تاریخ سند: 7 خرداد 1349
موضوع : اظهارات سیدمحمود طالقانی
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 15070 /20 ه 3
بعدازظهر روز 23 /2 /49 که سیدمحمود طالقانی جهت ادای نماز جماعت
به مسجد هدایت آمده بود بعد از خاتمه نماز یک نفر مستمند که اهل لنگرود بود
پیش طالقانی آمد و از او جهت عزیمت به لنگرود تقاضای کمک مالی نمود.
طالقانی گفت من که پول
ندارم برو به دکتر اقبال1
مراجعه بکن تا از پول نفت
مبلغی به شما بدهد.
بالاخره
اطرافیان طالقانی آن شخص
را با زبان خوش از مسجد
خارج کردند ضمنا تا ساعت
2030 آن روز به استثنای
قرائت نماز برنامه دیگری
اجرا نشد.
نظریه منبع : منبع نظری
ندارد
نظریه رهبر عملیات : رهبر
عملیات نظری ندارد آمال
نظریه 20 ه 3 : 20 ه 3 نظری
ندارد
در پرونده طالقانی بایگانی شود
28 /3 /49
توضیحات سند:
1ـ منوچهر اقبال، در بیستم مهر
1288 در مشهد به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدائی خود را در
مشهد و تحصیلات متوسطه را
در مدارس ثروت و دارالفنون
تهران، به پایان برد و در
دارالفنون، با دکتر رضا
رادمنش، دکتر فریدون کشاورز
و دکتر محمّد شاهکار،
همکلاسی بود.
او، در سال
1305 با هزینه شخصی، عازم
اروپا شد و در سال 1312، به
عنوان متخصص امراض عفونی،
از دانشکده پزشکی پاریس
فارغ التحصیل گردید.
وی، در
همان سال با دختری فرانسوی
ازدواج کرد.
ورود منوچهر اقبال به صحنه
سیاست، با شهریور 1320 و
سقوط دیکتاتوری رضاخان
مقارن است.
وی، سمتهای
معاون وزارت بهداری، کفیل
وزارت بهداری، وزیر
وزارتخانه های بهداری، پست
و تلگراف، فرهنگ، راه و
کشور، سناتور مجلس سنا.
استاندار آذربایجان، ریاست
دانشگاه تهران و دانشکده
پزشکی، نخست وزیر و مدیر
عامل شرکت ملّی نفت ایران و...
را عهده دار بود.
سند
بیوگرافیک مورخ
25 /5 /1333 مندرج در
پرونده ساواک، حاکی از آن
است که دکتر اقبال، در جریان
انتخابات آن زمان، با وساطت
دکتر هادی طاهری (وزیر
مشاور)، مبلغ 500 هزار تومان
رشوه دریافت داشت.
در آن
دوران اقبال ـ که چهره ای
وابسته به استعمار بریتانیا و دربار
بود ـ شهرت بیشتری یافت.
طبق اسناد ساواک، دکتر منوچهر
اقبال، در سفر سال 1331 به
فرانسه به همراه دکتر
عبدالحسین راجی، به عضویت
فراماسونری درآمد.
در سالهای
بعد، اقبال، به همراه دکتر سعید
مالک، در رأس لژهای تابع
تشکیلات فراماسونری فرانسه
قرار داشت.
اسناد موجود، نام
اقبال را در زمره مؤسسان لژ
خورشید تابان (تابع گراند
ناسیونال دوفرانس) در خرداد
ماه 1343 و رئیس هیئت مدیره
آن لژ نشان می دهد.
منوچهر اقبال، نخست وزیر
محمّدرضا پس از دولت علا
است.
وی، از افراد بسیار مطیع
و به قولی «نوکر خانه زاد»،
متملق و چاپلوس شاه بود و در
این راه، از هیچ گونه القاب و
رفتاری فروگذار نمی کرد.
اقبال، مدّتی وزیر بهداری بود و
به قول فردوست، وی، بسیار
جاه طلب بود.
او، کارش را از
شرکت نفت شروع کرد و به
وزارت نفت رسید و با مساعدت
اشرف، خواهر شاه، نخست وزیر
شد.
او، مطیع اوامر انگلیسیها
بود.
فردوست، گفته است : وی در
زمان نخست وزیری، دچار خبطی
شد که از موضوعش بی اطلاع
ماندم و منجر به برکناری او شد.
بعدها مورد عطوفت ملوکانه
قرار گرفت و مجددا رئیس
شرکت ملّی نفت شد و تا زمان
فوتش، در آن مقام بود.
در زمان
نخست وزیری اش و نیز دوران
صدارت وی، در شرکت نفت،
دزدیهای فراوان صورت گرفت؛
لیکن هیچیک منجر به توبیخ و
تنبیه وی نشد.
نویسنده، علّت
برکناری اقبال را، ظاهرا تقلب
در انتخابات دوره بیستم دانسته؛
در حالی که جابجائی قدرت در
ایران و روند سیاست امریکا،
تعیین کننده وضعیت بود.
اقبال
در سال 1356 در سن 68
سالگی، سکته کرد و مرد.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 17