تاریخ سند: 12 شهریور 1357
مذاکرات تلفنی که احسان نراقی با دکتر مهدی بهار (پزشک و نویسنده کتاب میراثخوار استعمار) داشته
متن سند:
[تاریخ:12 /6 /1357]
روز 12 /6 /57 (2537 شاهنشاهی)، در مذاکرات تلفنی که احسان نراقی با دکتر مهدی بهار (پزشک و نویسنده کتاب میراثخوار استعمار) داشته، بین نامبردگان پیرامون اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران صحبت شده است.
احسان نراقی ضمن بحث درباره اوضاع فعلی کشور و روحانیون، نظر دکتر مهدی بهار را در این زمینه استفسار کرده است.
دکتر مهدی بهار گفته:
حکومت استبدادی گذشته که هنوز هم ادامه دارد، مردم را به ستوه آورده، معلمین را واقعاً استثمار کرده و هر کجا که مراسم دعا و جشن بوده از این افراد به عنوان سیاهی لشکر استفاده کردهاند که موجب ناراحتی آنها شده است. سایر افراد اجتماع را به نحوی دیگر آزار دادهاند و اینک به این شکل در آمده که ملاحظه میکنیم. خدا نکند که خمینی پیروز شود، چون در آن صورت هیچ چیز نخواهیم داشت. اکنون طبقه روشنفکر مملکت در مقابل خمینی جبهه گرفتهاند، لکن وحشت دارند که صحبتی بکنند، مردم هم بدون تفکر به دنبال خمینی راه افتادهاند.
احسان نراقی اظهار داشته:
با داریوش فروهر ملاقات داشتم، گویا دو روز قبل محمودرضا1 به ملاقات هژبر یزدانی در زندان دادگستری رفته، دیروز که نزد علیاحضرت بودم، مطرح کردم. گفتم اگر درست است اکنون باید با یک اعلامیه از ایران اخراج شود، چون توهین به مقام سلطنت است. این عمل بدون اجازه بهانه خوبی برای اخراج او میباشد، زیرا با این عمل عدهای را به فکر فرو میبرند. آقای هوشنگ انصاری که یک روز 25 میلیون تومان پول از مملکت خارج میکند، از کار برکنارش نمیکنند؟ با توجه به اینکه بهائی هم هست. خادمی را هم از رئیس هواپیمائی بردارید.
احسان نراقی ادامه داده:
شنیدهام شریف امامی در ردیف افرادی که برای دولت زحمت درست کردهاند، از والاحضرت اشرف هم نام برده است.
دکتر مهدی بهار اظهار داشته:
شاه باید تکلیف خود را با این افراد روشن کند. البته من معتقد نیستم که این وضع منجر به سقوط این خاندان شود، یعنی سقوط عملی، زیرا سقوط معنوی که اکنون دارند. سقوط عملی به این ترتیب امکان پذیر نیست، چون به زور متوسل خواهند شد.
احسان نراقی گفته:
دکتر بقائی هم اعلامیهای علیه دولت شریف امامی داده و او را متهم به دزدی نموده است.
دکتر مهدی بهار اظهار نموده:
خاک بر سر این افراد بکنند که خود را روشنفکر میدانند، اقلاً در چنین شرایطی باید سکوت میکردند، اینها خیانت میکنند. باور کن اگر نمیترسیدم علیه خمینی به میدان میآمدم، برای اینکه وحشتناک است.
احسان نراقی گفته:
مردم یواش یواش دارند متوجه میشوند.
دکتر مهدی بهار اظهار داشته:
به شرط اینکه شاه نترسد و فرار نکند.
احسان نراقی گفته:
اگر شاه به دفع کثافات خانوادگی که مورد تنفر طبقه تحصیلکرده است، همت گمارد، آن وقت افرادی مثل من و تو پشت سرش هستیم و میگوئیم این بهتر از آن است، اما اگر نکند من و تو چه میتوانیم بگوئیم؟
دکتر مهدی بهار اظهار داشته:
هرچه هست شاه میگوید «ایران» لیکن خمینی را که نمیشناسیم از چه سیاستی آب میخورد؟ وانگهی میگوید «ملت و امت اسلام.»
دکتر مهدی بهار افزوده:
با اینکه نخستوزیر در مصاحبهاش گفته به او تهمتهائی زدهاند، اگر راست میگوید، بیاید و تک تک این تهمتها را جواب بدهد. شاه باید اصلاً این کار را بکند، برای اینکه اعلیحضرت در جامعه تبدیل شده به بزرگترین میلیاردر دنیا، راست یا دروغ، باید جواب بدهد. ممکن است این ثروت متعلق به بنیاد پهلوی باشد، باز هم باید جواب بدهد که بنیاد وقف است، پول آن به حساب این و آن نیست. نمیشود گفت به ما تهمت میزنند. باید موضوع شکافته شود. این ثروت چند میلیون دلاری که در خارج هست باید تشریح شود که چیست؟
دکتر مهدی بهار گفته:
جبهه ملی را ملاحظه کن از یک طرف حواس و چشمشان متوجه سفارت آمریکا است و از یک طرف مینویسند آیتاله العظمی خمینی. آخر فکر نمیکنند که این... میگوید «مملکت اسلام.» آیتاله کاشانی هم میگفت «ایران» ولی این چیز دیگری را جستجو میکند.
احسان نراقی اظهار نموده:
دیروز یکی از اعضاء چپ گرای جبهه ملی به من گفت چرا شاه جلوی اینها نمیایستد، علیاحضرت دیروز به من گفتند یادم هست روزی که میخواستند مبدأ تاریخ را تغییر بدهند، تو مخالفت کردی، دیدی با چه سرشکستگی تاریخ برگردانده شد.
دکتر مهدی بهار گفته:
جامعه کورکورانه عمل میکند و در دامن دشمنی که زیر عمامه و خرقه مخفی شده، افتاده. این خمینی کیست و از کجا آمده؟ همین الان اگر بگویند خمینی امام است و شاه دزد، چون شاه میگوید «ایران» معلوم است که شاه را انتخاب میکنم. مبارزات ما برای چیست؟ برای ایران است. اگر برای خودمان بود، میرفتیم با شاهپور محمودرضا شریک میشدیم، به هر صورت دلم میسوزد و افسوس میخورم.
نظریه:
دکتر مهدی بهار دارای اعتقادات ناسیونالیستی است و در امور سیاسی و اجتماعی شخص مطلعی میباشد. نامبرده نویسنده کتاب میراث خوار استعمار است که در آن به صورتی روشن دولت مصدق را در جریان ملی شدن صنعت نفت مورد انتقاد قرار داده و به طور کلی معتقد است که جبهه ملی زیر نفوذ دولت ایالات متحده آمریکا است. وی در عین حال هیچ یک از رهبران و گردانندگان احزاب و گروههای مخالف را دارای شایستگی لازم نمیداند و اظهار نظر کرده که آنها از شعور سیاسی در سطح تودههای مردم برخوردار نیستند.
مراتب جهت استحضار خاطر خطیر شاهانه از عرض گذشت.
7374 بایگانی شود. روحانی 7 /7 /57
توضیحات سند:
1. محمودرضا پهلوى: ششمین فرزند رضاشاه و دومین فرزند عصمتالملوک دولتشاهى، در سال 1305ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات نظام را در ایران گذراند. در واقعه شهریور 1320 از همراهان رضاخان در تبعید بود. بعد از مرگ رضاشاه و بازگشت به ایران، براى تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بازرگانى و صنعتى در دانشگاه کالیفرنیا و میشیگان تحصیل نمود.
محمودرضا در سال 1333 با مهردخت اعظم زنگنه ازدواج کرد که این وصلت، سه سال بعد به جدایى انجامید. وى برای بار دوم در سال 1343 با مریم اقبال، دختر منوچهر اقبال نخستوزیر و رئیس هیئت مدیره شرکت نفت ازدواج کرد. محمودرضا پهلوی در جریان غارت ثروت ملی، در امر سرمایهگذارى و داشتن سهام در شرکتهاى مختلف، به عنوان یکى از افراد شاخص خاندان پهلوى مطرح بود که بخشی از دارایی او، 24 مؤسسه صنعتى، چندین معدن، یک کارخانه آجر و یک کارخانه لاستیک اتومبیل بود. علاوه بر این نوع فعالیتها، وی با تصرف مرغوبترین زمینها و کشت خشخاش در آن، بزرگترین تولیدکننده تریاک در ایران بود.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صص 357 ـ 360.
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 502