تاریخ سند: 28 مرداد 1346
گزارش
متن سند:
طبق دستور به منزل خمینی برای این که با
احمد پسرش تماس بگیرم رفتم.
اشخاص زیادی از طلبه ها به منزل خمینی
می آمدند تا حتی اطرافیان خصوصی علمای
دیگر نیز به دیدن پسر خمینی می آمدند در
بین افراد بازاریها نیز به چشم می خوردند
اشخاصی نیز دیده شدند که از قم نبودند بلکه
از شهرهای دیگر و اغلب از تهرانیها بودند افراد
محصل قمی نیز در بین این عده دیده شدند
پسر خمینی که در اتاق نشسته بود کاملاً ساکت
بود و هیچ حرفی از وقایع زندان رفتنش
نمی گفت فقط با اشخاص کمی صحبت
می نمود مثلاً خیلی آهسته به طوری که من سه نفر با او فاصله داشتم نمی شنیدم با محمدی
رشتی صحبت می نمود و این طور که بعضی از افراد می گویند تصمیم دارد به نجف برود.
معروفین حوزه علمیه نیز به دیدنش می آمدند به طور کلی می توان گفت ساعتی به طور متوسط
25 نفر به دیدن او می آمدند.
در خلوت با او تماس گرفتم و جریان زندان رفتنش را پرسیدم گفت من گناه داشتم که مرا
دستگیر نمودند یکی گناهی بود که همه طلابی که به زندان می روند دارند و او طرفداری از
آزادی بود و می دانند که من هم پسر پدرم هستم و می خواهم آزاد باشم دیگری گناه من این
است که پسر آقای خمینی هستم وگرنه من هنوز حرفی یا جلساتی برخلاف دولت بر پا نکرده
بودم دیگر هیچگونه حرفی در این باره به زبان نیاورد.
نظریه : برخلاف این که من فکر می کردم هنوز خمینی در قم بلکه در ایران طرفداران زیادی
دارد و افراد بسیاری هستند که خمینی دوست می باشند و جریان آزادی فرزند خمینی این
نظریه را به من فهماند که طرفداران خمینی که بازاریها بیشتر از طلاب هستند در مواقع مساعد
باز به اغتشاش علیه دولت مانند خود خمینی خواهند پرداخت.
داریوش
روی پرونده احمد خمینی ارائه شود.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 75