تاریخ سند: 30 تیر 1344
موضوع: جلسه هفتگی خانه کارگر
متن سند:
شماره: 10436 /20 الف تاریخ:30 /4 /1344
موضوع: جلسه هفتگی خانه کارگر
جلسه هفتگی خانه کارگر بنا بر پیشنهاد قبلی روز دوشنبه 28 /4 /44 در ساعت 6 بعد از ظهر در حزب ایران نوین با حضور آقایان خسروانی وزیر کار، بهنام بدرخانی، مهندس پارسایی دکتر خواجهنوری و کلیه روسای درمانگاههای سازمان بیمههای اجتماعی و روسای فنی آن تشکیل ابتدا آقای عباس میرزایی1 و آقازاده به سمت رئیس و نایبرئیس و آقای سلیمی و آقای خسروگردی به سمت منشی انتخاب شدند و آقایان امیرعلی سیفی2 و حمید رضایی نمایندگان کارگران در مجلس شواری ملی هم حضور داشتند ابتدا آقای خسروانی اظهار داشتند هرگونه انتقاد اصولی که از ما بکنند ما قبول داریم و ما به شما نمایندگان هیچ کدام نگفتیم که بیایید عضو حزب بشوید که آقای جبار صحت در جلسه اظهار میدارند که نمایندگان گفتند عضو شوید شما از طرف خودتان حرف بزنید نمایندگان گفتند صحیح است سپس آقای نجات همدانی گفت در این چند روز صداهای ناهنجاری از گلوی عدهای عوام فریب در مجلس شورای ملی بلند شده که وکلای با شهامت کارگر و روشنفکران دیگر با کوبیدن مشت به میز جواب آنها را دادند ما که رامبدها3 و مهندس والاها4 را میشناسیم ما کارگران اجازه نخواهیم داد به حزب ایران نوین که پاسدار انقلاب لقب گرفته است به مدیرکل آن اهانت شود ما همه طرفدار انقلاب به رهبری شخص اول ممکلت و حزب ایران نوین که پاسدار آن میباشد هستیم در این وقت جناب آقای هویدا نخستوزیر به جلسه تشریف آوردند و آقای خسروانی از طرف نمایندگان کارگران تشکر کردند و گفتند جناب آقای نخستوزیر ما با کارگران و نمایندگان آنها بیریا هستیم و این جلسه را تشکیل دادیم که آنها از دستگاه وزارت کار و بیمههای اجتماعی عیبجویی کنند با صراحت لهجه تا ما بتوانیم نواقص دستگاه خودمان را برطرف کنیم بعد آقای آقازاده گفتند حزب ایران نوین با امکانات دولتی که دارد به ما هیچ نگفته که عضو شوید من خودم نتوانستم به عضویت حزب نائل شوم اما همیشه در تمام میتینگها در صف جلو با رفقای خودم بودم اما من خودم در کمیته دهقانان بودم که شاهنشاه فرمودند حزب مردم5 و حزب ملیون6 نتوانستند کاری از پیش ببرند حالا ما حزب ایران نوین را پاسدار انقلاب مینماییم و ما کارگران هم از این حزب طرفداری میکنیم بعد راجع به نواقص کار و حل اختلاف و حقههایی که کارفرما میزند بحث کردند و پیشنهاد نمودند که اداره کار استان تهران برای اینکه زودتر بکار کارگر رسیدگی شود و کارفرما حاضر شود قرار بگذارد که ایام بلاتکلیفی کارگر را باید مزد بدهد که کارفرما مجبور شود مراجعه کند وضع خود را روشن نماید سپس جناب آقای هویدا فرمودند من از انتقادات بدم نمیآید اما باید اصولی باشد تا ما آنها را رفع کنیم من و رفقایم نمیگوییم در این مدت ما کارهای زیادی کردهایم اما این آقایان در مدت بیست سال هم نکردند من افتخار میکنم دولت حزبی از اشخاص پاک و وطنپرست تشکیل شده و هیچگونه عوام فریبی ندارند وصله به آنها نمیچسبد و ما نمیگذاریم دیگر مشاغل و دولتها در پشت میزهای قمار و یا میزهای سیاست بافی درست شود بگذارید آنها دور هم بنشیندند و برای خود حرف بزنند من که خودم همیشه نواقص را رفع و راست در پشت رادیو به مردم مملکت میگویم و طبقه کارگر که پرچم استقلال مملکت را در تمام مراحل به دوش میکشند باید این را بدانند که ما با تمام قوا کار میکنیم و فکر استعفا هم نداریم من شخصاً میخواهم در مجلس حاضر شوم و از آقایان تشکر کنم که انتقاد کنید تا ما کارها را اصلاح کنیم اما انتقاد اصولی انشاءاله به همین زودی با راهنماییهای شاهنشاه ملتدوست بخصوص طبقه کارگر که لقب شریف به آنها داده شده است ذوب آهن هم درست میشود که به دست کارگران توانای ایران که اساعه در تمام کارخانجات از شرکت نفت گرفته تا سیمان و غیره اداره میشود اداره شود آن وقت ما میتوانیم بگوییم که کاری کردهایم حالا این اصلاحات که میکنیم کوچک است که کارگران در این وقت گفتند انشاءاله سپس آقای سلیمی گفتند من میخواهم از کارهای وزارت کار و خانه کارگر شرکت واحد و اردوی کارگران در محمودآباد تشکر کنم بعد راجع به درمانگاه ایراداتی گرفتند و همچنین درباره بعضی از مواد قانون کار که باید اصلاح شود که جناب آقای وزیر گفتند ما بیست تا از مادهها و تبصرهها را اصلاح کردیم و به آقای مهندس پارسایی فرمودند که اینها را پلیکپی کنید و در دسترس نمایندگان قرار دهید سپس آقای سلیمی گفت ما خواهش دیگری هم داریم که جناب آقای خسروانی جداً باید توجه بفرمایند و تکلیفی برای آن معلوم کنند و آنهم حداقل دستمزد کارگران است که حتماً باید درست شود و بعد آقای موسیپور راجع به اجرای نواقص بیمههای اجتماعی درباره کارگران کورهپزخانه صحبت کردند و گفتند کارگران هاشمآباد با این کار خطرناک بیمه نیستند باید بیمه شوند سپس آقای قاسم مستعفی از رادیوگرافی شعبه شوش انتقاد کردند و گفتند ما مراجعه میکنیم، میگویند تکنسین و کمک عکاس نداریم و دیگر راجع به حقوق دکترهای بیمههای اجتماعی که قبل از تصدی آقای خسروانی که 800 تومان حقوق میگرفتند و حالا 4000 تومان میگیرند چرا درست کار نمیکنند و کارگران را نارحت مینمایند. سپس خانی راجع به مسکن کارگران شهرداری صحبت کرد و گفت کارگران شهرداری کمترین حقوق را میگیرند و هروقت که ما مراجعه میکنیم به ما میگویند ما دولتی هستیم یا ملی دیگر اینکه میگویند به کارگران همه جور کمک میشود از طرف اهالی ما که گدا نیستیم حقوق ما را درست کنند و کمک هم نکنند دیگر اینکه 120 نفر از کارگران ما که سی تا بیست و پنج سال خدمت دارند بیمه نیستند و شهرداری میگوید اینها کارگران موقت میباشند که باید تکلیف آنها معلوم شود ما که کارخانه تولیدی نداریم پس باید اضافه حقوق ما درست شود سپس اهری راجع به شعبه بانک رفاه در شهر ری تقاضا کرد و گفت باید سازمان بیمههای اجتماعی هم شعبه خود را در ری که شهر کارگری است وسعت دهد و اداره وصول سازمان تصور میکند کارگاهی که 800 نفر کارگر دارد کارفرما 200 نفر صورت میدهد و آنها هم تایید میکنند دیگر اینکه در کارخانه امید که توسط حاج محمود کاشانی اداره میشود هیچگونه قانون کار رعایت نمیشود. سپس فراهانی از وزارت کار راجع به اخراج کارگران اضافی راه آهن تشکر کرد و گفت بیمه ما هم باید درست شود و باید صدی 10 اضافه حقوقی که به تمام جاها دادند به ما هم بدهند و بانک رفاه هم باید هزاری 70 ریال کارمزد بیخودی را نگیرد. سپس فکری گفت از جناب وزیر میخواهم که این خانههایی که در جاده آرامگاه ساختند بیایند طبق لیستی که نمایندگان به شما میدهند که کارگران با 20 سال سابقه و چند سرعائله هنوز خانه ندارند به آنها بدهند نه به نور چشمیها که هر کدام 5 و 6 خانه دارند و بیایید قانون کار را درست عمل کنید نه اینطور که هنوز اتوبوسرانی اتو توکل توسط حاجیباقری اداره میشود با 800 کارگر هنوز بیمه نیستند بعد آقای خسروانی راجع به قانون کار و ایرادات نمایندگان کارگران صحبتهایی کردند. م
اداره کل سوم 8 نسخه بخش323 جهت اطلاع 2 نسخه
توضیحات سند:
1. محمدحسین عباس میرزایی در سال 1300 ﻫ ش در تهران متولد شد. در 1317 به خدمت کارخانۀ دخانیات درآمد و به سمت استاد کار قسمت تعمیرات فنی منصوب شد. در 1328 به سمت نمایندۀ کارگران در شورای عالی کار انتخاب و تا سال 1341 همه دوره به نمایندگی کارگران در این شورا برگزیده شد. او ریاست هیئت مدیره خانۀ کارگر وابسته به حزب ایران نوین را در اختیار داشت. عباس میرزایی در دورههای 22 و 23 نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود.
(ندای ایران نوین، شماره 708، 1346ش)
2. امیرعلی سیفی اینانلو فرزند سمیع در سال 1303ش در اردبیل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سعدی اردبیل گذراند و گواهینامه ششم ابتدایی اخذ نمود. وی مشاغلی از جمله: عضو انجمن شهر اردبیل، مشاور سازمان غله کشور، نماینده مجلس شورای ملی و... را عهدهدار بود. از حیث سیاسی تا قبل از سال 1327 به نفع حزب توده فعالیت مینموده و پس از انحلال حزب مذکور به سمت رژیم پهلوی تغییر جهت سیاسی داده و عضو حزب دموکرات، ملیون و ایران نوین بوده و در سندیکای کارگری اسکی نیز فعالیت میکرده و خود اذعان داشته که به شاهدوستیاش افتخار مینموده است و به پاس خدمت و وفاداری به این رژیم، نشان رستاخیز 28 مرداد، مدال افتخار، نشان درجه 3 کار، مدال پاس نیز دریافت داشته است. نامبرده به زورگویی و اخاذی در کارخانه سیلو معروف بوده و به واسطه سلاح کمری با معرفی خود به عناوین مامور ستاد ارتش و شهربانی، سوءاستفاده شغلی مینموده است.
3. هلاکو رامبد، فرزند محمدحسن سالار اسعد در سال 1298 ﻫ ش در هشتپر طوالش به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسه نظام تا درجه افسرى ادامه داد. وی از خاندان عمیدالسلطنه سردار اسعد طالش بود که پس از طى دوران تحصیل به فعالیتهاى کشاورزى و ملاکى روى آورد. نامبرده از متمولین و سرمایهداران منطقه بود و طبق گزارش ساواک در سالهاى 1331 و 1332 به لحاظ داشتن تمایلات چپى به تودهاىها کمک مالى مىکرد. وی مدتى نیز عضو جبهه ملى بود، اما پس از کودتاى 28 مرداد 1332 به سمت رژیم شاه آمد و جزء سرسپردگان رژیم پهلوى شد. رامبد رئیس دفتر هواپیمایى آلیتالیا و نماینده مجلس شوراى ملى بود و طبق گزارش بیوگرافى ساواک : «وى فردى متین و موقر و ظاهرساز بوده و نسبت به مقام و شهرت و زن علاقه بسیار شدید داشته و در سیاست طرفدار غرب و رژیم شاهنشاهى» معرفى شده است. رامبد در طول مدت نمایندگىاش با سوءاستفاده از موقعیت خود به چپاول و کسب منافع مالى از راه زور و تحمیل فشار به مردم پرداخت. طبق گزارش ساواک شکایات و اعتراضات بسیارى از سوى مردم منطقه به ساواک استان ارسال شده که نمونههاى آن در پرونده وى موجود مىباشد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
4. عبدالله والا، فرزند حسین ظهیرالسلطان، ملاک و پیشکار احمدشاه بود که در سال 1301 ﻫ ش در قریهی « شال» خلخال به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل هنرسرایعالی در رشتهی شیمی در سال 1322 و لیسانسیهی حقوق از دانشگاه تهران در سال 1324 و مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا شقاقی، دختر یکی از متمولین تهران ازدواج کرد و تنها صاحب یک فرزند به نام کامران در سال 1333 شد. وی کار مطبوعاتی خود را در سال 1321 با عنوان مدیرمسئولی نشریهی «تهران مصور» آغاز کرد و در ادامه با توجه به نزدیکیاش به دهقان توانست به عنوان رابط نشریه با ارتش در زمینهی چاپ نشریه در چاپخانهی ارتش و همچنین تنظیم مطالب تحت عنوان «زیر ذرهبین» ایفای نقش بنماید. پس از درگیر شدن احمد دهقان با رزمآرا بهخاطر چاپ مقالهی «من جاسوس شوروی در ایران بودم» و نهایتاً قتل احمد دهقان، عبداله والا با کمک رزمآرا توانست دو سال به تاریخ تولدش در شناسنامه بیافزاید و از سال 1301 به 1299 تغییر دهد و با این روش صاحب امتیازی نشریهی تهران مصور را که بایستی طبق قانون مطبوعات حداقل 30 سال سن داشته باشد، به دست آورد تا به عنوان جانشین احمد دهقان امور نشریه را به دست گرفته و منویات موردنظر خود را جامه عمل بپوشاند. نامبرده در دورههای 20 و 21 مجلس شورای ملی از خلخال نمایندگی مردم را به عهده داشت.
در سند شمارهی 56 /25718 که به منظور تعیین صلاحیت جهت شرکت در مراسم سلام تنظیم شده، عنوان شده است:
«مهندس عبداله والا صاحب امتیاز و مدیر مجله تهران مصور و تماشاخانه تهران و نماینده مجلس شورای ملی فاقد حسن شهرت درگذشته بوده و روش روزنامهنگاری وی ضدکمونیستی و حتی مقالات عدیدهای در این زمینه هم درج نموده است. نامبرده در اواسط سال جاری (1345) ضمن همکاری با بهرام شاهرخ مقالات شدیدی علیه دولت آقای هویدا منتشر نمود که در نتیجه از طرف وزارت اطلاعات تضییقاتی از نظر آگهی و رپرتاژ برای وی بعمل آمد. ضمناً بعلت فوقالذکر از حزب مردم نیز اخراج گردیده است.»
وی عضو حزب مردم و کلوپ روتاری و لژ فراماسونری کوروش بود. عبدالله والا در سال 1369 درگذشت.
5. حزب مردم: در سال 1336 با مشاورت اسدالله علم و شاه دو حزب مردم و ملیون تشکیل شد که در ظاهر رقیب یکدیگر بودند اما در واقع هر دو مجری دستورات و فرامین شاه به شمار میآمدند. رهبری حزب مردم را اسدالله علم به عهده داشت و رهبری حزب ملیون با دکتر منوچهر اقبال بود. شاه در پیام نوروزیاش تمایل خود را برای تشکیل احزاب اعلام و در 27 اردیبهشت 1336 حزب مردم که اصطلاحاً حزب اقلیت خوانده میشد، اعلام موجودیت کرد. 25 نفر از جمله اسدالله علم، سناتور یحیی عدل، دکتر فرهاد، دکتر حسن مظاهری، مهدی شیبانی، حسن افشاری، دکتر پرویز ناتل خانلری، امیر بیرجندی و محمد الهی اعضای مؤسس حزب مردم بودند.
حزب به تدریج در استانها دفاتر و شعبههای خود را گسترش داد و فعالیت خود را در میان مردم آغاز کرد. علم، رهبر حزب، جهت گسترش دامنهی نفوذ خود در میان اقشار و طبقات پایین جامعه برنامههای ظاهرفریبی را در مرامنامه حزب گنجانید و در این راستا اعلام کرد حزب مردم طرفدار سهیم کردن کارگران در سود کارخانجات، تقسیم زمین بین کشاورزان بدون زمین و برابری حقوق زن و مرد است. عمده فعالیت احزاب دوگانه در انتخابات دورهی 20 مجلس شورای ملی بود. حزب مردم به رهبری علم از حزب رقیب خود شکست خورد و حزب ملیون با 79 درصد از کل آرا به پیروزی رسید، اما به دلیل تقلب گسترده، انتخابات دورهی 20 ابطال شد. اسدالله علم مؤسس حزب مردم بلافاصله بعد از ابطال انتخابات در شهریور 1339 از دبیرکلی حزب مردم استعفا داد و به جای او پرفسور یحیی عادل به سمت دبیرکلی حزب تعیین شد. روزنامهی اندیشهی مردم ارگان حزب مردم بود که پس از کنارهگیری علم تعطیل شد.
ر.ک: حزب مردم به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
6. حزب ملیون: در سال 1336 که اولین سال حکومت اقبال است دو حزب تازه در ایران پا به عرصه وجود نهاد. هر دو حزب با اشاره شاه تشکیل شد و هر دو مجری اوامر شاهانه بودند منتهی برای حفظ ظاهر دموکراسی در ایران یکی نقش حزب مخالف و دیگری نقش حزب طرفدار دولت را بازی میکرد. حزب به اصطلاح مخالف دولت به رهبری امیراسداله علم که ظاهراً برنامهای مترقی داشت و اصلاحات ارضی و سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها را در برنامه خود گنجانده بود حزب «مردم» نام گرفت و حزب دولتی که خود دکتر اقبال در رأس آن قرار گرفته بود به حزب ملیون معروف شد.»
ر.ک: حزب ملیون به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
منبع:
کتاب
عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 65



