کرد حرکت خود را اسلامی، ملی و مذهبی جلوه دهد ولی گاهی با افراط به سوی ملیت و حشر و نشر با ملیون، خود را در برابر مذهبی¬ها قرار می¬داد. مهندس بازرگان با آغاز مشی امام برای سرنگونی رژیم شاه و جایگزینی نظام اسلامی و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانست آن گونه که شایسته یک شخصیت اسلامی، انقلابی است، همراه و همگام با حضرت امام براساس اصول، معارف و مبانی اسلامی حرکت نماید.
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 555