تاریخ سند: 30 اردیبهشت 1348
موضوع: اظهارات ناصر مکارم
متن سند:
از: 6 ﻫ تاریخ: 30 /2 /1348
به: 316 شماره: 2744/ ﻫ
موضوع: اظهارات ناصر مکارم
آقای ناصر مکارم واعظ روز 18 /2 /48 در بازار پارچهفروشهای آبادان بالای منبر اظهار داشت در دنیائی که ما زندگی میکنیم پر از بت است و این همان هوی و هوس است که در تمام افراد جامعه وجود دارد و همه قانون را با هوای و هوس یکی میکنند. برای مثال اضافه نموده در یکی از این شهرهای کشور ما، شخصی جهت گرفتن مال خود از دیگری به دادگستری شکایت کرد. پس از اینکه کلیه پرونده نامبرده تکمیل شد آقای قاضی که میخواست رأی بدهد گفت با این وضع در کار خودت پیروز نمیشوی باید مدارک دیگری تهیه کنی. شخص مذکور یک استشهاد محلی مبنی بر اینکه این ملک مال من است تهیه کرد و برد دادگاه ضمیمه پرونده نمود. آقای قاضی گفت کامل نیست. آن شخص مجدداً رفت و با اشخاص دیگر و دوستانش مشورت نمود و مدارک دیگر تهیه و ضمیمه پرونده نمود. قاضی گفت که این باز کامل نیست. یکی از دوستان شخص مزبور گفت من میدانم که به چه وسیله میشود. برو مبلغی در داخل پاکت بگذار و ضمیمه پرونده کن. آن شخص رفت و این کار را کرد وقتی پرونده نزد قاضی رفت قاضی اظهار داشت حالا شما پیروز میشوی و ملک از آن تو است. شخص نامبرده رو کرد به قاضی و گفت اگر اینطور بود چرا اول نگفتی قاضی در پاسخ اظهار نمود نمیدانستم که شما از جریان قانون خبر نداری. ناطق اضافه نموده پس شنوندگان متوجه شدید که قانون یعنی چه و اجرای آن چگونه است. قانون از روی هوی و هوس است نه از روی عدالت. همه این بتها را باید شکست و از بین برد تا جامعه بهتر شود اگر وضع به این منوال باشد سعادت برای ملت نخواهد بود.
ملاحظات 6 ﻫ . با توجه به پایان یافتن ماه صفر نامبرده نیز از این پس در آبادان منبر نخواهد رفت.1
محترماً در صورت تصویب ارسال گردد.
توضیحات سند:
1. در گزارش دیگری از این سخنرانی که توسط شهربانی آبادان تهیه شده، دیگر سخنرانان این جلسه آقایان: جمی و بهشتی معرفی گردیده و در متن گزارش ارسالی از سخنان آیتالله مکارم، این عبارت نیز وجود دارد: «در دنیائی که امروز زندگی میکنیم تمام پر از بت است و اینها همان هوی و هوس است که در کلیه افراد جامعه وجود دارد و همه افراد جامعه ادعا میکنند که از اجداد داریوش کبیر و فلان پادشاه معروف قدیم است اما قانون را با هوا و هوس مخلوط کردهاند.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 365