صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: موسوی (واعظ) و اللهیار صالح

تاریخ سند: 21 اسفند 1342


موضوع: موسوی (واعظ) و اللهیار صالح


متن سند:

شماره: 27268/س ت تاریخ:21 /12 /1342
موضوع: موسوی (واعظ) و اللهیار صالح

آقای موسوی1 (واعظ) ضمن مذاکرات خصوصی به آقای اللهیار صالح اظهار نمود که من قلباً یک اخلاص صمیمانه نسبت به شما دارم و چندی قبل در کاشان با وجود اینکه از لحاظ اجتماعی و سیاسی محدودیت‌هایی برای من بود، ولی من حرف‌های خود را زدم و از شما تعریف نمودم.
ناطق افزود اخیراً نیز به اتفاق آقای حاجی سدهی2 به کاشان رفتیم و چند روز مهمان آقای اطمینان، طرف معامله آقای سدهی بودیم و ایشان از کمالات شما بسیار تعریف می‌کرد و همچنین چیزی گفتند که من حقیقتاً ارادت پیدا کردم و آن هم زمزمه‌های نیمه‌ شب شما با خداوند است.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و ارائه شود. 9 /1 /43
فعلاً بایگانی شود. 16 /1 /43

توضیحات سند:

1. حجت‌الاسلام سید محمد موسوی واعظ، فرزند سید تقی معروف به (مدیر موسوی) در 1300ش در شهر ری دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات ابتدایی جهت کسب علوم اسلامی راهی قم شد. از محضر عالمان فرزانه‌‌ای چون آیات عظام مرعشی نجفی، محمد مجاهد تبریزی، حاج آقا حسین فاطمی و آیت‌الله بروجردی استفاده کرد. در ایام ملی شدن صنعت نفت به تهران مهاجرت و مورد توجه آیت‌آلله کاشانی قرار گرفت. وی سخنران و خطیب برجسته‌‌ای بود و در مسائل و مشکلات روز، گاه به عنوان رابط بین علماء و دستگاه پهلوی انجام وظیفه می‌نمود. حجت‌الاسلام موسوی در 1369 دار فانی را وداع و در جوار عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد.
2. حجت الاسلام سیدمحمود سدهى، فرزند سیدجواد در تهران متولد شد. پس از خواندن دروس جدید به قم رفت و مقدمات و سطح را از مدرسین بزرگ فرا گرفت. چندى از محضر امام خمینى (ره) و دیگر علماء کسب فیض نمود و پس از وفات آیه‌الله‌ بروجردى به تهران مراجعت و به ترویج دین مشغول شد. حجت الاسلام سدهی که از وعاظ تهران بود و با نهضت حضرت امام خمینی(ره) و روحانیون مبارز تهران همراهی داشت، در سال 1343ش یکی از معترضین به تبعید امام بود که ساواک در باره سخنرانی ایشان نوشت: «در ساعت 1900 روز یکشنبه 29 /9 /43 ... در مسجد صاحب الزمان آقای سیدمحمود سدهی به منبر رفته، ضمن وعظ در باره تولد امام دوازدهم(ع) و مظلومیت امام چهارم(ع) گریزهایی به وضعیت فعلی خمینی زده و برای او دعا نمود و اضافه کرد: «آقای خمینی از اوضاع ایران دلش خون است.» و تأکید نمود مطالبی را که می‌شنوید از فردی است که بیشتر تحصیلاتش در علوم سیاسی بوده است. پس از خاتمه منبر آقای سیدمحمود سدهی به روی منبر ایستاد (بدون خواندن دعای ختم) مردم نیز بلند شدند. در این موقع تراکت هایی... از بالکن مسجد به داخل جمعیت ریخته شد...» گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، انتشارات اسلامیه، 1353 ش، ج 2، ص 3 و امام در آینه اسناد. ج 4. ص 317.

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 150

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.