صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از : آقای شیخ احمد ضیافتی کافی

تاریخ سند: 10 تیر 1349


بازجویی از : آقای شیخ احمد ضیافتی کافی


متن سند:

جلسه اول س ـ هویت خود را تشریح و مرقوم فرمائید.
ج ـ احمد فرزند محمد ضیافتی کافی دارنده شناسنامه شماره 49496 صادره مشهد متولد 1315 مشهد شغل واعظ میزان معلومات مکاسب و رسائل مطابق دیپلم متأهل هستم دارای چهار فرزند سه پسر و یک دختر ـ فرزند بزرگ پسر 8 ساله ـ تبعه دولت شاهنشاهی ایران ساکن تهران چهارراه گمرک امیریه کوچه حمام درخشان پلاک 31 منزل شخصی دارای سه ماه سابقه محکومیت ـ احمد ضیافتی کافی س ـ چنانچه تا به حال از طرف مقامات انتظامی.
کشوری قضائی و امنیتی به نحوی از انحاء احضار و یا بازداشت شده اید مراتب را با ذکر تاریخ و مدت محکومیت مشروحا توضیح بفرمائید.
ج ـ چند سال قبل به وسیله کلانتری بازار دستگیر و به شهربانی برده شدم و سپس به قزل قلعه و چند روزی بودم و سپس به قرنطینه شهربانی برده شدم و مدتی در آنجا بودم بعد محکوم به سه ماه شدم سالی را که در زندان بودم دقیقا خاطر ندارم.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ وابستگی خود را به احزاب و دستجات و یا هیأتهای مذهبی با ذکر میزان فعالیت تشریح نمائید.
ج ـ به هیچ دسته و جمعیت و حزبی وابستگی ندارم جز مجالس عمومی که دعوت می شوم برای منبر و جلسه که در منزل خودم در صبحهای جمعه هست این جلسه از ساعت 5 تا 7 صبح با شرکت عده قریب به سه چهار هزار نفر تشکیل می گردد.
برنامه جلسه دعای ندبه و مطالبی که راجع به امام عصر(ع) توسط خود من اجراء می شود در این جلسه قاری و مداح شرکت ندارد و جلسه را صرفا خودم اداره می نمایم و هزینه تشکیل جلسه در هر هفته قریب به مبلغ چهارصد تومان می باشد که توسط خودم داده می شود و از هیچ شخصی کمکی اعم از مادی و معنوی به این جلسه نمی گردد هدف و منظورم از این جلسه صرفا ارشاد و هدایت مردم و جلوگیری از بی بند و باری جوانان و آشنا ساختن آنان به مسائل دینی می باشد و ضمنا علاوه بر این جلسه کلاسی به نام کلاس اصول عقاید که قریب 30 نفر از جوانان می باشد هر روز در ایام تعطیل مدارس از ساعت 30 /7 تا 9 صبح در منزل بنده منعقد و تنها هدفم که این کلاس را تشکیل دادم مجانا این است که یک سلسله از مطالب عقاید اسلامی بر طبق قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت گفته شود که جلوگیری کنم به سهم خودم از فساد اخلاق و عقاید جمعی از جوانان اجتماع افرادی که در این کلاس شرکت می نمایند از کلاس ششم ابتدایی به بالا بوده و اسامی آنان در دفتری توسط خودم ثبت می گردد.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ تاریخ مسافرت خود را به مشهد و هدف و منظورتان را از این مسافرت تشریح فرمائید.
ج ـ چون شخص بنده اصلاً مشهدی هستم و اکنون پدر و مادر و پدر زن و مادر زن و جمیع فامیلم در مشهد می باشند و قریب چهل روز قبل از خودم به مشهد رفته بودند و بنده هم برای دیدن فامیل و خانواده ام روز جمعه که مصادف با دوازدهم یا سیزدهم ماه ربیع الثانی بود ساعت 11 با هواپیما به مشهد مشرف شدم و در مشهد بلافاصله منزل پدرزنم خیابان عشرت آباد وارد شدم و تا روز پنجشنبه همانجا بوده و عصر پنجشنبه مجددا با هواپیما حرکت به تهران کردم.
احمد ضیافتی کافی.
نماینده دادستانی ارتش ستوان یکم گرامی س ـ در مشهد با چه اشخاصی تماس گرفته و در چه محلهایی منبر رفتید.
ج ـ ملاقات در مشهد با جمعی از فامیل و چند نفر از دوستان و رفقا من جمله بعضی از آقایان که به دیدن من آمدند مثل آقای میرزا جواد آقا تهرانی و آقای شیخ حسنعلی و آقای شیخ زین العابدین کافی و آقازاده آقای میلانی (سید محمدعلی) و آقای شیخ محمدرضا بخارائی و در هیچ کجا نه مجلس خصوصی و نه عمومی منبر نرفتم.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ افرادی را که با آنان ملاقات کرده اید به طور کامل و آدرس محل سکونت و کارشان معرفی و توضیح دهید در کجا آنها را دیده و چه مذاکراتی نموده اید.
ج ـ آقای میرزا جواد آقا تهرانی از مدرسین معروف مشهد و آقای شیخ حسنعلی از اوتاد و مقدسین مشهد و آقای شیخ زین العابدین کافی امام جماعت مسجد ...
در مشهد و آقازاده آقای میلانی که معروف می باشند و مشهور و آقای شیخ محمدرضا بخارائی از ائمه جماعات مشهد و چون این عده از رفقای پدرزن بنده می باشند و آشنایی با من به مناسبت ورود من در مشهد از من دیدن کردند و مذاکراتی جز چند دقیقه احوالپرسی نداشتیم با هم و محل ملاقات ما منزل پدرزنم بوده و من نیز به بازدید افراد مذکور به منازلشان رفتم.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ سرکار از جریان درگذشت مرحوم سید محمدرضا سعیدی در چه تاریخی با خبر شدید و به چه نحوی و توسط چه افرادی.
ج ـ پس از ورود به مشهد روز شنبه یا یکشنبه بود که آقای میرزا جواد آقای تهرانی که به دیدن من آمدند فرمودند که تلگرافی از تهران برای سید مهدی طباطبائی1 برادرزن سعیدی آمده است و ایشان رفته تهران و آقای سعیدی فوت کردند و من تا آن موقع از فوت ایشان خبر نداشتم لکن شایعات در مشهد پس از آن زیاد بوده البته به طور مختلف من جمله بعضی می گفتند که آقای هاشمی را هم زندان بردند و کشته و حتی نسبت به آقای مکارم و آقای خزعلی2 هم می گفتند و باز برخی تکذیب می کردند و طلبه ای هم در سر درس آقای میلانی بر طبق مسموع گفته بود به آقای میلانی درس را تعطیل کنید چون عده ای را گرفتند و کشتند و آن طوری که نقل کردند آقای میلانی نمی خواستند درس را تعطیل کنند لکن تحریک همان طلبه سبب شده بود که طلبه ها درخواست کنند و آقا هم درس را تعطیل کردند و طلبه ای که این پیشنهاد را کرده بود شیخ علی تهرانی3 بود و گویا او را همان شب یا فردا صبح گرفته بودند.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ سرکار در زمینه فوت مرحوم سعیدی چه عکس العملی انجام و چه اقداماتی نمودید و این خبر را به چه افرادی دادید.
ج ـ بنده اصولاً چون بعد از ملاقات با جناب آقای سرهنگ نواب در سه سال قبل افکار من با امثال آقای سعیدی که طرفدار و علاقه مند به آقای خمینی بود عوض شد لذا منبرهای من و معاشرتهای من و شرکت نکردن در جلسات منبرهای طرفداران ایشان شاهد و گواه عرض من است که بنده چون مشی ایشان را خلاف می دانستم لذا هیچگونه قضاوتی درباره فوت ایشان کسی از من نشنیده است و نگفته ام و چنانچه یک نفر حاضر باشد مواجهه نمائید که از من شنیده باشد که مطالبی در رابطه فوت سعیدی و یا اصولاً مطالبی خلاف مصالح گفته باشم حاضرم به اشد مجازات محکوم گردم و ضمنا از آن تاریخ نه تنها عمل خلافی نکرده همکاریهایی هم صمیمانه و بدون توقع داشته ام.
احمد ضیافتی کافی س ـ علت مراجعت خود را از مشهد به تهران با توجه به اینکه عیال و فرزندانت در مشهد می باشند روشن و تشریح نمائید.
ج ـ شرکت صبح جمعه در جلسه دعای ندبه و تعطیل نشدن بیش از یک هفته کلاس مذهبی اصول عقاید جوانان و ادامه معالجه پدرم که مدتی است در منزل بنده بستری است باعث شد که اینجانب به تهران مراجعت نمایم.
احمد ضیافتی کافی.
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می نماید.
ج ـ اظهارات خود را شخصا نوشته ام و با امضاء گواهی می کنم.
احمد ضیافتی کافی نماینده دادستانی ارتش ستوان یکم گرامی

توضیحات سند:

* تاریخ : 9 /4 /49 شماره : 1631 /316 به : ریاست ساواک تهران (ه 3) از : اداره کل سوم (316) درباره : شیخ احمد ضیافتی کافی عطف به 15469 /20 ه 3 ـ 30 /3 /49 نامبرده بالا روز 22 /3 /49 به مشهد وارد شده و ضمن مذاکرات خود با افراد شایع نموده سید محمدرضا سعیدی خراسانی توسط ساواک کشته شده و جنازه او را محرمانه به بستگانش داده اند.
مشارالیه اخیرا به تهران مراجعت نموده است.
خواهشمند است دستور فرمائید نامبرده بالا را دستگیر و نتیجه را اعلام دارند.
مدیر کل اداره سوم ـ مقدم از طرف ثابتی 8 /4 /49 مسئول بررسی ـ اوانی رئیس بخش 316ـ ازغندی رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ جوان 1631 /316 ـ 9 /4 /49 1ـ حجه الاسلام سید مهدی طباطبائی در سال 1315 در شهر رفسنجان متولد شد.
تحصیلات خود را در قم و مشهد به انجام رسانید و در سالهای 1340 و 1341 در کنار شهید هاشمی نژاد به مبارزه با شاه پرداخت.
بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، در دوره های سوم و چهارم، به عنوان نماینده مردم مشهد و در دوره هفتم از تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت.
2ـ آیت الله ابوالقاسم خزعلی، برادرزاده آیت الله شیخ محمدتقی بروجردی، در سال 1304 ش در بروجرد به دنیا آمد.
تا ده سالگی به آموختن دروس ابتدایی پرداخت.
سپس به مشهد رفت و پس از اتمام دوره متوسطه در سال 1321 ش در مدرسه های نواب و حاج حسن آن شهر به فراگیری ادبیات، فقه و اصول تا مرتبه سطح همت گماشت.
برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و چندین سال در درس خارج فقه و اصول آیات عظام بروجردی، امام خمینی، محقق داماد و دیگران شرکت کرد.
همچنین به درس تفسیر و معقول علامه طباطبایی حاضر شد.
آیت الله خزعلی در فن سخنوری و خطابه شهرت ویژه ای یافت و با آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام به جنبش پیوست که نتیجه آن چند بار زندان و تبعید بود.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شورای نگهبان عضویت داشت و همچنین در دوره های اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم خراسان، به عنوان نماینده این مجلس انتخاب گردید.
3ـ علی مراد تهرانی (خانی النگه) معروف به شیخ علی تهرانی فرزند عزت اللّه در 1309 ش در تهران بدنیا آمد.
تحصیلات علوم دینی خود را در قم و نجف طی نمود.
وی از جمله روحانیون مبارزی بود که طعم زندان و شکنجه را چشیده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی رئیس دادگاههای انقلاب مشهد بود.
همچنین از اعضای خبرگان قانون اساسی نیز بود.
دفتر هماهنگی بنی صدر و سازمان منافقین با برنامه ای حساب شده به تهرانی نزدیک شده و وی را که دارای زمینه نیز بود نسبت به نظام بدبین کرده به تدریج وی در صف مخالفین نظام قرار گرفت.
و پس از فرار بنی صدر، به عراق رفت و در سالهای دفاع مقدس در خدمت رژیم بعثی عراق بود.
شیخ علی تهرانی در خرداد ماه 1374 خود را به نیروهای ایرانی مستقر در مرز ایران و عراق تسلیم کرد و در دادگاه به زندان در تبعید محکوم شد.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 254



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.