تاریخ سند: 12 آذر 1347
موضوع: سید عبدالرسول حجازی
متن سند:
به: 316 شماره: 33322 /20ه 3
از: 20 ﻫ 3
نامبرده بالا در تاریخ 6 /9 در مسجد جامع به منبر رفته و درباره سپاهی دانش صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت ای جوانان اسلام شما هم مثل جوانان اسلام که در یاری پیغمبر فداکاری کردند فداکار باشید و برای نابودی دشمنان اسلام خستهناپذیر بوده و در راه اسلام از هر جهت کوشش کنید من در یکی از کتابهای چاپ مصر دیدهام که حنظله جوان فداکار اسلام در شب عروسی، عروس را رها کرد و در حفظ جان حضرت رسول جان خود را فدا نمود البته عروس به سپاهی دانش نرفته بود و نمیخواست به سپاهی دانش1 برود و اگر سپاه دانش میرفت حنظله او را نمیخواست وقتی حنظله در شب عروسی میخواست به جنگ برود عروس نجیب و سپاه دانش نرفته میگوید حال که شما میروید شاید من حامله باشم و چند نفر بیاورید تا شاهد باشند حنظله رفت و چند نفر از زنان همسایه را آورد و گفت اگر زنم حامله بود بچه مال من است و شما شاهد باشید.
مشارالیه در پایان گفتار خود گفت حضرت آیتاله جعفری این مسجد باید تعمیر شود زیرا مثل انبار شده و باید برای تعمیر آن هم شما و همه مسلمانان اقدام کنند چون این مسجد خیلی اهمیت دارد زیرا هم دوستان چشم به این دوختهاند و هم دشمنان به این مسجد نظر افکندهاند.
توضیحات سند:
.
سپاهدانش: میتوان سال 1286 شمسی، یعنی زمان تشکیل اولین کلاسهای اکابره را سرآغاز فعالیتهای سوادآموزی دانست.
برنامههای سوادآموزی ایران در طی سالهای 1315 تا 1350 را میتوان سه مرحله دانست.
در ابتدا سوادآموزی تنها با هدف کاستن از تعداد بیسوادان و بدون توجه به ملاحظات اقتصادی، اجتماعی بود.
در این دوره که از سال 1315 تا 1341 ادامه داشت، پیوند بین آموزش ابتدایی و بزرگسالان گسسته بود.
در مرحله دوم یعنی در دوره 1341 تا 1343 سوادآموزی به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف توسعه و عمران کشور تلقی شده است.
تأسیس سپاه دانش در سال 1341 نیز ظاهراً با همین هدف صورت گرفته است.
مرحله سوم خصوصیاتی دارد که مهمترین آن تشکیل سازمان جهانی به نام «کمیته بینالمللی پیکار جهانی با بیسوادی» میباشد.
در این مرحله، اثرات اقتصادی سواد مورد توجه قرار گرفت و تشکیلات سوادآموزی متحول شد.
فعالیت کمیته ملی پیکار با بیسوادی تا سال 1349 بیشتر در اجرای برنامههای آموزشی خلاصه میشد.
تجربیات حاصل از اجرای برنامههای سوادآموزی در این دوره، اتخاذ این راهبرد را که امور اجرایی برنامههای سوادآموزی به ادارات سازمانهای دولتی واگذار شود و کمیته ملی پیکار با بیسوادی در نقش برنامهریز و طراح طرحهای اجرایی و نیز تدبیر امور سوادآموزی فعالیت نماید، ضرورت بخشید.
لکن، تمام این تدابیر نتایج مورد انتظار را به دست نیاورد و با وجود افزایش نرخ سواد، تعداد بیسوادان همچنان افزایش یافت.
ایجاد سپاهدانش در سال 1341 و به کارگیری سربازان نظام وظیفه در آموزش کودکان مناطق روستایی سبب شد تا هر ساله تعداد بیشتری از کودکان لازمالتعلیم تحتپوشش آموزش ابتدایی قرار گیرند و نیز تعداد بزرگسالان مشمول برنامههای سوادآموزی افزایش یابد.
در سال 42 ـ 1341 که اولین سال اجرای طرح سپاهدانش است، هشتاد و پنج هزار نفر از کودکان سنین 6 تا 15 سال و شصت و پنج هزار نفر از بزرگسالان تحت پوشش آموزش قرار گرفتهاند.
این ارقام در سالهای بعد افزایش یافته و در سال 57 ـ 1356 به بالاترین میزان یعنی 706271 نفر رسیده است.
نکته قابل توجه آن که تعداد دانشآموزان و سوادآموزان دختر تحت پوشش برنامههای سپاه دانش در مدت اجرای طرح بین 15 تا 30 درصد در نوسان بوده است و به طور کلی در حال افزایش بوده است.
همچنین در طی سالهای58 ـ 1341، معادل 1 /3 میلیون نفر از بزرگسالان زیر پوشش برنامههای سوادآموزی سپاه دانش قرار گرفتهاند.
به طور کلی از آغاز پیدایش کمیته ملی پیکار با بیسوادی در سال 1343 تا پایان آخرین طرح مبارزه با بیسوادی موفقیتهای به دست آمده ناچیز بوده و مسئولان کمیته پیکار با بیسوادی برای گریز از واقعیتها به ساختن آمار غیرواقعی میپرداختند.
صرفنظر از عدم انسجام سازمانی و آشفتگی برنامهریزی، یکی از مهمترین موانع و مسائل کمیته ملی پیکار با بیسوادی، تضاد سیاستها و خطمشی آن سازمان با سیاستهای وزارت آموزش و پرورش بود.
در واقع، آموزش و پرورش با تکیه بر ارزشها و اصول جاری خود، توان پذیرش طرحهای غیررسمی و گاه ابداعی سوادآموزی را نداشت و همین امر سبب میشد تا فعالیتهای سوادآموزی مورد بیمهری آموزش و پرورش قرار گیرد.
یکی از نتایج این امر، کاهش اعتبارات کمیته ملی پیکار در برنامه آموزش کودکان و انتقال اعتبارات آن به آموزش و پرورش بود.
(بررسی مسائل و ارزیابی عملکرد سوادآموزی در ایران، سازمان برنامه و بودجه، سال 1371 و مهارتهای آموزش و پرورشی، حسن شعبانی، جلد اول، انتشارات سمت، سال 1385، و نشریه مرکز آمار ایران، سال 1382)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 101