تاریخ سند: 11 تیر 1343
موضوع: ساختمان دارالتبلیغ
متن سند:
تاریخ:11 /4 /1343
موضوع: ساختمان دارالتبلیغ
روز 11 /4 /43 جلسهای با حضور سید محمدعلی میلانی، سید ابوالحسن نقیبی، حاجی نوغانی، شریعتی کرمانی، حاجی ضیاء بزرگ، حاجی وثوق، سید عباس رئیسالساداتی، شیخ علی فصیحی، سید محمود قمی و آیتالله قمی در منزل آقای میلانی تشکیل شد و مذاکراتی درباره ساختمان دارالتبلیغ1 در مشهد به عمل آمد. قرار شد آقای قمی و میلانی و مجمع محدثین پولی برای شروع ساختمان مزبور بدهند. ضمناً یک نامه از آقای خمینی رسیده است مبنی بر اینکه ساختمان مذکور را شروع نمایید، من از قم برایتان پول خواهم فرستاد.
توضیحات سند:
1. دارالتبلیغ اسلامی: از زمان مرحوم آیتاللهالعظمی سید حسن بروجردی عدهای از اطرافیان ایشان به دنبال تأسیس مدرسهای برای تربیت مبلغ اسلامی بودند که به نتیجه نرسید. بهویژه پس از انتشار نشریه «مکتب اسلام»، گام بعدی برای اصلاح حوزه را در تأسیس چنین محلی میدیدند. پس از درگذشت آیتاللهالعظمی بروجردی، کسانی که در اطراف آیتالله شریعتمداری بودند، به تناسب آنکه مجله مکتب اسلام هم زیر نظر ایشان بود، این طرح را دنبال کردند که به تدریج به نتیجه رسید. این حرکت بهطور جدی در سال 1343ش. آغاز و کلنگ ساختمان در 11 اردیبهشت همان سال زده شد و در مهرماه سال 44، البته در مکان دیگری که برای ساختمان مدرسه خریداری شد، «دارالتبلیغ» افتتاح گردید. مراسم افتتاحیه در 15 مهر 44 با سخنرانی آیتالله شریعتمداری، حجتالاسلام صدرالدین بلاغی و امام موسی صدر برگزار شد. آیتالله شریعتمداری در سخنرانی خود اشاره کرد که فکر تأسیس دارالتبلیغ تازگی ندارد و خود او سی چهل سال در این اندیشه بوده است. ایشان سپس به شرح تبلیغات مسیحیان و کیفیت آن در جهان اشاره کرد و ضرورت وجود دارالتبلیغ اسلامی را بیان کرد.
این مرکز اسلامی که از همان ابتدا هدف خود را هدفی فرهنگی و تبلیغی عنوان کرده و خود را به ظاهر از کار سیاسی کنار کشیده بود، به تدریج تردید و شک عدهای را برانگیخت. از طرفی ایجاد چنین مرکز فرهنگی با آن گستره مورد نظر و بهویژه توجه به امور بینالمللی، به نوعی موافقت دستگاه امنیتی رژیم را طلب میکرد. از طرف دیگر، تأسیس چنین مرکزی درست در بحبوحه مسائل انقلاب بود و حتی زمین وقفی که ابتدا قرار بود محل دارالتبلیغ باشد، در زمان دستگیری امام راحل از آستانه اجاره شده بود. لذا چنین مسائلی برای طلاب انقلابی و حتی برخی افراد مستقل غیرانقلابی قابل قبول نبود و صرف نظر از احتمال وجود برخی روابط بین دارالتبلیغ و دستگاه پهلوی، در شرایطی که در قم و میان روحانیون، جنبشی انقلابی بر ضد پهلوی ایجاد شده بود، تأسیس چنین مرکزی نوعی منحرف کردن مسیر حرکت انقلابی تلقی میشد. طلاب اعتراض نمودند که آقای خمینی در بازداشت است؛ مبارزه با دستگاه ادامه دارد و هر کار دیگر، در جهت رها کردن مبارزه است. آیتالله طالقانی از قول طلاب انقلابی نقل میکنند که وقتی در زندان بودیم، کسانی که میآمدند و از بیرون میپرسیدیم، میگفتند آقای شریعتمداری بساطی به نام دارالتبلیغ راه انداخته و سد راه مبارزه شده است. از مرحوم امام (ره) نیز نقل شده است که ایشان درباره آن مرکز گفتند از قول من نفیاً و اثباتاً چیزی نگویید، اما اگر وقتی دیدم وابسته به جایی است، میدهم آجرهای آن را بکنند. آیتالله منتظری در خاطرات خود چنین میگوید که اصولاً مخالفت امام با دارالتبلیغ به این دلیل بود که وقتی عدهای با نظام شاه درگیر شده و در حال مبارزه با آن هستند، مطرح کردن این معنا که ما میخواهیم مبلغ تربیت کنیم، سبب میشود که افکار یک عده در این مسیر قرار گیرد. این درست مسئلهای بود که در ارتباط با انجمن حجتیه هم مطرح بود و نهایت آنکه، دارالتبلیغ حوزه را به دو بخش انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کرده و بین مراجع اختلاف ایجاد کرد. آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی نیز با اشاره به دیدار با امام (ره) در آن زمان، از قول ایشان میگوید که آقای شریعتمداری میخواهد دارالتبلیغ به فعالیت خود ادامه دهد، البته من با دارالتبلیغ مخالف نیستم، اما واقعیت این است که نحوۀ اداره آن بهگونهای است که دارد انحراف ایجاد میکند؛ بنابراین باید دست نگه دارد.
دارالتبلیغ طی سالهای فعالیت خود با ایجاد یک مرکز آموزشی، طلاب جوان را با برخی آموزههای جدید در علوم انسانی - دینی آشنا کرد و در این راه از استادان غیر روحانی که از تهران به قم رفتوآمد داشتند، بهره برد. همچنین مرکزی برای طلاب خارجی و نیز برای نخستین بار مرکزی برای آموزش زنان طلبه دایر کرد. از دیگر اقدامات این مرکز، میتوان به چاپ و انتشار نشریاتی برای جوانان و کودکان، انتشار مجلهای علمی به زبان عربی، تأسیس دفتر انتشارات و تولید و چاپ چند عنوان کتاب و تأسیس کتابخانه اشاره کرد.
به دنبال مسائلی که پس از انقلاب در ارتباط با مرحوم شریعتمداری و حزب خلق مسلمان در سالهای 59 – 58 به وجود آمد، دارالتلیغ تعطیل و محل آن به دفتر تبلیغات اسلامی قم واگذار شد.
(به نقل از حجتالاسلام رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، قم: نشر مورخ، چاپ هشتم، 1386، صص 319 – 307)
در مجموعه حاضر در سند تاریخ 30 /7 /43، آیتالله سید علی موسوی بهبهانی در نامهای به آیتالله میلانی، ضمن اشاره به مسئله دارالتبلیغ و اختلاف موجود بر سر آن، به نقل از امام راحل، نوشت: «امر دارالتبلیغ مشکوک است نزد من و میترسم که دولت در آن تصرفی نماید و به ضرر روحانیت تمام شود، لذا درباره آن ساکتم و تأیید آن نمینمایم و آنچه حقیر حس کردم اطراف طرفین، این مسئله را دامن میزنند؛ لذا هرچه زودتر رفع این اختلاف شود اولی و احسن است.» گرچه پس از پیروزی انقلاب و انتشار بخشی از اسناد پرونده آیتالله شریعتمداری، عمق فاجعه را عمیقتر و گستردهتر میتوان دید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 206